شهرهای ترسناک و تسخیر شده ای که بهتر است به آنجا سفر نکنید!
گاهی در دنیای گردشگری وحشت با علائمی هشدار دهنده مواجه میشویم که شما را از بازدید کردن مکانهایی خاص باز میدارند. این شهرهای ارواح هم چنین سرگذشتی دارند.
واقعیت این است که شهرها و حتی عمارتهای متروکه و از یاد رفتهای که مدتها است دیگر شور و شوق زندگی را احساس نکرده و تنها پوستهای خالی از هیچ شدهاند، میتوانند مکانهایی مناسب برای خلق داستانهای ترسناک یا حتی احساس ترس و نگرانی باشند. در طول سالیان ممکن است هر چیزی جایگزین انسانهای از یاد رفته شده و این مکانهای به حال خود رها شده را از آن خود کند. و مسئله این است که «آن چیز» تا چه حد ماورایی یا پیچیده در حجاب رمز و راز بوده و چگونه عامل ایجاد ترس شود؟
اما روایت شهرهای متروکهای که در ادامه به معرفی آنها خواهیم پرداخت تا حدی متفاوت است. آنها روزگاری شاد و پررونق را پشت سرگذاشتند، اما به هر حال روزی ورق برگشت و زندگی از آنها رخت بر بست. مدتها گذشت و دست سرنوشت چهرهشان را فرتوت و ویرانه کرد و در نهایت آنها را شهر ارواح نامیدند. با وجود اینکه بسیاری از شهرهای ارواح امروزه رونقی به خود دیده و مورد توجه علاقمندان گردشگری وحشت قرار گرفتهاند، اما این دسته به دلیل وضعیت فعلیشان یا شاید ترسی که برآنها حاکم شده است و ممکن است گردشگران را عمیقا تحت تأثیر خود قرار دهد، ظاهرا مکانهای مناسبی برای بازدید کردن نیستند.
با این حال نمیتوان کتمان کرد که علیرغم تمامی محدودیتها و خطرات احتمالی، هنوز هم عدهای مشتاقانه یا یواشکی، به بازدید این فراموش شدگان تاریخ میروند. به همین خاطر سخن را کوتاه کرده و از شما دعوت میکنیم در این مجال همراه ما باشید.
شهر جدید کیلامبا (Kilamba New City)، آنگولا
این شهر توسط چینیها و برای معاوضه با نفت در اوگاندا ساخته شد. کیلامبا با هدفی خاص تأسیس شد، به این امید که مکانی برای مردمان ساکن محلات کثیف پایین شهر و زاغه نشینها باشد. اما بعد از آنکه عملیات ساخت آن به پایان رسید، قیمت املاک به اندازهای بالا بود که عملا این آرزو بر باد رفته و قشر ضعیف جامعه امکانی برای سکونت در آن نداشت. به همین خاطر این شهر زیبا، رنگارنگ و به دقت آراسته شده، لبریز از هیچ شده و در نهایت مبدل به شهر ارواح شد.
پیرامیدن (Pyramiden)، مدار شمالگان
این شهر یکی از کلنیهای معدنی قدیمی اتحاد جماهیر شوروی در مدار شمالگان است که در مجمعالجزایر سوالبارد در نروژ واقع شده است. در ابتدا این شهر در تملک سوئد بود، تا اینکه در سال ۱۹۲۷ به شوروی سابق فروخته شد تا این کشور برای هفتاد سال در آنجا به فعالیتهای معدنی بپردازد.
وقتی خبر آمد که این کلنی معدنی باید تعطیل شود، مردم با آنچنان سرعتی آنجا را ترک کردند که گویی به صورتی کاملا ناگهانی غیب شدهاند. به دلیل سرمای قابل توجه هوا در این منطقه، این شهر ارواح احتما برای پانصد سال بدون هیچ تغییر چشمگیری، سرپا مانده و از گزند دست زمانه محفوظ خواهد بود.
رایولایت (Rhyolite)، نوادا
همه چیز از سال ۱۹۰۴ و با کشف کوارتز آغاز شد و به این ترتیب شهر رایولایت در ایالت نوادا، به سرعت شکل گرفته و در نزدیکی معدن تازه کشف شده احداث شد. با موفقیت روز افزون معدن، این شهر که در ابتدا بسیار کوچک بود، به انبوهی از ساختمانها و مکانهایی همچون کلیسا، مدارس، هتلها و در نهایت هر آنچه که از یک شهر بزرگ انتظار داریم مجهز شده و رونق و شکوفایی را تجربه کرد.
اما به دنبال بحران مالی که در سال ۱۹۰۷ به وقوع پیوست، تمام این موفقیتها برباد رفته و دوران افول شهر از راه رسید. اکنون این شهر سرگرم کننده که روزگاری آغوشش را به روی همه باز کرده بود، با جمعیتی مواجه شد که به همان سرعتی که روزگاری وارد شهر شده بودند، درحال ترک آن بودند. با خروج مردم از شهر و در نهایت در سال ۱۹۱۶ این شهر رسما متروکه شده و هرگز دوباره جان نگرفت.
ویرجینینا سیتی (virginia city)، مونتانا
با بالا گرفتن تب طلا، بسیاری از مردم بیل و کلنگ به دست گرفته و به دنبال کشف این ماده ارزشمند، شروع به جستجو کردند. و اینگونه بود که شهر ویرجینیا سیتی در ایالت مونتانا شکل گرفته و خیلی زود خانه جمعیتی بالغ بر ده هزار نفر شد. اما همچون بسیاری از شهرهای مشابه دیگر، با فروکش کردن تب طلا و از رونق افتادن فعالیتهای معدنی، سرنوشت روی تیره و تارش را به این شهر نیز نشان داد.
امروزه این شهر به نوعی یک جاذبه گردشگری است که علاقمندان را به دوران گذشته و غرب وحشی میبرد. اما این مسئله به هیچ وجه روی جنبه عجیب و غریب بودن آن تأثیری نگذاشته و حتی به باور گروهی بخشهایی از این شهر تسخیر شده است!
گووِن (Govan)، واشنگتن
گوون در واشینگتن در ابتدا یک جامعه کشاورزی معمولی بود که نزدیک به ۱۱۴ نفر جمعیت داشت. اما با وقوع یک آتش سوزی و از بین رفتن مرکز تجاری شهر، اوضاع سخت شده و در نهایت با ایجاد یک جاده فرعی جدید در همان حوالی، مرگ تدریجی شهر نیز از راه رسید. در نهایت با بسته شدن اداره پست در سال ۱۹۶۷، آخرین میخ تابوت این شهر نیز کوبیده شده و گوون برای همیشه خالی از سکنه و متروکه شد.
سنترالیا (Centralia)، پنسیلوانیا
خب داستان این شهر اندکی متفاوت است، چرا که علیرغم تمام توصیهها، هنوز هم مورد توجه علاقمندان ترس و وحشت قرار دارد. در حقیقت شاید هیچ شهر ارواح دیگری را مشابه شهر سنترالیا در ایالت پنسیلوانیا پیدا نکنید.
روزگاری این شهر هزار نفر جمعیت داشت، اما اکنون تنها یک گودال آتشین خالی از سکنه از آن باقی مانده است که همچنان و بیوقفه میسوزد. ظاهرا در سال ۱۹۶۲، آتش زدن زبالهها در یک خاکچال (محل انبار کردن پسماندها و سوزاندن زباله) باعث شروع فاجعه در این شهر شد، خاکچالی که با یک شبکهی گسترده از تونلهای زیرزمینی معادن زغال در ارتباط بود. آتش سوزی بیرونی در نهایت خاموش شد، اما داستان تونلهای زیرزمینی آن چیزی دیگری بود. تونلهایی که در نهایت شعلههای آتش را به مرکز شهر منتقل کردند، امری که در نهایت به خروج مردم از شهر منتهی شد.
اکنون به مردم هشدار داده شده از نزدیک شدن به این شهر پرهیز کنند، چرا که ممکن است به دلیل خفگی ناشی از استنشاق بخارات موجود جان خود را از دست داده یا خیلی راحت توسط چالههایی که ناگهان در زمین دهان باز میکنند، بلعیده شوند. به عقیده کارشناسان این آتش سوزی زیرزمینی ممکن است تا ۲۵۰ سال طول بکشد.
بندر آرتور (Port Arthur)، تاسمانی
اینجا به عنوان یکی از بدترین زندانهای استرالیا شناخته میشود، هر چند مکانی به غایت زیبا و خوش منظره است. بندر آرتور در تاسمانی به عنوان یک شهر کوچک و البته یک زندان در سال ۱۸۳۳ ساخته شد، اما در سال ۱۸۷۷ تن به انزوا و متروکه شدن سپرد. ظاهرا در سال ۱۹۹۶ یکی از بدترین کشتارهای تاریخ این کشور در این مکان اتفاق افتاده است، وقتی که یک مرد، ۳۵ نفر را به خاک و خون کشیده و ۲۳ نفر را مجروح کرد.
از آنجایی که شایعه تسخیر شده بودن این مکان بر سر زبانها است، این مکان مورد توجه علاقمندان گردشگری وحشت و تجربه کردن ترس قرار دارد.
بوستون میلز (Boston Mills)، اوهایو
بوستون میلز در ایالت اهایو همچنین توسط عدهای به عنوان «شهر جهنمی» نیز شناخته میشود. تاریخ این شهر با حجم قابل توجهی از افسانههای فولکلور و داستانهای اساطیری شکل گرفته است، از جمله داستان فرقههای شیطان پرست، قاتلان سریالی و البته ارواح کودکانی که در در دل جنگلهای این نواحی پرسه میزنند.
این شهر در سال ۱۸۰۶ تأسیس شد، اما بعدها به تصرف دولت درآمد که آن را تبدیل به یک پارک ملی کند. در نتیجه در تمامی خانهها تخته کوبی شده و شهر متروکه شد. در سال ۱۹۸۵ وقتی بشکههای زنگ زده و سمی نشت کرده و باعث آلودگی محیط شدند، یک نفر مسموم شد و شهر دوباره داستانی جدید پیدا کرد که به گنجینه داستانهای ترسناک خود اضافه کند. سرانجام دولت زمین این ناحیه به صورت کامل را در اختیار گرفت تا به نوعی روی این ماجرا سرپوش بگذارد.
کالج سنت مری (St. Mary’s College)، مریلند
صحبت از جهنم شد، بهتر است بدانید خرابههای کالج سنت مری در ایالت مریلند نام دیگری دارد: خانه جهنمی! این کالج در سال ۱۸۹۰ تأسیس شده و هدف از ساخت آن آموزش علوم دینی به پسران بود. در دههی ۱۹۵۰ درهای این کالج بسته شده و خیلی زود مبدل به مکانی محبوی و مورد توجه برای نوجوانانی شد که به دنبال کنجکاوی و البته خرابکاری بودند.
افسانههای اساطیری و داستانهای ارواح در مورد این نقطه رفته رفته سر زبانها افتاد. تا زمانی که وقوع یک آتش سوزی در سال ۱۹۹۷، اغلب بخشهای این بنای متروکه را تخریب کرد. و این گونه بود که داستانهای ترسناک و پر رمز و راز این مکان در زیر تلی از آوار مدفون شد.
هامبرستون (Humberstone)، شیلی
هامبرستون دیگر شهر معدنی است که سرنوشتی جز انزوا و خالی شدن از سکنه نداشت. این شهر که در شیلی واقع شده است، یکی از بزرگترین شهرهای معدنی این کشور بود که شاهد فعالیتهای مرتبط با استخراج نیترات سدیم بود. امروزه این مکان به لطف وضعیت آب و هوایی خاص بیابان آتاکاما، در حال تجربه تدریجی نابودی و فرو ریختن است.
واروشا (varosha)، قبرس
در گذشتهای نه چندان دور، این مقصد گردشگری محبوب قبرس در سواحل مدیترانه در نزد گردشگران بسیار محبوب و مورد توجه بود. اما به دنبال تهاجم ارتش ترکیه به این ناحیه، این منطقه شاهد فرار بیش از چهل هزار نفر از ساکنان بود، امری که در نهایت به متروکه شدن این شهر ختم شد.
از آن زمان تاکنون ظاهرا روزگار روی خوشی به این شهر نشان نداده و آن را در سکوت به حال خود رها کرده است. شهری فراموش شده که مدتها است از فقدان توجه و جریان زندگی رنج برده و به مرور از شکل افتاده است.
پریپیات (Pripyat)، اکراین
این یکی از قضا شهر معروفی است که بارها پیش از این به سرگذشت تلخش اشاره کردیم. اما چنین سرنوشت تلخ و ناگواری ارزش اشارهای کوتاه را دارد، حداقل به خاطر آن ۴۹ هزار نفری که از خانه و کاشانه خود آواره شدند.
ماجرای فاجعه اتمی چرنوبیل که در سال ۱۹۸۶ رخ داد، این شهر در اوکراین را عمیقا تحت الشعاع خود قرار داده و به تخلیه ساکنان آن منجر شد. پریپیات برای دههها در تاریخ منجمد شد و رفته رفته با پیشروی درختان، توسط طبیعت بلعیده شد. امروزه تورهایی برای بازدید از این شهر تدارک دیده میشود.
کلمن اسکوپ (Kolmanskop)، نامیبیا
داستان این کلنی نشین معدنچیان آلمانی در کشور نامیبیا، از اوایل قرن بیستم و با کشف الماس آغاز شد. شهر کلمناسکوپ ناگهان شاهد ورود خانوادههایی بود که در جستجوی شانس و ثروت روانه این منطقه شدند. اما از بخت بد، این شهر هم خیلی زود ساکنانش را از دست داد که اکنون سرخورده از برباد رفتن آرزوهایشان، دسته دسته آنجا را ترک میکردند.
امروزه این شهر با معماری جالب توجه و منحصربفرد اروپاییش، اسیر شنهای روانی شده که گوشه و کنارش را به تصرف خود درآوردهاند.
آقدام (آغدام)، آذربایجان
بعد از سقوط اتحاد جماهیر شوروی، جمهوری آذربایجان با ظهور جمهوری نوپای ناگورونو- قرهباغ مواجه شد. جنگ درگرفت و در نهایت بخشهایی از این کشور از جمله شهر آقدام تاوان آن را پرداختند.
شهری که روزگاری خانه چهل هزار نفر بود، به صورت کامل تخلیه شد. در ادامه سربازان ارتش ارمنستان بعد از ورود به شهر، دست به تخریب گسترده آن زدند. امروزه این شهر به عنوان یک منطقه حائل بین این دو کشور شناخته شده و همچنان با سرنوشت تلخ خود دست و پنجه نرم میکند.
ایزلا دلاز مونهکاز (Isla De Las Munecas) یا جزیره عروسکها، مکزیک
دن جولیان سانتانا (Don Julian Santana)، همسر و فرزندانش را رها کرده و رهسپار جزیره ایزلا دلازمونه کاز شد که در میان دریاچهای در مکزیک واقع شده است. او بعدها ادعا کرد یک روز با جسد دختر کوچکی مواجه شده که ظاهرا غرق شده بود. در یادبود زندگی از دست رفتهی این دختربچه، دن جولین شروع به جمع آوری عروسکهای کودکانه کرده و آنها را در گوشه و کنار جزیره آویزان کرد.
امروزه در این جزیره شاهد حضور صدها عروسک هستیم که چشمانداز کلی این منطقه را تحت تأثیر نمای بعضا ترسناک خود قرار دادهاند. گذشت زمان تأثیرات خود را روی این بازیچههای کودکانه گذاشته و آنها را به مرز پوسیدگی و نابودی کشانده است. این مسئله باعث شده که از زیبایی قدیم چیزی باقی نمانده و در عوض شبحی از ترس بر چهرههای آنها سایه بیندازد. مسئله دیگری که این جزیره را حتی به مراتب ترسناکتر میکند، وجود این حقیقت است که در سال ۲۰۰۱، جسد غرق شده دن جولین درست در همان جایی پیدا شد که روزگاری او، جسد غرق شده دختر کوچک را پیدا کرده بود! با این حال این جزیره همچنان یکی از محبوبترینهای دنیای گردشگری وحشت است که علاقمندان بسیاری را مجذوب خود کرده است.
منبع:برنا نیوز
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.