کوچه هلند در تهران ثبتملی میشود
براساس سخنان عضو شورای اسلامی شهر تهران، ثبت ملی کوچه هلند تهران در منطقه ۸ صورت می گیرد.
این مطلب را احمد مسجد جامعی مطرح کرد. کوچه هلند یکی از کوچه های منطقه ۸ تهران بوده که امروز مقصد تهرانگردی است. مسجد جامعی در این باره افزود: موضوع کوچه هلند به سال ۱۳۴۱ و زلزله بوئین زهرا برمی گردد. وی ادامه داد: پس از زلزله بوئین زهرا زمین این کوچه از سوی ملکه هلند خریداری و در اختیار ارامنه قرار گرفت تا زلزله زدگان بوئین زهرا و برخی ارامنه در آن ساکن شوند. مسجد جامعی تاکید کرد: در حال حاضر این کوچه از نظر سیما و منظر شهری نیازمند اصلاح است که پس از اصلاح پیگیری ثبت ملی آن انجام می شود. وی خاطر نشان کرد: آشفتگی بصری این کوچه نیز با نظر کارشناسان اصلاح می شود. عضو شورای تهران تأکید کرد: ثبت ملی این کوچه نشانه همکاری مشترک ایران، هلند، مسلمانان و مسیحیان خواهد بود. وی تعویض سنگفرش کوچه و شناسنامه دار شدن آن را از جمله مقدمات ثبت ملی کوچه هلند عنوان کرد.
چرا قرار است کوچه« هلند» در منطقه ۸ پایتخت، ثبت ملی شود؟
کوچه «هلند» تنها یک اسم نیست و پشت این اسم، داستانی از یک کار انسان دوستانه نهفته است.
۳ کوچه هلندی!
شاید خیلی از ما زلزله ۱۱ شهریور ۱۳۴۱ «بوئین زهرا» را به خاطر نداشته باشیم، اما بی شک در کتابها خوانده یا از زبان بزرگترها شنیده ایم. زلزله ویرانگری که در نوع خود بی نظیر و به لحاظ عمق فاجعه انسانی، بسیاردردناک و غم انگیز بود. در این زلزله بسیار زیر آوار ماندند و آنها هم که زنده مانده بودند کاملا بی سرپناه شده بودند. آن سالها ملکه هلند در سفری که به ایران داشت، سری هم به منطقه زلزله زده « بوئین زهرا » میزند و صلیب سرخ هلند کمکهای انسان دوستانه را برای زلزله زدگان بوئین زهرا میفرستد. در پی این دیدار، ملکه هلند هزینه ساخت ۷۰ خانه یکسان و یک شکل برای اسکان زلزله زدههای ارمنی« بوئین زهرا» که در در جریان زلزله خانه و زندگی شان را از دست داده بودند، در محله ارمنی نشین زرکش- که آن زمان ،جزو مناطق ارزان قیمت و حاشیه نشین شرق تهران بود ، در ۳ کوچه «زرین»، «مدرسه ارامنه» و «هلند» پرداخت میکند. هنوز هم تابلوی کوچه «هلند» چند قدم آن سوتر از کلیسای قدیمی «سورپ تارگمانچاتس» که قدمتش به ۱۹۶۸ میلادی میرسد، خودنمایی میکند.
زلزله ویرانگر
«آرمیک محمودی» فرزند مرحوم «آساتور رستملو» از معدود باقی ماندههای ساکنین اولیه این ۳ کوچه است. او زلزله بوئین زهرا را هم به یاد دارد تعریف میکند: «روستای ما چانانچی سفلا در خراقان بوئین زهرا بود. اغلب جمعت روستا را ارامنه تشکیل میدادند که به کشاورزی مشغول بودند. من آن زمان خردسال بودم، اما زلزله را به خوبی به یاد دارم. خانههایی که در حاشیه و در نزدیکی رودخانه بودند به شدت آسیب دیدند، اما خانههایی که در قسمت هموار بودند آسیب چندانی ندیدند. هرچند خانه ما خراب شد، اما خوشبختانه همه اعضای خانواده ما سالم ماندند. خیلی از افرادی که در زمان زلزله صحرا بودند، وقتی به خانه هایشان برگشتند مشاهده کردند که خانه هایشان ویران شده است و زن وبچه هایشان مرده اند. روستای ما ۲ تا کلیسا داشت که هر دو به طور کامل خراب شد.
تختی و ملکه هلند!
سالها از وقوع زلزله گذشته است، اما خیلی از خوشیها و ناخوشیها در دل مردم این کوچه مانده است. آرمیک تعریف میکند: «از فردای زلزله ،کمکهای مردمی را برای ما آوردند. من بچه بودم هرچند دیدار ملکه هلند را به چشم ندیدم، اما بعدها از زبان ساکنین روستاهای اطراف شنیدم که در دیداری که از ایران داشته سری هم به بوئین زهرا زده بود. اما در آن دوران بچگی بیش از همه مرحوم «طیب رضایی» و «غلامرضا تختی» در ذهنم مانده است. جاده خاکی بود و کمکهایی که برای ما میآوردند خاکی میشد؛ مرحوم تختی با دست خودش خاک نان بربریها را تمیز میکرد و به دست ما میداد. از آن روز تختی قهرمان زندگی من شد؟!»
زلزله زدهها در هلند!
خانههایی که کشور هلند به دستور ملکه محله زرکش ساخته بودند سال ۱۳۴۳ به زلزله زدهها واگذار میشود. هرچند در اوایل ساخت خانهها به صورت یک شکل و در متراژ ۱۱۷ متر و به صورت یک طبقه با آجر قرمز ساخته شده بود، اما به مرور زمان به تمامی این خانهها طبقاتی اضافه شده است. اگر گذرتان به این ۳ کوچه بیفتد مشاهده میکنید که بعداز بیش از نیم قرن از ساخته شدن هیچ کدام از این خانهها تغییر چندانی نکرده است. خانههایی با ۲ اتاق تودر تو و یک راهرو با آجرهایی که هنوز هم به قرمزی میزند و از بقیه کوچههای این محله متمایز میکند.
آقای محمودی سند خانه مادری اش را نشان ما میدهد و میگوید: «خانهها کامل ساخته شده بود، اما هنوز شن و ماسه در حیاط بود ، نه آب داشتیم نه برق. ما که در روستا بزرگ شده بودیم و آب چشمه را خورده بودیم برایمان جالب بود که آب شستشو را ۱۰ شاهی و آب خوردن را یک قران میفروختند. اغلب ساکنان این ۳۳ کوچه همان همسایهها و فامیلهایمان در روستا بودند که بعد از زلزله و ویرانی خانهها به تهران و این کوچه کوچیده بودند. اوایل زندگی در این کوچه و این محله برای ما سخت بود. خیلیها دلشان مثل من برای صحرا، چشمه و گوسفندها و گندم زار، تنگ میشد. از دِه، یک درخت سیب گلاب آورده بودم و هربار که به آن نگاه میکردم یاد روستا میافتادم.»
پُرگُل مثل هلند
از آقای «محمودی» درباره ثبت ملی شدن این کوچه سوال میکنیم میگوید: «این کوچه و این خانهها نماد انسان دوستی است و اینکه ملتهای جهان در زمانی که برای مردمی اتفاق تلخی رخ میدهد دست یاری را دراز میکنند. این کوچه نشان دوستی مردم هلند است که شاید هیچکدامشان ندانند که در گوشهای از تهران کوچهای به یاد کار خیرخواهانه ملکه، هلند نامیده میشود. شاید ثبت ملی شدن این کوچه باعث شود که شهرداری هم به مشکلات این کوچه بیشتر رسیدگی کند. شاید روزی این کوچه مثل هلند پر گل شود!»
مرتبط:
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.