هدف صعود به قله پازن پیر
تاریخ ۱۳۶۹/۰۳/۱۳
ساعت ۶ صبح با جمع شدن اعضا در چهارراه پارامونت و رفتن به سمت اردکان برنامه شروع شد. مقصد جاده کاکان به یاسوج است؛ تعداد اعضای شرکت کننده در برنامه ۷ نفر بود که تعداد۵ نفر از دوستان و یکی از اعضا که شکارچی بودند نیز ما راهمراهی کردند. تا اردکان با مینی بوس رفتیم و از آنجا تا کمهر با یک نیسان و بعد از رسیدن به کمهر و راضی کردن راننده که ما را تا دو راهی کاکان و مارگون برساند.
در نزدیکی دوراهی مارگون به کاکان نزدیک یک چشمه ایستادیم و پس از خوردن صبحانه ۵ نفر شکارچی نیز با لندرورشان رسیدند که پس از جا دادن خودمان در لندرور به سمت کاکان حرکت کرده و ساعت ۱۰:۴۰ به منطقه کاکان رسیده و به سمت یاسوج حرکت کردیم؛ قله دنا از گردشگری اردکان پدیدار بود تا آنکه به نزدیکی آب نهر که منطقه ای پر از درخت و آب و همراه با یک آبشار که از سمت چپ به پایین سرازیر می شد رسیدیم. ارتفاع ۲۳۶۰ متر بود، پس از آماده شدن افراد ساعت ۱۲:۳۰ از روی یال سمت راست تنگ و رودخانه ادامه ی مسیر دادیم. ۲ و ۳ بار به علت پایین رفتن و داخل تنگ باریکی که رودخانه از آن بیرون می آمد به آب زدیم تا نهایت به یک دیواره ای که تنگ را بن بست کرده بود رسیدیم؛ چشمه بسیار جالبی از آن بیرون می ریخت و ارتفاع آن ۲۵۵۰ متر بود. در آنجا ۲ راه که یکی به سمت راست و یکی به سمت چپ بود که بر اثر اشتباه من به سمت راست حرکت کردیم و بعد از گذشتن یک سربالایی با شیب زیاد وریزال به سمت چپ مسیر را عوض کرده و به نهایت دره رسیدیم که یال چال کلاغ پدیدار شد. ساعت ۱۴:۴۰ به روی یال قله چال کلاغ رسیدیم . به علت اشتباهی که کرده بودیم ما در مسیر قله چال کلاغ افتاده بودیم و اگر در ارتفاع ۲۵۵۰ متر به جای اینکه از سمت راست حرکت کردیم از سمت چپ حرکت کرده بودیم سر بالایی کمتری رفته و به پایین تنگ خطیر سوخته و زیر شیب قله می رسیدیم؛ به همین خاطر ما مجبور شدیم که یک سرازیری زیادی را پایین و به سمت عشایرهایی که زیر شیب قله بودند رفتیم. ارتفاع یال ۳۱۹۰ متر بود و قله دقیقا معلوم و عظمت و شکوه خود را کاملا نشان می داد. در این نقطه هم بود که بچه های شکارچی همراه ما به علت دیدن مسافت زیادی تا قله که در پیش داشتیم مجبور به بازگشت شدند و گروه ۷ نفره راه خود را به سمت پایین ادامه داد. به علت موقعیت خوب و نبودن باد و آب فراوان عشایرهای زیادی در این منطقه بودند. ساعت ۱۹:۴۰ به نزدیکی عشایر ها و مکان صعود برای فردا رسیدیم، البته به علت بد بودن حال من و ضعف کردن مدتی به این خاطر تاخیری در پایین آمدن موجب شد.
ارتفاع ۲۶۰۰ متر بود که شب را در کنار عشارها ماندیم و صبح ساعت ۰۶:۲۰ حرکت خود را به سمت قله آغاز کردیم. از دره ای که سمت روبروی ما بود و باید یک شیب بسیار زیادی را طی می کردیم تا به آن برسیم؛ مسیر شروع شد. مسیر تا ابتدای دره به صورت ریزال بود و ما آن را به صورت مارپیچ طی کردیم. ساعت ۰۹:۵۰ بود که به ماکزیموم یال رسیدیم که ارتفاع آن ۳۵۰۰ متر بود. بعد از گذشت یک سر بالایی قله در سمت چپ پدیدار شد و مسیر قله از ادامه تنگی که از دو طرف به وسیله شیب زیادی احاطه شده بود؛ در کف آن و اطرافش یخچال های بزرگی بود، شروع شد که به علت عدم اطلاع ما و کروکی های قبلی ما از شیب این دره پایین رفته و بعد، از روی شیب مقابل به سمت بالا ادامه دادیم که پس از گذراندن دو و سه یال کوچک به سمت راست ادامه مسیر دادیم. دره دیگر در جلوی ما بود که ما آن را ادامه داده و به سمت بالا و قله حرکت کردیم.
قبل از گذشتن از یک یخچال ساعت ۱۱:۰۰ استراحت کردیم و سپس از این یخچال که بسیار بزرگ بود و بین ما و شیب نهایی قله وجود داشت گذشتیم. شیب زیر قله پر از برف بود و می بایست از سمت چپ آن را صعود کرد. پس از گذشتن از این سربالایی که شیب زیادی داشت ساعت ۱۴:۰۰ همگی روی قله ایستاده بودیم. به غیر از فرزاد که به علت بد شدن حالش و استفراغ در ارتفاع ۴۰۰۰ متری ایستاد.
ساعت ۱۴:۴۵ به سمت پایین حرکت کردیم. مسیر برگشت از دره سمت چپ می باشد که به صورت ملایم به سمت پایین می رفت؛ ما از مسیر قبلی و سمت راست حرکت کردیم و بعد از گذشتن از یخچال بزرگ وشیبی که از آن پایین آمده بودیم دره را ادامه دادیم و به جای اینکه سر بالایی برویم آن را دور زدیم. انتهای دره عشایرها در روبرو ما قرار داشتند که مشخص بود که از مسیر دره راه ندارد اما به سمت چپ دور زده و بعد از وارد شدن به داخل دره تنگ و پر از برف راه خود را به سمت بالا ادامه دادیم. در این مکان می بایست بلافاصله به سمت چپ حرکت کنیم و شیب را بالا برویم که به علت اشتباه و ندیدن رد پایمان خیلی جلو رفتیم و نتیجه آن شد که سر بالایی بیشتری رفته و قله ۳۵۵۰ متری نیز صعود کردیم. بعد که روی قله رسیدیم مسیر را دقیقا دیده و به سمت انتهای شیب پایین آمدیم و بعد از وارد شدن در شیب ریزالی به سمت پایین حرکت کردیم.
ساعت ۱۹:۴۰ به مکان شروع رسیدیم و شب را خوابیدیم. به علت خستگی زیاد من که خوابم نبرد، تعداد دیگری از بچه ها هم خوابشان نبرد. صبح پس از صرف صبحانه به علت اینکه مسیر برگشت یک شیب زیادی را داشت و بچه ها میل به مسیر رودخانه داشتند، ما از مسیر رودخانه و گرای ۲۷۰ درجه به سمت یاسوج حرکت کردیم. ساعت ۰۷:۳۰ از عشایرها خداحافظی کردیم و در ساعت ۱۰:۲۰ به پایین تنگ رسیدیم. عشایرها می گفتند که داخل تنگ راه است ولی باید به آب بزنیم که ما مسیر سر بالایی تنگ را انتخاب کردیم و از سمت راست تنگ به سمت بالا حرکت نمودیم. پس از گذشتن از یک سر بالایی و سرازیرشدن از یک یال و سر بالا رفتن از یال دیگر به نهایت یال رسیدیم که جنگل های یاسوج و جاده یاسوج دقیقا مشخص شد که ارتفاع آن ۲۶۰۰ متر بود.
ساعت ۱۲:۵۰ از جاده مال رویی که دقیقا مشخص شده بود به سمت پایین حرکت کردیم و پس از وارد شدن به جنگل ها به چشمه ای رسیدیم که ( چشمه یک شب ) نام داشت. پس از استراحت به سمت پایین حرکت کردیم. مسیرمان سرازیری داشت و در جاده هرچه پایین تر می رفتیم بهتر می شد؛ تا اینکه جای ماشین را دیدیم سپس از یک دوراهی جاده و وارد شدن به تنگ ماشین تویوتایی ما را سوار کرد که ساعت ۱۲:۱۵ بود. پس از ۲۵ دقیقه ماشین سواری به روستای کوشه رسیدیم که در ۱۲ کیلومتری یاسوق واقع شده است و پس از مرتب کردن وسایلمان سر جاده ی اسفالت ایستادیم و با مینی بوس به سمت یاسوج حرکت کردیم.
مشخصات منطقه:
منطقه بسیار زیبا و پر از آب است و موقع و زمان صعود برای این قله فصل تابستان می باشد.