چگونه شهری چشم نواز داشته باشیم؟
امروزه یکی از موضوعات مهم در آرامش بصری و چشم نوازی محیط، توجه به منظر و سیمای شهری بوده و خوشایند مردم هر جامعه حضور در فضایی زیبا و عاری از هر گونه اغتشاش محیطی است، حال باید دید چگونه با وجود محدودیت منابع مالی میتوان به این مهم دست یافت چراکه حوزه زیباسازی اهمیت بسیاری برخوردار است.
منظر به دادههایی محسوس جهان اطراف ما خلاصه نمیشود، بلکه پیوسته در ارتباط با ذهنیت ناظر تشخص مییابد؛ ذهنیتی که بیش از یک نگاه بصری معمولی است، بدین ترتیب منظر شهری در آغاز امری عینی است که به واسطه کیفیت ظهور عوامل فیزیکی محیط موجودیت مییابد، اما به تدریج و به واسطه حضور در شرایط تاریخی و تکرار شدن در مقابل گروه انسانهای درک کننده آن، برخوردار از وجود ذهنی در مخاطب خود گشته و به عنصر مشترک پیونددهنده افراد جامعه بدل میشود.
از این رو بررسی موضوع منظر شهری اقدامی دو بعدی به شمار میرود، از یک سو به مؤلفههای محسوس (و عمدتاً بصری) سازنده فضا میپردازد و از سوی دیگر به شرایط ذهنی شامل ابعاد تاریخی، خاطرهای هویتی و امثال آنها نظر میکند که این اقدامات منظر شهری را مشتمل بر سه هدف مستقل و جداگانه زیباییشناسی، هویتی و عملکردی میکند.
زیبایی شناسی در افراد واکنشی مطبوع و لذتبخش ایجاد میکند، توجه به جنبه کالبدی فضا، نوع احجام و نحوه ترکیببندی آنها، رنگ، مصالح، همجواری، تضادها، نقاط عطف و شاخص، پوشش گیاهی، حضور عناصر طبیعی و سایر مشخصههایی که ابعاد ملموس را شکل میدهد، در این رده قرار میگیرد.
روشن است که زیباشناسی مورد نظر، تابعی از مؤلفههای اقلیمی، تاریخی، هنری، دینی، سنتی، فرهنگی و… است. از طرف دیگر اهداف عملکردی منظر شهری همانند خوانا کردن محیط و آرام سازی آن، اهداف هویتی که ایجاد احساس خوشبختی، آسایش، آرامش و امنیت است و یا توجه به مسائل زیست محیطی، از جمله کارکردهایی است که در بهبود سیما و منظر شهری باید موردتوجه قرار گیرد.
اکنون این سوال مطرح میشود که برای رسیدن به فضایی مطلوب و تحقق این اهداف، باید سرمایه گذاری ابتدایی در محلات صورت پذیرد یا در شهر؟ و آیا شهر هویت دهنده به محلات محسوب میشود یا هویتهای محلی شکلدهنده یک هویت جامع شهری است؟
در این راستا توجه به پایداری محلات میتواند یاریدهنده مدیران شهری باشد، مهمترین ویژگی محله پایدار آن است که در آن چهار عنصر «کالبد»، «فعالیت»، «تصورات» و «اکوسیستم» به طور هماهنگ در مستقر ساختن و شکل بخشیدن به منظر شهری سهیم است، اینکه فکر کنیم هویت شهر مسئله جدای از هویت و تاریخ تکتک افراد آن است، موضوعی نادرست به نظر میآید. چراکه این تکتک افراد جامعه است که با تعاملات، رفتارها و فضای شکلگیری این ارتباط، هویت جمعی یک جامعه را شکل میدهد.
تنوع و آداب و رسوم محلی خود میتواند به عنوان شاخصهای برای پویایی و تعاملات بین فردی در شهرها محسوب شود که نه تنها موجبات رشد و سرزندگی ساکنان شهر را فراهم میآورد بلکه میتواند به عنوان شاخصهای ملی و یا فراملی مطرح شود البته مکمل بودن مجموعه سیاستهای مدیریت شهری در ارتباط با منظر شهری و طراحی فضاهای شهری یکی از مسائل اصلی در این زمینه است که به آن اشاره خواهد شد.
در ادامه برخی از سیاستهای رسیدن به پایداری در بعد زیباشناسی و در سطح طراحی فضاهای شهری را میتوان اینگونه برشمرد:
– اول سازگاری سبکهای ساختمانی در ساختمانهای متفاوت میتواند با ایجاد روابطی معنادار و مشخصههای مشترک در آنها محله را به سمت ارزشهای پایدار بصری و کارکردی سوق دهد تا بتواند به سیمای یک محله تشخص خاص بخشد.
– دوم خواص رنگها و تأثیرات روانی آنها و نقششان در ادراک و دستیابی به مراتبی از مطلوبیتهای فضایی بسیار قابل تأمل است، اغتشاش بصری ناشی از بهم ریختگی انتظام رنگها و تأثیر منفی شأن بر وحدت فضایی محیط، در مواردی کمتر از تأثیر مشابه عناصر کالبدی نیست.
– سوم وحدت فضایی، به صورتی که عناصر تشکیلدهنده فضای محله باید به کلیت یگانهای منتهی شود و معماری محله باید ویژگیهای متفاوت ناشی از ترکیب متنوع و موارد زیبایی شناسی برآمده از هماهنگی و تضادها را در کلیتی معنادار به وحدت برساند.
– چهارم پیوستگی جداره بیرونی که به ایجاد وحدت فضایی کمک میکند. اتصال بدنهها در قالب ضوابط شناختهشده شهری نقش مهمی در بهبود منظر محیط و مطلوبیتهای بصری آن دارد و میتواند به غنای فضایی منجر شود.
– پنجم توجه به عناصر هویتی و فرهنگی در محلات و متناسب سازی فضای کالبدی محله با محوریت و در شعاع آن موجب هویتبخشی به محلات در شهر خواهد شد.
به طور مثال در محلهی آزادان اصفهان وجود مسجد گنبد میتواند به عنوان یک پتانسیل محلی محسوب شود که میتوان با محور قراردادن و تشخص بنای آن، همچنین با انتخاب طیف رنگی مناسب (اعم از رنگ آمیزی، نورپردازی و …) در گذرهای منتهی به آن و یا ایجاد مکانهای دیدار و پاتوق محلی در همسایگی این فضا، ایجاد بازارچههای محلی و… باعث به وجود آمدن جذابیت بصری، هویت مستقل محلی و قابلیت گردشگری برای محله شده و فضاهای کالبدی را حول آن مهندسی کرد.
در نهایت لازم به ذکر است، در مقابل آنچه تاکنون بیان شد، انتخاب سیاست تمرکز بر معابر اصلی شهر و انجام اقدامات بزرگ مقیاس در سطح شهر نیز دارای فوایدی از جمله توسعه و زیبایی فضاهای اصلی شهر، در دسترستر بودن فضاهای زیباسازی شده در محورهای اصلی، مخاطب بیشتر و فراگیرتر، قابل رؤیت بودن تغییرات و مناظر چشمنواز توسط گردشگران بیرونی و در نتیجه افزایش قدرت بازاریابی شهر است که خود مزایای مهمی به حساب میآید.
همچنین تعاملپذیر نبودن المانهای بزرگ شهری، نگاه گذرا و انفعالی بدون هیچ احساس تعلقی به آن و ازدحام و تزاحم محیطی را میتوان از نتایج سوء این سیاست برشمرد، از طرف دیگر توجه به زیباسازی بافت درونی محلات نتایجی همچون ایجاد فضای مکث، افزایش تعاملات محلی و اجتماعی، آرامش و دوام تعاملات، خاطره سازی و القای حس تعلق، افزایش قابلیت پیاده روی، حذف نقاط بی دفاع و آسیبزا و تعاملپذیر شدن فضا و المانها را در بر خواهد داشت.
در واقع بر اساس نگاهی جدید، توجه به محلات را میتوان شکلدهنده خرده هویتهای تأثیرگذار در هویت، کالبد و منظر شهر دانست. در این تفکر محلات شهر، نقاط گلوگاهی در بهینه سازی منظر شهری به شمار میآید که در پویایی و سرزندگی شهر تأثیر بسزایی داشته و از طرفی موجبات شکلگیری و رونق گردشگری در محلههای شهر را نیز فراهم خواهد آورد.
بدین ترتیب لازم است موقعیت خود را در انتخاب هر کدام از این سیاستها مشخص کرده و بدانیم به چه میزان باید در نگاه مدیریتی و اختصاص بودجه ارگانهای ذیربط به محلات، بازنگری حاصل کرده و استفاده از آموزههای نوین منظر شهری و پایداری محلات را در دستورکار شهرداریها مخصوصاً معاونت شهرسازی و سازمان زیباسازی قرار دهیم تا تصمیمگیریهای مرتبط با معماری و شهرسازی محلات، رنگ و بویی تازه به خود گرفته و مکانی چشمنواز همراه با آرامش و آسایش برای شهروندان فراهم شود.
یادداشت از: مجید خاشعی، کارشناس مدیریت امور هماهنگی و نظارت شهرداری اصفهان
مرتبط:
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.