قلعه سفید جاجرم، بنایی ماندگار از دوران قاجار

شهرستان جاجرم در جنوب غربی استان قرارگرفته و از شمال به شهرستان مانه و سملقان، از غرب به شهرستان گرمه، از جنوب به استان سمنان، از جنوب شرق به استان خراسان رضوی، از شرق به شهرستان اسفراین و از شمال شرق به شهرستان بجنورد محدود می‌شود. این شهرستان با مساحت ۳۶۵۴ کیلومتر دارای سه شهر، سه بخش، پنج دهستان و ۵۵ آبادی است. جمعیت شهرستان جاجرم در سال ۱۳۹۰ بالغ‌بر ۳۶۸۹۸ نفر برآورد گردیده است.

این شهرستان به لطف موقعیت راهبردی خود بر سر راه‌های کاروانرو همواره موردتوجه قرار داشته و از دوران پیش‌ازتاریخ تا ادوار متأخر اسلامی به‌طور پیوسته نقش بارزی را در تکامل فرهنگی خطۀ خراسان ایفا کرده است. این منطقه تا اواخر دوره قاجار اهمیت خود را حفظ نمود تا اینکه با ورود تجهیزات حمل‌ونقل مدرن، احداث راه‌های ترانزیتی و در پی آن حذف شبکۀ راه¬های قدیم و متروک ماندن راه‌های کاروانرو و کاروانسراها به‌تدریج از اهمیت آن کاسته شد و به‌سرعت افول کرد.

در چندین متن تاریخی مربوط به دوره قاجار نام قلعه سفید ذکرشده که همه آن را قلعه‌ای متروکه و قدیمی ذکر کرده‌اند که نشان می‌دهد قلعه پیش از دوره قاجار آباد بوده است. ازجمله، علینقی حکیم الممالک از همراهان ناصرالدین‌شاه در اولین سفرش به خراسان در سال ۱۲۸۶ هجری قمری در کتاب «روزنامه سفر خراسان» قلعه سفید را دیده و در مورد آن چنین نوشته است: «پس از جعفرآباد به فاصله یک‌فرسنگ در زیردست جاده قلعه‌ای بلاسکنه است موسوم به قلعه سفید. این قلعه در تواریخ به دژ سفید معروف است و چون از محاذات او بگذرند تا جاجرم دیگر آبادی و قلعه‌ای مشهود نیست…». همچنین میرزا حسن خان اعتمادالسلطنه در کتاب مطلع الشمس به هنگام همراهی ناصرالدین‌شاه در سفر خراسان می‌نویسد: «…از حوض جاجرم که یک‌فرسخ طی مسافت نمودند در طرف دست راست دور از خط راه قلعه موسوم به قلعه سفید است که حالا بایر است.» بنابراین آنچه مسلم است قدمت اثر حداقل به دوره قاجار بازمی‌گردد. وجه‌تسمیه اثر به نام قلعه یا دژ سفید روشن نیست، ولی با توجه به اینکه قلعه در میانه دشت به رنگ سفید از دور پدیدار است، شاید بتوان وجه‌تسمیه قلعه را همین موضوع دانست.

قلعه‌های کشاورزی مربوط به‌نظام ارباب‌ورعیتی مدت‌ها از عناصر اصلی روستاهای ایران بوده‌اند و نه‌تنها رایج‌ترین شکل زمین‌داری را تشکیل می‌داده، بلکه شاکله‌ی اصلی نظام اجتماعی-اقتصادی مملکت را هم‌شکل می‌دادند که باعث می‌شد قدرت و ثروت در دستان درصد محدودی از جمعیت یا همان اربابان متمرکز شود (Dandamaev and Lukonin ۱۹۸۹؛ Lambton ۱۹۵۳). قلعه سفید نیز از این قاعده مستثنا نیست و بررسی منابع تاریخی، تحقیقات مردم شناختی و نیز بررسی وضعیت پلانی-متری قلعه همین موضوع را تایید می‌کند.

بر این اساس این قلعه تاریخی یک قصبه یا آبادی بارودار مربوط به خوانین و زمین‌داران بزرگ در منطقه جاجرم است که پیش از دوره قاجار احداث‌شده و پس از مدتی متروک ماندن در دوره قاجار، درنهایت در دوران پهلوی اول با لایروبی و دایر کردن قنوات و توسعه کالبدی دوباره مورداستفاده قرارگرفته است. این قلعه پس از تصویب قانون اصلاحات اراضی و بروز انقلاب سفید متروک شد و به دلیل ترمیم نشدن و رها شدن به‌سرعت دچار زوال و فرسایش شد.

ازنظر معماری، شکل اصلی قلعه متشکل از یک فضای مستطیل منظم به ابعاد ۷۵ در ۱۱۵ متر است که در جهت شرقی-غربی با انحراف حدود ۳۵ درجه ساخته‌شده است. در چهارگوش و امتداد دیوارهای قلعه یازده برج مدور ساخته‌شده است: این‌ها عبارت‌اند از پنج برج در امتداد ضلع‌های بلند و یک برج در میانه ضلع کوتاه که در مقابل آن دروازه قلعه در ضلع مخالف در دیوار شرقی ساخته‌شده است. دروازه اصلی قلعه با درب چوبی بزرگ دو لته در وسط دیوار ضلع شرقی قرار و در امتداد آن در محور جنوب شرقی-شمال غربی کوچه/معبری تا انتهای قلعه کشیده شده است. در طرفین این معبر چندین واحد مجزا قرار دارد که بخش‌های مختلف داخلی ازجمله انبارها، واحدهای کارگاهی، مسجد/نمازخانه، باره بند و طویله‌ها، اتاق‌های دهقانان، اتاق نماینده ارباب یا مباشر، واحدهای خصوصی ارباب و سایر بخش‌ها را تشکیل می‌دهند. بیشتر این واحدها با الگوی «حیاط مرکزی» ساخته‌شده و باوجود شباهت کلی در پلان، ازنظر اندازه و جزییات باهم فرق دارند. پس از گذر از دروازه در سمت چپ معبر نمازخانه/مسجد قلعه قرارگرفته که ۴۳/۶۲ مترمربع مساحت دارد. مقابل مسجد تعدادی از واحدهای دهقانی در اطراف حیاط مرکزی ایجادشده‌اند. در پشت این مجموعه مسکونی دهقانی، در سمت راست خیابان/معبر، شش اتاق باریک و کشیده مستطیلی به طول ۵۰/۸ در ۹۰/۲ متر قرارگرفته که واحدهای کارگاهی ازجمله کارگاه پارچه‌بافی بوده‌اند.

در دوره پهلوی حاج علی‌اکبر جاجرمی با تملک قلعه و اراضی کشاورزی اطراف، به توسعه قلعه اقدام نموده و بخش‌هایی به قلعه اصلی افزود.

در فاصله ۲۰۰ متری جنوب شرق قلعه، گورستان ساکنین قلعه قرار دارد که سنگ‌قبرهای تعدادی هنوز حفظ‌شده و اغلب تاریخ‌ها مربوط به دهه ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ شمسی است که آخرین مرحله اقامت در قلعه سفید را نشان می‌دهد.

از نکات قابل‌توجه در مجموعه قلعه سفید وجود یک کوره آجرپزی در فاصله ۳۰۰ متری شمال شرق ارگ است، پلان کوره متشکل از یک فضای مستطیل شکل میانی (قمیر) که دو فضای کوچک‌تر بافرم مربع (آتشدان) بر میانه طول‌ها آن واردشده و در مجموعه یک چلیپا را شکل می‌دهند. کوره یادشده توسط حاج علی‌اکبر جاجرمی و به‌منظور تهیه آجر موردنیاز جهت احداث ساختمان اربابی و تولید تنبوشه‌های سفالی انتقال آب ساخته‌شده است.

قلعه سفید با شماره ۳۱۷۲۹ در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است.

منبع: میراث آریا

از چرخه تخریب-ساخت در شیراز جلوگیری کنید

 یک کارشناس و پژوهشگر حوزه آب و باغ‌ها، ضمن ابراز گلایه از آنچه مدیریت ناکارآمد شهری در شیراز عنوان می‌کرد، گفت: گفتمان غالب در مدیریت کلانشهر شیراز، دستیابی به درآمدهای کلان کسب شده از مسیرهای آسیب زننده به شهر است.

داریوش مختاری ، با بیان اینکه  هزینه کرد این درآمدها نیز در مسیرهای آسیب زای دیگر است، گفت: عمده کسب درآمد شهرداری شیراز از محل سهم خدمات عملیات ساختمان سازی بخش خصوصی بوده و این عملیات بدون رعایت کافی اصول معماری و شهرسازی است و به طور تقریبی به هر تقاضا و تخلفی که به درآمدهای شهرداری بیفزاید، پاسخ مثبت داده می شود.

او پیامد اول این سیاست اجرایی را تخریب شدید بافت کالبدی شیراز دانست و با بیان اینکه پیامد دوم آن، تغییر کاربری فزاینده فضای سبز باغ های قصردشت و در دهه های اخیر، تغییر کاربری و تخریب خانه باغ‌های کهن این شهر بوده است، گفت: گرفتاری بزرگتر اینست که این درآمدها در زمینه هایی هزینه می شود که دوباره بر بحران های شهری افزوده و تخریب فزاینده بافت شهری را موجب می شوند.

مختاری گفت: ساخت پل های اضافی و غیرضروری و پرهزینه با تخریب بافت کالبدی همراه بوده اند و برای ساخت آنها از هرگونه تخریب فضای سبز اطراف خودداری نشده است. در امتداد همین تفکر اجرایی آسیب زا، گسترده تر شدن کلانشهر شیراز و حرکت رو به جلوی آن برای بسترسازی معابر و بزرگراه ها در حد و اندازه یک کلانشهر ۵ میلیون نفری بسیار بسیار سزاوار اندیشیدن لست. راهی که خروجی آن افزایش آلودگی ها و مخاطرات کم آبی است. دقیقا نقطه ای که کلانشهر مشهد و تهران در آن قرار دارند. دو کلانشهری که هر از گاهی در یک قدمی خالی از سکنه شدن قرار می گیرند.

مختاری در ادامه این نگاه انتقادی به مدیریت شهری در شیراز، افزود: یک آزمون برای رد یک یک سیاست‌های اجرایی موجود، بحران فزاینده ترافیک خودروهاست، حال آنکه طرح پرهزینه مترو هم اندک اثری در کاهش ترافیک شیراز تاثیر نداشته است. یادمان باشد تخریب باغ‌های شهر برای ساخت پل ها و تامین هزینه مترو انجام شد؛ اکنون با این شیوه مدیریتی، نه باغ داریم و نه از دامنه ترافیک کاسته شده است.

مختاری گفت: آیا وقت آن نرسیده است که در سیاست های اجرایی شهری، شیوه درآمدزایی ناپایدار شهرداری، اجرای پروژه های بزرگ شهری بدون مطالعات کافی، نگاه دوباره داشت و راهکارهای درست تر و بهتری را برگزید. با گسترده شدن دامنه بحران آب، مدیریت شهری در کلانشهر شیراز، افزایش درآمد و به دنبال آن آفرینش انباشتی از تهدیدها بوده است و انباشت درآمدهای کلان در شهرهای بزرگ از همه  سو به بحران آب دامن می زند. هدف گذاری توسعه کلانشهر شیراز به سمت و سوی یک سکونتگاه ۵ میلیون نفری، هرگز با رویکردهای یک مدیریت شهری پایدار سازگار نیست.

این پژوهشگر حوزه آب و باغ‌های شیراز گفت: شوربختانه در یک چرخه آسیب‌ زای تخریب- ساخت برای  گسترش معابر و بزرگراه‌ها، همچنان با حذف تدریجی چند هزار خانه باغ بافت تاریخی و جایگزینی آن با مجتمع های تجاری، روبرو هستیم. این نگاه توسعه خواه تا جایی دنبال می شود که گاهی با خودداری از هزینه کردهای ضروری همانند لایروبی رودخانه خشک و یا برطرف کردن گلوگاه‌های سیلابی شهر و عافلگیری های ناخواسته همراه می شود. اجرای صدها پروژه بدون مطالعه و سلیقه ای، جزو هدف گذاری های سالیانه مدیریت شهری در کلانشهر شیراز محسوب می‌شود؛ به این ترتیب، مسیر مدیریت شهری شیراز به طور مشخص افزایش تهدیدها و جایگزین کردن فرصتها با تهدیدهاست.

مختاری گفت: ما با مسایل شگفت انگیزی در حوزه مدیریت شهری روبرو هستیم. تخریب خانه باغ‌ها و کوتاهی در حفظ و نگهداری آنها و در همان حال تخریب خانه های تازه ساخت ۱۰ یا ۲۰ ساله، از این دست تهدیدهای فزاینده مدیریت ناپایدار شهری در شیراز است.

این کارشناس و پژوهشگر اضافه کرد: این تخریب‌ها که پشتیبانی شهرداری از آنها با هدف افزایش درآمد از محل سهم خدمات ساختمانی انجام می‌شود، سالیانه بخش زیادی از درآمد چندهزار میلیارد تومانی مجموعه مدیریت شهری را تامین می‌کند، اما زمان آن رسیده که به این چرخه تخریب-ساخت با دقت نگریسته و متوجه باشیم که کم دقتی به طور عمده، هدررفت منابع پایه سرزمینی و افزایش انبوهی از تهدیدها را منجر شده است.

منبع: ایسنا

مرتبط:

کلوچه مسقطی شیرازی، یک شیرینی ماندگار

درِ خانه «نیما یوشیج» باز شد

مراسم گشایش خانه «نیما یوشیج» به عنوان «موزه شعر نوین ایران» برگزار شد.

 خانه نیما یوشیج (پدر شعر نو فارسی) بعد از گذر سال‌ها به مخروبه‌ای تبدیل شده بود و در گوشه‌ای از تهران نفس‌های کم‌رمق و کم‌جانی داشت، حتی مدتی درش نیمه‌باز بود و به مأمن معتادان تبدیل شده بود، تا این‌که بعد از کش و قوس بین شهرداری و صاحب ملک سرانجام سازمان زیباسازی شهر تهران با توجه به ارزش تاریخی و معنوی این بنا، خانه را در سال ۱۳۹۸ خریداری کرد و  با تعریف کاربری «موزه شعر نوین ایران» به مرمت و بازسازی آن پرداخت.

این خانه به عنوان «موزه شعر نوین ایران» روز شنبه (۲۲ آبان‌ماه) با حضور مهدی چمران – رئیس شورای شهر تهران -، رضا صیادی – رییس سازمان زیباسازی شهرداری تهران -، مهدی پیرهادی – رییس کمیسیون سلامت، محیط زیست و خدمات شهری شورای شهر تهران -، و مرتضی امیری اسفندقه – مشاور شهردار تهران در حوره شعر، هنر و ادب – افتتاح شد.

خانه «نیما یوشیج» در دوره پهلوی دوم ساخته شده و در کنار خانه جلال آل‌احمد و سیمین دانشور (دو نویسنده مطرح ایران) در منطقه شمیرانات قرار دارد و واجد ارزش تاریخی و فرهنگی است. این مجموعه در سال‌های گذشته در خطر تخریب قرار داشت که با مرمت کامل، امکان بهره‌برداری از آن فراهم شده ‌است.

مهدی چمران، رییس شورای شهر تهران در حاشیه بازدید از این خانه موزه نیما یوشیج اظهار کرد: تا جایی که به خاطر دارم، حدود سال ۹۴ بود که در شورای شهر تصویب شد که خانه نیما خریداری شود تا خانه‌ای به اسم نیما حفظ شود. سپس برنامه‌های پیشنهادی معارضینی داشت اما سرانجام از پارسال مرمت خانه شروع شد  و روز گذشته (۲۱ آبان) در سالگرد تولد نیما به پایان رسید و حالا خانه آماده است. در یک روز عده‌ای از شاعران را دعوت خواهند کرد تا افتتاح عملیاتی و واقعی  آن و نه افتتاح خود ساختمان را شروع کنند. این‌جا می‌تواند برای شاعران پاتوغ خوبی باشد و مردم منطقه هم می‌توانند از این‌جا به عنوان یک مرکز فرهنگی بهره بگیرند. به هرحال جای خوبی است و برای شاعر ارزشمندمان اثر خوبی را باقی گذاشتند.

او همچنین در توضیح تمهیدات شورای شهر برای جلوگیری از تخریب برخی از  خانه‌های قدیمی که در اختیار مدیریت شهرداری هستند و  از ثبت خارج شده‌اند،  گفت: فکر می‌کنم به این مسئله توجه داشته‌اند،  بخصوص آقای مسجدجامعی اهتمام می‌ورزید و خانه‌هایی را که ما بر روی آن‌ها دست گذاشته‌ایم، خانه‌هایی بودند که ثبت میراث فرهنگی نبوده و  می‌توانستیم مرمت کنیم و برنامه‌ها را اجرا کنیم. خانه‌هایی که درباره‌شان بحث دیوان پیش می‌آید ثبت میراث فرهنگی هستند.  زمانی که ثبت میراث می‌شوند، متاسفانه برای مرمت بودجه نیست و یا می‌گویند بودجه نداریم و بعد خطرآفرین می‌شود و یا صاحبانش چون از آن‌ها نمی‌خرند مجبور می‌شوند حکم دیوان را بگیرند. این مسئله را باید حل کنند و ان‌شاءالله ما هم با روابط نزدیکی که با رییس جدید سازمان میراث فرهنگی داریم سعی می‌کنیم در این مسئله هماهنگی بیشتری  را در خانه‌های تهران به وجود بیاوریم.

چمران درباره شناسایی خانه‌های قدیمی که در اختیار دستگاه‌های دولتی بخصوص  شهرداری هستند، نیز گفت: هرچه داشتیم شناسایی شده و مشخص است، اخیرا شهرداری در امامزاده یحیی خانه‌ای خریده که بخش‌هایی قابل استفاده است و در جاهای دیگری که مدنظر داشته کار کرده است. آمار خانه‌ها را میراث فرهنگی دارد.

منبع: ایسنا

مرتبط:

جاذبه‌های گردشگری مازندران:پرسه‌ای در خانه نیما یوشیج

سفر ایرانی‌ها به سوریه از کی آغاز می‌شود؟

رییس سازمان حج و زیارت از اعزام زائران ایرانی به سوریه تا دو سه هفته آینده خبر داد. ایران و سوریه توافق کرده‌اند سالانه ۱۰۰ هزار زائر ایرانی به این کشور اعزام شوند.

به نقل از روابط عمومی سازمان حج و زیارت،  علی‌رضا رشیدیان درباره جزئیات بیشتر تفاهم‌نامه ایران و سوریه برای ازسرگیری سفر بین دو کشور، اظهار کرد:  به موجب این یادداشت تفاهم، برنامه‌ریزی شده اقدامات اجرایی برای بستن قرارداد با صاحبان هتل‌های مناسب و شرکت‌های خدمات‌دهنده حمل‌ونقل، تغذیه و تدارکات آغاز شود و امید است ظرف هفته‌های آینده، اعزام نخستین کاروان‌های زائران ایرانی به سوریه آغاز شود.

او افزود: همزمان با این اقدامات، دستورالعمل‌های لازم به دفاتر زیارتی برای ثبت‌نام، سازماندهی و اعزام زائران ابلاغ می‌شود.

سازمان حج و زیارت ایران و وزارت سیاحه و گردشگری سوریه تفاهم‌نامه‌ای را برای ازسرگیری سفرهای زیارتی امضا کرده‌اند که به موجب آن، ایران در سال ۱۰۰ هزار زائر به سوریه می‌فرستد و دولت دمشق نیز متعهد شده امنیت و بهداشت این زائران را تأمین کند. وزیر گردشگری سوریه همچنین گفته آژانس‌های این کشور را تشویق می‌کند تا به ایران گردشگر بفرستند. وزارت کشور سوریه نیز برای پذیرش زائران ایرانی اعلام آمادگی کرده است.

همچنین رییس سازمان حج و زیارت ایران گفته است: با توجه به شرایط کنونی به‌ویژه بعد از تحولات اخیر و برقراری  امنیت در این کشور و حضور زائرانی از کشورهای مختلف، مهم‌ترین خواسته و تاکید ما برای اعزام زائران ایرانی و برقراری سفرهای زیارتی به این کشور مساله امنیت بود.

علی‌رضا رشیدیان در جریان سفر چهارروزه به سوریه، ‌ دیداری هم با وزیر حمل و نقل این کشور داشت که تاکید کرد: نقل و انتقال مناسب زائران نیازمند همکاری شرکت‌های هواپیمایی ایرانی و نهادهای مربوطه سوری است و با توجه به امضای تفاهم‌نامه، ورود شرکت های هواپیمایی ایران برای انتقال زائران امر مهمی است و در این میان بهره‌گیری از ظرفیت طرف‌های سوری هم می‌تواند به انتقال بهتر زائران کمک کند.

او یادآور شد: در این راستا، مذاکرات ما با وزیر سیاحه و گردشگری سوریه برای ورود سالانه ۱۰۰ هزار زائر انجام شد و امید است در مرحله اجرایی به خوبی این امر عملیاتی شود.

زهیر خزیم، وزیر حمل و نقل هم با استقبال از برقراری دوباره سفرهای زیارتی، گفت: درباره اعزام زائران ایرانی هر آن‌چه در توان داریم انجام می‌دهیم. به طور قطع در نقل و انتقال زائران، هر نوع کمکی خواهیم کرد.

سفرهای زیارتی به سوریه از سال ۱۳۹۰ که این کشور درگیر جنگ شد، متوقف شده بود. این سفرها و اعزام کاروان‌های زیارتی در سال ۱۳۹۸ به صورت محدود از سر گرفته شد، اما با شیوع کرونا دوباره و تا امروز متوقف شد.

منبع: ایسنا

مرتبظ:

اظهارات وزیر کشور سوریه درباره «امنیت زائران ایرانی»

تکذیب تخریب جداره غربی سازه های آبی شوشتر

مدیر پایگاه میراث جهانی سازه های آبی تاریخی شوشتر هرگونه تخریب در جداره غربی این اثر را تکذیب کرد.

محمدرضا بهادری روز شنبه ۲۲ آبان‌ماه ۱۴۰۰ با بیان این‌که هیچ‌گونه تخریب تازه‌ای در جداره غربی مجموعه آسیاب‌های آبی‌تاریخی شوشتر صورت نگرفته است، اظهارکرد: داربستی که در محل جداره درحال حاضر نصب شده، در راستای اجرای تعهدات محول از سوی ستاد مدیریت بحران استانداری به پایگاه میراث‌جهانی شوشتر است که طی جلسه ستاد مدیریت بحران در ۲۰ مهر ۱۴۰۰ که در محل فرمانداری شوشتر باحضور مدیرکل مدیریت بحران و سایر مسوولان ذی‌ربط برگزار شد، ابلاغ شد.

به نقل از به گزارش روابط‌عمومی اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی خوزستان، او ادامه داد: بر همین اساس، یک سری اقدامات را ما در پایگاه باید انجام می‌دادیم که ایجاد سپر حفاظتی برای کاهش عوارض ریزش جداره‌ای که قبلاً رخ داده بود و همچنین سبک‌سازی مدیریت‌شده (لقه‌گیری) براساس طرح ارائه‌شده از سوی مشاور، بخشی از این اقدامات است.

مدیر پایگاه میراث‌جهانی سازه‌های آبی‌تاریخی شوشتر با اشاره به این‌که اقدامات در حال اجرا هستند و هیچ اتفاق و ریزش جدیدی اتفاق نیفتاده است افزود: وضعیت جداره از قبل بحرانی بود که متأسفانه به دلیل نشت رطوبت بحرانی‌تر شده است؛ اما طی هفته‌های گذشته پس از جلسه ستاد مدیریت بحران، نشتی‌هایی که در دو سه نقطه دیگر وجود داشت را نیز پیدا کردیم و درحال حاضر میزان رطوبت جداره کمتر شده است.

او بیان کرد: در مجموع باید گفت اتفاق جدیدی در وضعیت جداره رخ نداده و این عارضه از پیش از ثبت‌جهانی آبشارها وجود داشته است که امیدوار هستیم با یاری و درایت دستگاه‌های متولی، این عارضه مرتفع شود.

بهادری تصریح کرد: مقرر شده است تا مشاور معرفی‌شده از سوی سازمان آب و برق خوزستان تا ۱۵ آذرماه آتی طرح خود در این خصوص را ارائه دهد و شهرداری نیز در صدد است تا نسبت به تخلیه املاکی که در محوطه فوقانی محل عارضه وجود دارند اقدام کند و ما نیز اقدامات حفاظتی خود را همانند قبل ادامه می‌دهیم.

او بار دیگر با تأکید بر این‌که اتفاق خطرناک جدیدی برای جداره رخ نداده است افزود: تخریب جداره غربی سازه های آبی تاریخی شوشتر قویآ تکذیب می شود و انتشار این خبر از سوی برخی خبرگزاری ها بی پایه و اساس است که قطعاً حق پیگیری این موضوع برای پایگاه میراث‌جهانی سازه‌های آبی‌تاریخی شوشتر محفوظ خواهد بود.

منبع: ایسنا

مرتبط:

فکر عاجلی برای سازه‌های آبی شوشتر شود

نسخه قبل از کرونا جواب نمی‌دهد

یک کارشناس گردشگری گفت: اقدامات و برنامه‌هایی که تا سال ۹۸ برای گردشگری ایران انجام و تهیه شده است، دیگر نسخه مناسبی برای درمانِ زخم و دردهای این روزها نیست. نسخه جدید باید نوشت.

محمدابراهیم لاریجانی ـ مدیرکل اسبق دفتر بازاریابی و تبلیغات وزارت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری ـ  با اشاره به برنامه‌ها و سیاست‌های کلان گردشگری کشور به دنبال کاهش محدودیت‌های سفرهای داخلی و بین‌المللی، اظهار کرد: بسیاری از پروژه‌ها، مطالعات و اقداماتی که قبل از کرونا در حوزه معاونت گردشگری انجام می‌دادیم،  اکنون نسخه مناسبی برای درمان این روزهای گردشگری نیست؛ توسعه بازار های خارجی، تشدید نظارت، گسترش سرفصل‌های آموزشی، انجام مطالعات طرح جامع، پژوهش و این‌گونه اقدامات،  مناسب شرایط بحرانی و پس از رکود دوساله نیست؛ چراکه بخش خصوصی به عنوان خط مقدم عملیات گردشگری توان همراهی ندارد.

او افزود: توان بخش خصوصی گردشگری به انتها رسیده است، اقدامات و برنامه‌ریزی‌هایی که تا سال ۱۳۹۸ انجام شده بود، دیگر به درد امروز نمی‌خورد. توسعه بازار دیگر نسخه مناسبی برای امروز نیست، آن هم در شرایطی که آژانس‌داران و هتل‌داران و راهنماها در دو سال گذشته با مشقت و رکود مواجه شده‌اند. الان به طرح جدید نیاز داریم. در دوران پساکرونا، کارهایی که سابقا انجام می‌شد دیگر جوابگو نیست. امروز، کارهای متناسب با شرایط روز را نیاز داریم.  پساکرونا طرح خود را لازم دارد تا صنعت گردشگری بازیابی شود و فعالان به مدار تولید برگردند و جان تازه بگیرند و تکانی به خود بدهند.

او با اشاره به بیکاری متخصصان و نیروهای بخش‌های خدمات گردشگری در دوران کرونا، اظهار کرد: بعضی‌ها هنوز باور نکرده‌اند گردشگری به گِل نشسته و درحال نابودی است. این‌که در پشت درهای بسته، چند مدیر برای خود برنامه‌ریزی کنند نتیجه‌ای حاصل نمی‌شود، اما اگر قصد داریم برای مردم و فعالان بخش خصوصی برنامه‌ریزی کنیم، باید درها را باز کنیم، فعالان و نیازهای‌شان را ببینیم. آژانس‌داران و هتل‌دارهای ورشکسته و راهنماهایی را که راننده تاکسی شده‌اند ببینیم. الان، مدل برنامه‌ریزی فرق کرده است.

این کارشناس گردشگری که اکنون مدیریت شهری تنکابن را به عهده دارد، گفت: از مدل برنامه‌ریزی‌ای که این روزها مدیران گردشگری از آن صحبت می‌کنند، برداشت می‌شود که پشت درهای بسته نشسته‌اند و بیرون را نمی‌بینند، یعنی اقداماتی را می‌خواهیم انجام دهیم که سال ۹۸ انجام می‌دادیم. آن سال میز چین را راه‌اندازی کردیم، علایق و سلایق گردشگران چینی را مطالعه کردیم، ولی امروز نباید سراغ همان برنامه‌ها رفت و همان کارها را تکرار کرد. آن زمان، صنعت گردشگری کِشش داشت، مردم کار می‌کردند، بعد از برجام پولی درآورده بودند، تورها به قوت خود باقی بود و توسعه بازار هم معنا پیدا می‌کرد،  تشدید نظارت لازم بود، آموزش هم همین‌طور، اما الان این کارها جواب نمی‌دهد، چون خط مقدم عملیات که بخش خصوصی است، توانی برای حرکت ندارد.

لاریجانی ادامه داد: در برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری گردشگری دو دیدگاه می‌توان داشت، نخست این‌که از پشت درهای بسته برای آن برنامه‌ریزی کنیم که در این صورت خروجی، حساب اقماری، طرح ملی، سند جامع گردشگری و برند خواهد بود. البته که این‌ها خوب و ضروری است، ولی دردی از بخش خصوصی درمان نمی‌کند. حساب اقماری برای پیشبرد بحث‌های گردشگری و گرفتن سهم از دولت خوب است، ولی توریست به کشور اضافه نمی‌کند، کیفیت هتل را بالا نمی‌برد، بازار را رونق نمی‌دهد و خسارت بخش خصوصی را جبران نمی‌کند. طرح جامع استان‌ها هم که می‌دانیم برای کتابخانه است.

او افزود: بیشتر از دو سال است که گردشگری ایران صاحب برند شده است، ‌ الان آن برند کجاست، چه می‌کند، اصلا چه شده است؟ همه آن برنامه‌ها، طرح‌ها و اقدامات نتیجه نگاه و رویکرد نخست است، اما در دیدگاه دوم  می‌توان برنامه‌ریزی را مبتنی بر بازار انجام داد که نتیجه آن تبلیغات، حضور در نمایشگاه، برگزاری رویداد، بازاریابی، حل مشکلات گردشگری سلامت، سامان‌دهی مرز مهران، حضور در بازار عراق و اروپا و این مدل برنامه ها است. باید انتخاب کنیم کدام دیدگاه را ترجیح می دهیم.

مدیرکل اسبق بازاریابی و تبلیغات گردشگری گفت: ممکن است برخی بگوید هر دو دیدگاه را توأم و تلفیقی باید پیش ببریم، ولی نظرم این است که باید روی دیدگاه دوم متمرکز شویم تا گردشگری به خود آید و فعالان صنعت جانی تازه بگیرند و امیدی ایجاد شود. این رویه را یکی دو سال ادامه دهیم و بعد به همان اقدامات و برنامه‌های سال ۹۸ به قبل برگردیم.

او همچنین گفت: اگر مدیری در بخش‌های آموزش، بازاریابی و گردشگری داخلی این ماجرا را درک نکند و این حساسیت و پیچ تاریخی را درک نکند و فکر کند کرونایی نبوده و اتفاقی نیافتاده و همان کارهای قبل از کرونا را ادامه دهد، کاملا اشتباه کرده است و فاجعه رخ خواهد داد. باید درک کرد که با شرایط تازه‌ای روبه‌رو هستیم، در واقع تمام ۴۰ سال گذشته، یک طرف قرار دارد و این دوران یک طرف. باید کار جدیدی را شروع کرد، وگرنه باخته‌ایم. اگر با هوشمندی شرایط جدید را درک کنیم، قطعا برنامه‌ریزی درستی انجام خواهد شد.

او ادامه داد: ما همیشه شعار می‌دادیم گردشگری فرابخشی است، الان باید شعار این باشد که گردشگری، «اقتضائی» است، اقتضای امروز ایران، جهان و رقبا. روحیات ملل بعد از کرونا اقتضائات خاصی می‌طلبد، برنامه‌ریزی خود را می‌خواهد. نهایتا گردشگری را اقتضائی ـ فرابخشی بدانیم. اگر کسی این را درک نکند باید فاتحه‌ آن را بخوانیم.

لاریجانی گفت: وضع گردشگری کشور به گونه‌ای است که الان باید تمام اقدامات و  برنامه‌ها برای بازیابی صنعت گردشگری و فعالان آن هدفمند باشد و به برون‌رفت از رکود کمک کند و وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی نیز وقت، هزینه و منابع کارشناسی خود را برای تهیه و تدوین طرح‌ها و ایده‌هایی که به  تحریک تقاضا با محوریت عرضه توسط فعالان رسمی گردشگری می‌انجامد،  صرف کند.

منبع: ایسنا

مرتبط:

ثبت جهانی ؛ نسخه درمان رنج‌های بام ایران

مکتب‌خانه، شیوه سنتی آموزش در سمنان دوره قاجار

در برخی مواقع ساختمان‌های اختصاصی به این منظور ساخته می‌شد. در این صورت چند ملا و هر کدام  در حجره خاص خود تدریس می‌کرد. در اولین روز ورود کودک به مکتب‌خانه، پدر یا مادر، مقداری شیرینی برای ملای مکتبی می‌بردند. مکتب‌خانه‌ها در اوایل دوره پهلوی اول نیز با پابرجا بودند. مکتب‌خانه‌ها نه شرایط بهداشتی درستی داشتند و نه  برنامه تحصیلی یکسان.

مکتب‌دار بنا بر دانش خود به کودکان خواندن سوره‌های کوتاه قرآن، اخلاقیات، شرعیات، الفبا و کتاب‌های گوناگون از قبل امیر ارسلان نامدار می‌آموخت. اکثر بچه‌ها از هشت، نه سالگی به مکتب می‌رفتند. مدت تحصیل در مکتب‌خانه حداکثر چهار سال بود، در سال چهارم کودک می‌توانست کتاب امیر ارسلان را بخواند. ملای مکتب، برای دختران، زن بود که او که به او «ملاباجی» گفته می‌شد. ملای مکتب برای پسران مرد بود که به او «اَملا» گفته می‌شد. در مکتب‌خانه بچه‌ها روی زیلو می‌نشستند ولی فرزندان اعیان و متمولین روی نمدی که با خودشان می‌آورند می‌نشستند. کودک می‌بایست ناهار خود را به همراه می‌آورد. در زمستان هر کدام یک منقل گِلی و یک کیسه کرباسی محتوای زغال با خود می‌آوردند تا خود را گرم کنند. بعد از آموزش الفبا، نوبت آموزش حروف ابجد بود. هر یک از حروف ابجد نماینده عددی است. درس ریاضی و آموزش اجزای ریال، اوزان مثل «یک من» که خود شامل «من تمام» و «من ری» و «من تبریز» یا سیر یک مثقال نیز آموزش داده می‌شد.

شهریه که «حق الحجره» هم گفته می‌شد، برای بچه‌های کوچک ماهی دو قران و برای بچه‌های بزرگ ماهی سه قران بود. هر سوره‌ای از قرآن را که بچه یاد می‌گرفت، پدر یا مادر کودک برای ملا یا ملاباجی انعام می‌بردند. ملای مکتب به کودک می‌گفت که آن سوره را برای بی‌بی، عمه، خاله و… بخواند. آنان نیز در حد وسع خود هدیه‌ای مثل چارقد، پارچه، جوراب، شیرینی و پول برای ملاباجی و کلاه، جوراب پشمی، دستکش و پیراهن برای ملای مکتب می‌بردند. در مراحل اولیه مکتب‌خانه که بچه‌ها کوچک بودند، پسرها و دخترها باهم درس می‌خواندند. پسرها جلو و دخترها عقب می‌نشستند. وقتی اَملا وارد جلسه درس می‌شد روی تشکچه خود می‌نشست و ترکه‌ای هم به دست می‌گرفت. اول صبح شنبه تمام بچه‌ها باید ازنظر نظافت و بهداشت مورد بازدید قرار می‌گرفتند. بچه‌ها یکی یکی می‌آمدند و خودشان را به اَملا معرفی می‌کردند و اَملا می‌دید که موی سرشان را کوتاه کرده‌اند، ناخن انگشت‌های دست و پا را گرفته‌اند، لباسشان را تمیز کرده‌اند، اگر هر کدام از این کارها را انجام نداده بودند به جرم تمرد، برای هرکدام یک چوب به کف دست آن‌ها می‌زد. تنبیه اَملا گاهی به قدری شدید بود که کودک را از آمدن به مکتب‌خانه فراری می‌داد.

 مبصر یا خلیفه

در مکتب‌خانه شاگردی که بهتر درس می‌خواند و صدایش برای قرائت قرآن خوب بود، خلیفه یا مبصر می‌شد. خلیفه کارش حضور غیاب بچه‌ها بود. همچنان گزارش شلوغ‌کاری بچه‌ها. گاهی نیز با نظر ملا به بچه‌های تازه وارد درس می‌داد.

فلک کردن

 ملا یک روز درس می‌داد و یک روز بعد درس داده شده را پس می‌گرفت. اگر بچه‌ای درسش را یاد  نگرفته بود، او را با همان چوب تنبیه می‌کرد ولی اگر کودک چندین بار از درس خواندن طفره می‌رفت او را فلک می‌کرد. البته از فلک بیشتر برای رعب و وحشت استفاده می‌شد.

لوح حلبی

 در مکتب‌خانه از کاغذ خبری نبود، بچه‌ها مشق خود را روی لوح حلبی می‌نوشتند. در سمنان در ساله‌ای ۱۳۰۴ -۱۳۰۳ لوح از تکه‌ای، حلب یا آهن سفید بود که با مرکب بر روی آن می‌نوشتند. ملا پس از دیدن، روی آن را با صابون قرمز خط می‌کشید و سپس بچه‌ها لوح را لب حوض برده و آن را می‌شستند و دوباره استفاده می‌کردند.

خوشحالی روز تعطیلی مکتب

روز جمعه مکتب تعطیل بود، به همین جهت بعضی بچه‌ها از روز چهارشنبه فکر جمعه بوده و خوشحالی می‌کردند و در غیاب ملا هم‌نوا و یکنواخت می‌خواندند: چهارشنبه روز فکر است، پنجشنبه روز ذکر است،جمعه روز بازی، شنبه شوم ناراضی.

 کودکان بعد از گذراندن درس کلاس چهارم

دخترها در خانه و در امور خانه‌داری به مادران خود کمک می‌کردند و پسرها روانه بازار کار می‌شدند.

زنان مکتب‌دار سمنان

مولود درویشیان

مولود درویشیان از ملاباجی‌های منطقه ناسار بود که منزل نسبتاً بزرگی در کهنه دژ و جنب حمام قلی داشت که شامل چند بهار خواب می‌شد. در ضمن شاخه‌های انگوری که در حیاط کاشته شده بود، برای بچه‌ها زیبا و دلنشین بود.

ملاباجی خانه‌زر

ملاباجی خانه زر، زنی بسیار سخت‌گیر و بداخلاق بود. منزلش در نزدیکی تکیه ملاقزوینی و مکتب او قسمتی از پشت‌بام خانه‌اش بود. نامبرده با کوچک‌ترین خطای بچه‌ها، آن‌ها را فلک می‌کرد یا اینکه در اتاقک کثیف کوچکی که جای مرغ و خروس بود زندانی می‌کرد.

سیده زبیده بیگم میرترابی

 منزل سیده زبیده بیگم میرترابی در تکیه ملاقزوینی بود و تنها زندگی می‌کرد. اکثر اهالی محل به منزل نامبرده رفت و آمد داشتند. او در عنفوان جوانی موقع رفتن به زیارت امامزاده اشرف سمنان، در چاهی سقوط کرده و قطع نخاع شده بود و تا آخر عمر زمین‌گیر بود. با وجود این هرگز از آموزش مبانی دینی به بچه‌ها دست نکشید. در حال حاضر هر یک از شاگردان او اعم زن و مرد در سنین بالا به سر می‌برند و پست‌های مهمی دارند.

 سایر ملاباجی‌ها

دیگر زنان ملاباجی عبارت بودند از: ملا فاطمه رجبی، ملاباجی میرحسینی، ملاباجی آلبویه.

مردان مکتب‌دار

ملا امان‌الله رهبر

ملا امان‌الله رهبر، معروف به ملا امان در سال‌هایی که هنوز آموزش و پرورش به شکل امروزی وجود نداشت، در یکی از اتاق‌های خانه مسکونی خود که در محله کهنه دژ پایین، کوچه آلبویه و در انتهای یک دالان قرار داشت، به شاگردان خود درس خواندن و نوشتن می‌آموخت. تا اینکه وزارت فرهنگ شکل گرفت و او برای تدریس به دانش‌آموزان استخدام شد و ۱۲ سال در این سمت خدمت کرد.

 ملاحسن سمنانی

ملاحسن سمنانی مکتب‌دار و مدرس معروف سمنان در یک قرن پیش می‌زیسته و بسیاری از بزرگان در حوزه درسی او به کسب فیض پرداختند. ملا حسن سمنانی طبع شعر نیز داشته و مدایحی نیز سروده است.

ملا علی‌رضا شیوایی

ملا علی‌رضا شیوایی در تعلیم و تربیت سه نسل گذشته سمنان سهم به سزایی داشته است. برخی از بزرگان علم و ادب سمنان در مکتب‌خانه او واقع در ضلع جنوبی مسجد سلطانی درس خوانده و تربیت شدند و از معارف قرآنی و دینی او بهره بردند. او در عنفوان جوانی، محضر حاج ملاعلی حکیم الهی سمنانی را درک کرده و به اندازه وسع و طاقت علمی خود، بهره‌ها برده است. همچنین در جلسات درس و بحث علمای سمنان مخصوصاً مرحوم حاج عبدالعلی حکیم الهی،آیت‌الله حائری مازندرانی، آیت‌الله فیض سرخه‌ای شرکت می‌کرد.

حاجی شیخ فضل‌الله محقق

حاجی شیخ فضل‌الله محقق در میانه بازار بالای سمنان، در یک مسجد کوچک که هنوز وجود دارد در بعد از ظهرها به آموزش صرف و نحو زبان عربی و قرائت صحیح قرآن مشغول بود. او انسانی خوش‌ذوق و شوخ‌طبع بود و به همین جهت مکتبش پر رونق بود.

ملا عبدالعلی رهبر

ملا عبدالعلی رهبر علاوه بر مکتب‌داری در ایام محرم در مسجد سلطانی تعزیه می‌خواند و با اسب دور حوض می‌چرخید و جولان می‌داد.

سایر ملاها

حاج ملاهادی رهبر، حاج آقا محمد تشرعی از زاوقان، حاج ملا حسین دامغانی از کوشمغان.

* گزارش از محمد عموزاده، پژوهشگر فرهنگ عامه استان سمنان

سرگذشت عمارت عالی قاپوی تبریز

کلاه‌فرنگی

پیش از ادامه سخن به تعریف اصطلاح «کلاه‌فرنگی» می‌پردازیم. عمارت کلاه‌فرنگی نوع خاصی از معماری است که در اشکال مختلفی ساخته شود. اغلب ساختمان سبک و گاه تزئینی است که در میان باغ یا پارک به‌عنوان تفریحگاه‌هایی برای کارهای تفریحی یا سرپناه ساخته می‌شود. بنا با گنبدی شبه مخروط و یا اتاقکی مسقف برای فروش روزنامه و اغذیه نیز هست.

سرگذشت عمارت عالی قاپوی تبریز

عمارت عالی‌قاپو در عهد قاجار و توسط نجف قلی خان، پسر مرتضی‌قلی خان دنبلی ساخته و به آن عالی‌قاپو گفته شد.

سپس هنگام ولیعهدی ناصرالدین میرزا به تقلید از کاخ شمس‌العماره تهران نام شمس‌العماره گرفت.

درزمان مظفرالدین شاه تعمیرات کلی و اساسی در آن به عمل آمد و در پشت آن یعنی قسمت شمال باغ عالی‌قاپو، عمارت حرمخانه احداث شد. کوی حرم‌خانه از معروف‌ترین و قدیمی‌ترین کوی و برزن‌های تبریز است که درب خروجی عمارت عالی‌قاپوی تبریز یا شمس‌العماره برای حرم شاهی از سمت شمالی آن، درب تاریخی باغمیشه، مغازه‌های مجیدالملک و عمرمغازالاری در آن وجود داشت و امروزه دنباله‌ی بازار کفاشان در جهت شرقی از کوی حرم‌خانه آغاز می‎شود.

کوی حرم‌خانه

کوی حرم‌خانه از روزگاران قدیم، محله اعیان و ارباب‌نشین تبریز بوده و است و علما، بزرگان، بازرگانان و زعمای قوم در این محله ساکن بودند.

عالی قاپوی تبریز سه درب بزرگ ورودی داشت. درب اول برای ورود ولیعهدهای قاجار و کارکنان دولتی، درب دوم از سمت شرقی برای ورود عموم مردم به‌خصوص در ایام ماه محرم و برگزاری مراسم عزاداری در حضور ولیعهد و درب سوم درب حرم‌خانه بود که حرم شاهی و افراد خاندان ولیعهد از این درب رفت‌وآمد داشتند. روزگاری نه‌چندان دور و نزدیک به صدسال پیش، کوی حرم‌خانه بهترین و جالب‌ترین مکان برای گردش و گذراندن اوقات فراغت مردم تبریز بود و پاتوق عده‌ای از روشنفکران شهر محسوب می‌شد.

پس از انقراض سلسله قاجار مجموعه عالی‌قاپوی تبریز مقر والی و استاندار آذربایجان شد.

روند تخریب عمارت عالی‌قاپو

در سال ۱۳۱۲ شمسی هنگام استانداری ادیب‌السلطنه سمیعی، در این کاخ آتش افتاد و قبه و قسمت فوقانی آن‌که شاهکاری از هنر معماری دوره زندیه و قاجاریه محسوب می‌شد از بین رفت. گفته می‌شود که حتی به ادیب‌السلطنه تهمت می‌زدند که خود به خاطر کینه‌توزی نسبت به حکومت قاجار عمداً این کار را کرده است.

فردای آن روز ترانه و تصنیف حزن‌انگیزی به این مضمون ساختند:

الینده لاله گئتمه خیاله/ اوت توتوب یانوب شمس‌العماره.

این تصنیف سال‌ها بر سر زبان عوام بود و به ادیب‌السلطنه استاندار تهمت می‌زدند که خود عملا این کار را کرده است.

در این حادثه کتابخانه‌ی غنی، ارزشمند و بی‌بدیل آن نیز به تلی از خاکستر تبدیل شد. یک سال بعد سیلی عظیم قسمتی از باقیمانده عمارت مزبور را خراب کرد. این کاخ خسارت فراوان دید و بخشی از طاق‌های آن فروریخت.

سرانجام باقی‌مانده عمارت و اتاق‌های آینه‌کاری شده و نقاشی شده‌ی عالی‌قاپوی تبریز در سال ۱۳۲۶ هنگام استانداری علی منصور به‌کلی تخریب و در جای آن ساختمان جدید استانداری بنا شد که در سال ۱۳۳۳ شمسی عملیات ساختمانی آن پایان یافت. در این ایام تمام درختان بلند و کهن‌سال و بی‌نظیر عالی‌قاپو نیز در هنگام تجدید بنا قطع شد.

علی منصور نیز مانند ادیب‌السلطنه سمیعی به اتهام انهدام یک بنای زیبای تاریخی سرزنش شد. عده‌ای از محققان عقیده دارند که عالی‌قاپو اصفهان را از روی نقشه عمارت عالی قاپوی تبریز ساخته‌اند؛ زیرا این عمارت قبلاً در زمان شاه‌عباس اول نیز وجود داشت.

بعدها در بخش غربی عالی‌قاپو یا استانداری امروزی، ساختمان شعبه مرکزی بانک ملی ایران احداث شد. در سال ۱۳۴۸ نیز عمارت حرم‌خانه در شمال شرقی استانداری تخریب و عمارت امروزی فرمانداری بنا شد.

کاخ استانداری آذربایجان شرقی

عمارت فعلی استانداری در میدان شهدا به دلیل گذشت افزون بر هشت دهه از ساخت آن امروزه به یکی از نمادهای کهن شهر تبریز تبدیل‌شده است. دقیقاً بر روی کاخ عالی‌قاپوی تبریز بناشده است.

زمانی که از درب اصلی این بنا وارد می‌شویم حیاطی بزرگ و فضای سبز بسیار دل‌انگیزی می‌بینیم. پس‌ازآن در عمارت موزه هدایا را می‌بینیم؛ موزه‌ای دربرگیرنده هدایایی که از سوی سفرا و وزرای کشورهای مختلف به استانداران مختلف این خطه اهدا شده است. این بخش در زمان استانداری استاندار بیگی به این موزه تغییر کاربری داده شد.

دیوارهای این عمارت تاریخی، رازهای سربه‌مهر زیادی دارد؛ زیرا شاهد وقوع اتفاقات گوناگونی در خطه آذربایجان به‌ویژه از سوم شهریور ۱۳۲۰ شمسی به این‌سو بوده است.

عمارت استانداری آذربایجان شرقی اتاق‌های متعددی دارد که دو سالن بزرگ آن به دلیل میزبانی از هیئت‌های داخلی و خارجی برای دیدار با نفر اول حوزه تصمیم‌سازی استان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. از نکات جالب‌توجه درباره تاریخچه این ساختمان تاریخی می‌توان به میز استاندار اشاره کرد که چهره‌های متعددی در طول این سال‌ها به خود دیده است.

منبع: میراث آریا

برج قلعه خمیر، بازمانده قلعه‌ای به‌سبک اروپایی

سردر شمالی قلعه که اکنون در کنار کوچه تنگی متصل به شهر خمیر جای دارد، به‌صورت شکوهمندی از سنگ و گچ و به‌سبک قلعه‌های اروپایی ساخته‌شده است. در چهارگوشه قلعه چهار برج مدور بلند و مقتدر بناشده و بین هر دو برج یک برج کوتاه نیز ساخته‌شده است. در قسمت جنوب غربی قلعه خمیر، عمارت دوطبقه‌ای وجود دارد. در وسط قلعه و تقریباً در زیرزمین آن آب‌انباری (برکه) ساخته‌شده که هنوز باقی‌مانده است.

در قدیم این ساختمان و این قلعه کاربردهای نظامی داشته است و برای مقاومت در برابر مهاجمان هم از آن استفاده می‌شده است.

تاریخ بنا و وجه‌تسمیه

سدیدالسلطنه کبابی در کتاب بندرعباس و خلیج‌فارس در مورد قلعه خمیر می‌نویسد: «در خارج از شهر طرف شمال قلعه‌ای است و هنوز لیاقت تعمیر دارد. مربع الاضلاع است هر ضلع آن یک‌صد و پنجاه قدم می‌شود و در چهارگوشه قلعه چهار، برج مدور بناشده از جوانب اربعه فی‌مابین هر دو برج یک برج کوتاه بناکرده‌اند و در جنوب مغرب، عمارت مربع دوطبقه موجود و در وسط قلعه آب‌انبار بنا گذاشته‌اند و همه ابنیه قلعه از ساروج و سنگ است و سکنه آنجا گویند صدسال است این قلعه بناشده شاید ولات امامان مسقط در سنوات اجاره عباسی از دولت ایران بنا گذاشته‌اند و طرز این قلعه مانند قلاع لارک و قشم نیست.»

همچنین احمد اقتداری در کتاب آثار شهرهای باستانی و سواحل و جزایر خلیج‌فارس و دریای عمان در شرح قلعه خمیر می‌نویسد: «امروز به‌جز باقی‌مانده ویرانه دو سردر شمال و جنوبی و یک‌نیمه برج شرقی چیزی از آن باقی نمانده است. آب‌انبار مخروبه قلعه و عمارت سر در آن به‌صورت ویرانه‌ای باقی نمانده است. سردر شمالی قلعه که اکنون در کنار کوچه تنگی متصل به آبادی خمیر وجود دارد و تقریباً در میان ضلع شمالی آن قرارگرفته به وضع شکوهمندی از سنگ و گچ و به سبک قلعه‌های اروپایی ساخته‌شده و تصور من آن است که برخلاف نوشته مؤلف کتاب بندرعباس و خلیج‌فارس این قسمت از قلعه و بخصوص برج‌های مدور دور طرف این مدخل بازمانده دوران پرتغالی یا هلندی است، بدیهی است چند بار مرمت‌شده و در زمان عمال ولات مسقط که این نواحی را به اجاره داشته‌اند و بیش از آن به روزگار نادرشاه و کریم‌خان زند هم برای قلعه داری تعمیر و ترمیم‌شده است.»

این بنا دارای چهار برج مدور بزرگ در چهارگوشه و چهار برج کوچک در میانه هر ضلع بود. دو سر در اصلی داشت؛ یکی به سمت شمال و دیگری به‌سوی جنوب. قلعه از چندین بخش تشکیل می‌شد:

– ساختمان دوطبقه‌ای در جنوب غربی، محل اسکان نیروها و محافظان قلعه که تعداد آن‌ها به ۲۰ نفر می‌رسید.

– آب‌انبار وسط قلعه برای ذخیره‌سازی آب موردنیاز

– کاروانسرای کوچک میان قلعه که قدمت آن به دوره صفویه می‌رسید.

– خندق دورتادور قلعه که برای دفاع از آن در برابر شورش مردم محلی و حمله راهزنان استفاده می‌شد.

در این بنا همچون دیگر سازه‌های این محل از سنگ و ساروج برای ساخت استفاده‌شده است.

برج قلعه خمیر دارای پلانی مدور به قطر ۶.۴۰ متر، بلندی ۷.۸۰ متر است که ضخامت دیوار آن ۵۰ سانتی‌متر است. در ضلع جنوبی بنا پلکانی جدید احداثی جهت صعود به درون قلعه قرار دارد که این پلکان به دوشاخه جنوب غربی و جنوب شرقی تقسیم‌شده و به‌وسیله پلکانی مرکزی به درگاه بنا و سپس درون برج راه دارد. درگاه بنا با طاق هلالی به بلندی ۱.۹۰ متر و پهنای ۷۰ سانتی‌متر است. درون برج دونیم ستون مربع شکل در جهات شمال و جنوب نگهداری تیر چوبی سقف وجود دارد. تعداد سه طاقچه بزرگ با طاق هلالی به بلندای ۱۲۰ سانتی‌متر و پهنای ۴۵ سانتی‌متر و سه طاقچه کوچک با طاق هلالی به بلندی ۵۰ سانتی‌متر و پهنای ۴۰ سانتی‌متر تعبیه‌شده است. ۱۲ تیرکش نیز در برج تعبیه‌شده که در دو جهت قابل هدف‌گیری است.

در شمال غربی درون برج به‌وسیله پلکانی چوبی متصل به ستون و دیوار برج به بام برج راه دارد در سطح بام برج ارتفاع دیواره آن ۲ متر است و دارای طاقچه و تیرکش است.

برج قلعه خمیر هیچ‌گونه تزییناتی ندارد و مصالح به‌کاررفته در آن سنگ‌های بی‌شکل، سنگ‌های مرجانی همراه با ملات ساروج است که از مصالح اصلی بنا است. همچنین از گچ محلی برای روکش کردن برج استفاده‌شده است.

پوشش سقف به‌وسیله چندل (چوب‌های محلی) و حصیر ساخته‌شده که به‌وسیله کاه و گل در سطح بام‌اندود شده است.

بنای کنونی قلعه خمیر در اوایل دوره قاجاریه مورداستفاده قرار می‌گرفته است و با توجه به موقعیت بندر خمیر که در دوره‌های قبل از قاجاریه داشته است به دلیل برخوردهای نظامی که در این محل اتفاق افتاده است این قلعه چندین بار مرمت و بازسازی‌شده است. برج خمیر در سال ۱۳۸۴ به شماره ۱۳۸۳۱ در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است.

منابع:

– فرهنگ جغرافیایی استان هرمزگان، آبادی‌های استان هرمزگان – شهرستان بندرعباس

– سید السلطنه، کبابی، خلیج‌فارس و بندرعباس، ۱۳۶۳، تهران، دنیای کتاب

– اقتداری، احمد، آثار شهرهای باستانی سواحل و جزایر خلیج‌فارس و دریای عمان، ۱۳۷۵، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی: روایت

 

* گزارش از عباس نوروزی، معاون میراث‌فرهنگی استان هرمزگان

دژ ناشناخته صعلوک، بر فراز تاریخ خراسان شمالی

این دژ تاریخی در بخش شمال غربی دشت اسفراین، دریکی از دره‌های باریک جبهۀ جنوبی کوه سالوک به نام دره زاری قرار دارد. قلعه بر روی یک برون‌زد صخره‌ای بسیار مرتفع و غیرقابل نفوذ در ۴ کیلومتری شمال روستای زاری از توابع دهستان دامن‌کوه شهرستان اسفراین واقع‌ شده است. این بخش از ارتفاعات در پهنۀ منطقۀ حفاظت‌شدۀ سالوک قرار دارد و ازنظر حیات‌وحش و رویش گیاهی پوشش مناسبی دارد و زیستگاه پرندگان و حیوانات بسیاری همچون آهو، قوچ و میش است. همچنین گونه‌های مختلف گیاهان، درختان و درختچه‌ها مانند ارس، سرو کوهی، زرک/ قره‌میغ، آلوچه وحشی، ریخوک، زالزالک، نسترن وحشی، افرا، کرکو، گز، انجیر و گردو در دره‌ها و ارتفاعات منطقه یافت می‌شود.

درون قلعه مجموعه‌ای از ساختمان‌های فروریخته و درهم‌شکسته است، ولی با توجه به وسعت بیش از یک هکتاری مجموعه (۱۲هزار و ۶۰۰ مترمربع) منطقاً می‌توان تصور کرد که در آن دست‌کم ۵۰ اتاق کوچک، انباری و مخزن آب وجود داشته است.

احتمالاً محل اقامت فرمانده قلعه در مرتفع‌ترین بخش صخره، در منتهی‌الیه شرقی قلعه قرار داشت و برج‌ها و استحکامات بخش غربی برای سکونت نگهبانان و سایر افراد پادگان استفاده می‌شد و در بخش‌های میانی اتاق‌های کوچک متحدالشکل و نیز چند مخزن نگهداری مایعات وجود دارد که می‌توانسته‌اند در آن آب، شراب، عسل یا اقلام مشابه را ذخیره کنند.

در پای دیواره جنوبی صخره و در دره‌های باریک و عمیق رودی جریان دارد که بی‌تردید شبکه آب قلعه به آن وابسته بوده و منبع اصلی تأمین آب ساکنین قلمداد می‌شده و آب‌انبارها را با آب آن پر می‌کرده‌اند. قلعه ازنظر معماری با ترکیب دیوار سنگ‌چین و ملاط ساروج، آجر و تراش صخره‌ها ساخته‌شده و نقشه آن کاملاً از وضعی پستی‌وبلندی و شیب صخره پیروی می‌کند.

در این قلعه از رخساره‌های طبیعی و محیط فیزیکی به کامل‌ترین و صورت و بهترین مزیت استراتژیکی بهره‌گیری شده، به‌نحوی‌که بی‌درنگ احساس قدرت و صلابت را به انسان القاء می‌کند. تنها یک نقطه ضعیف در ساختار طبیعی قلعه در برابر حملات دشمن وجود دارد و آن در صخره‌های شیب‌دار شمالی است که امروزه باوجود ریزش و تخریب استحکامات روی شیب آن بازهم به‌راحتی دست‌یافتنی نیست و اگر باروبندی شود کسی را یارای درنوردیدن آن نیست. با وجود این اگر هم‌زمانی قلعه به مدد تجهیزات نظامی همچون منجنیق، دژ کوب و سنگ‌اندازهای مهیب (که مغولان پیوسته از آن بهره می‌بردند) تسخیرشده باشد، باید از همین دامنه شمالی بوده باشد.

مجموعه استحکامات، فضاهای مسکونی و انباری قلعه بر روی شیبی در امتداد شرق به غرب ساخته‌شده‌اند، در پایین‌ترین بخش شیب، در منتهی‌الیه غربی یک فضای مستطیل شکل به طول ۱۷ متر و عرض ۷ متر وجود دارد که با چهار برج مستحکم در دیواره غربی پشتیبانی می‌شود و باوجودی اینکه دیوار بنادر بخش غربی ۲۱۰ سانتی‌متر ضخامت دارد، ولی به دلیل قرار داشتن درشیب، برج‌های نگه‌دارنده به آن اضافه‌شده است.

این برج‌ها که اکنون ۵ متر از ارتفاع آن‌ها سالم باقی‌مانده، توپر هستند و با توجه به باریک شدن آن‌ها در قسمت فوقانی فضای داخلی و مورداستفاده نداشته و فقط به دلایل زیبایی‌شناختی با این شکل ساخته‌شده‌اند، دیواره‌های شمالی و جنوبی این فضا با توجه به اینکه عمود بر شیب ساخته‌شده، ضخامت کمتری دارند و دیواره شرقی آن در صخره تراشیده شده است، این بخش از قلعه به‌واقع برجسته‌ترین و سالم‌ترین بخش باقی‌مانده در مجموعه است و به‌غیراز یک گودال بزرگ حفاری قاچاق و تخریب بدنه یکی از برج‌ها به دست حفاران قاچاق آسیب جدی به آن وارد نشده است.

صعلوک کلمه‌ای عربی به‌معنای دزد است و در بوستان سعدی به معنی درویش هم آمده است. برهان قاطع سالوک را دزد و راهزن می‌داند ولی باید فارسی صعلوک باشد که درویشان و تهی‌دستان عرب را بدان نام خوانند و گروهی از فقرای عرب بودند که راهزنی می‌کردند و می‌گفتند ما حق خویش از قبل عطایای مسلمین برگیریم و هرچه راهزنی می‌کردند می‌گفتند سلطان را خبر کنید که فلان مبلغ‌ها را صعلوکان گرفته‌اند. المنجد گوید: «صعالیک العرب لصوصهم و فقرائهم» و ازقضا سالوک نیز به همین معنی است و چنانکه صاحب برهان پنداشته دزد و خونی و رهزن نیستند بلکه فقرایی بودند که گرد هم آمده و به نام اخذ حق خود از بیت‌المال احیاناً به راهزنی و طغیان مشغول می‌شدند.

قلعه صعلوک نمونۀ برجسته‌ای از معماری نظامی است که موضع استراتژیک آن و استفادۀ ماهرانه از منابع طبیعی، علیرغم موقعیت دشوار و صعب‌الوصولش، آن را از داشتن مواد و ذخایر غذایی و آب مطمئن می‌ساخت و به‌این‌ترتیب می‌توانست ماه‌ها و حتی سال‌ها در برابر محاصرۀ طولانی دشمن مقاومت کند.

این بنای تاریخی در اصل به‌عنوان مکان نیایشی (آتشکده/آرامگاه) عملکرد داشته است که به دلایلی جایگاه خود را در بین مردم محلی ازدست‌داده و به فراموشی سپرده‌ شده است. پس‌ازاین بنا مورد بی‌توجهی واقع‌شده و از گزند آسیب‌های روزگار در امان نمانده و به‌شدت تخریب‌ شده است.

بنای تاریخی قلعه صعلوک با شماره ۲۹۴۳۳ در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است.

منبع: میراث آریا