مازیچال یک سفر تابستانه خنک
تابستان که میشود برای دورشدن ازگرما و کلافگیِ هیاهوی شهری، باید راهی شوید و بروید در دل جنگلِ سبزِ انبوه با هوایِ کوهستانی. میتوانید بروید به مازیچال، جنگلی در دلِ کوههای مازندران. برای رسیدن به آن باید از عباس آباد بگذرید، از جاده جنگلی آن.
شهرستان عباس آباد به مرکزیت شهر عباس آباد ازغرب به شهرستان تنکابن (شهسوار) و از شرق به چالوس محدود است، شمالش را دریای خزرگرفته و از جنوب به شهرستان زیبای کلاردشت میرسد.عباس آباد بین شهرهای اطراف خود از موهبتی طبیعی برخوردار است، وجود کوه، جنگل و دریا با حداقل فاصله (۱۰ تا ۱۲کیلومتر) در این شهر میعادگاه طبیعتگردان و گردشگران زیادی است.
عباس آباد را که به سمت جنوب برویم با یک جاده آسفالته به جنگلی با درختان بلند و بسیار زیبا می رسیم که انتهایش شهرستان کلاردشت است به مرکزیت حسن کیف. این همان جنگل هیرکانی است هر چند به ثبت جهانی نرسیده اما شهرت جهانی دارد. تمام طول مسیر رستورانها و آلاچیقهایی وجود دارد با غذاهای محلی، چای آتشی، بلال برشته، بستنی سرخشده و … که خیل مسافران را میزبانی میکند.
همچنان که در جنگل پیش می رویم و پیچهای سبز جاده را میشکافیم بعد از حدود ۳۰ کیلومتر، دورنمایی از کلاردشتِ زیبا پیدا میشود؛ نرسیده به شهر حسنکیف، سمت چپِ جاده یک مسیر فرعی وجود دارد، این همان دوراهی کلاردشت به مازیچال است که انتهایش روستایی است به همین نام. این روستا با جاده پُردرخت، چشمههای جوشان و مراتع سرسبز سالهای نه چندان دور ییلاق مردم عباسآباد بوده و چراگاهی برای دامهاشان. هر چند که دیگر نه از آن ییلاق و قشلاقهای آنچنانی خبری است و نه دامی و نه چَرایی اما همچنان از تفرجگاههای محبوب مردم منطقه به حساب میآید. این راه جنگلیِ ۲۵کیلومتری و البته خاکی را چنان با عطر و بویش عجین میشوی، چنان گوشهایت مسحور صدای پرندگان است و چشمانت حظ می برند اینهمه زیبایی را، که نه از تکانهای ماشین در عذابی و نه دوری راه خستهات میکند.
وارد روستا که میشوی تک و توک خانههای قدیمی میبینی که با چوب و گل ساخته شدهاند، بقیه خانهها خشت خشتشان از بلوک و سیمان ساخته است. روستا تمام زمستان خالی از سکنه است و در بهار و تابستان تنها چند خانوار آنهم برای چرای دامهاشان در این روستا زندگی میکنند که میزبان مسافران و گردشگران هستند. مسافران میتوانند از نزدیک با زندگی دامداران و تولید محصولاتشان آشنا شوند و شب را هم در چادرهایی که با خود آوردهاند بگذرانند. تمام آن جاده جنگلی و تمام مسیری که به روستا ختم میشود نه از سایت توریستی تفریحی خبری است و نه خانه و ویلای اجارهای، نه مغازهای میبینی و نه آب لوله کشی و نه دکلهای برق و تلفن؛ این روستایِ بکر بدون برق است و آب آن از چشمههای اطراف تامین میشود، سقفش آسمان است و فرشش زمینِ سبزِ خدا ، پس برای آمدن و ماندن در این روستا باید با امکانات کامل و کافی آمد، چادری آورد همراه با زیراندازی و لباسی گرم و کفش مناسب کوه نوردی، خوراک و غذایی. با کمی گشتن می توانید هیزم مورد نیازتان را از همان چوب و کندههای گوشه و کنار افتاده بر زمین تامین کنید. هر چند متاسفانه مسافرانی که به این منطقه آمدهاند، نه حرمت جنگل را نگه نداشتهاند نه حرمت انسان را، تیشه به ریشهاش میزنند، پسماندهاشان را بیهوا رها میکنند، آتش پخت و پزشان را خاموش نمیکنند و حواسشان به میزبانشان نیست!
منبع خبر:ایران ویزیت
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.