کمال الملک؛ آغازگر نقاشی مدرن در ایران
کمال الملک پدر نقاشی ایران از جمله پیشگامان نقاشی مدرن به شمار می رود وی در زمان مظفرالدین شاه به اروپا سفر کرد و ضمن فراگیری و مطالعه در امر نقاشی و مراوده با بزرگانی چون داوینچی و رامبراند موفق شد، هنر مدرن اروپا را به کشور وارد کند و اینگونه در زمره آغازگران ایرانیزه کردن هنر غربی قرار گرفت.
محمد غفاری مشهور به کمالالملک نقاش ایرانی (۱۲۲۴ کاشان- ۱۳۱۹ نیشابور) یکی از مهم ترین و جریان سازترین شخصیتهای تاریخ هنر معاصر ایران به شمار میآید. در ارتباط با جریان ساز بودن و تاثیراتی که وی بر هنر نقاشی کشورمان گذاشته است همین بس که اگر کمال الملک به اروپا نمیرفت و دریچه هنر را روی ایرانیان باز نمیکرد، هرگز این هنر از جایگاه خوبی برخوردار نمیشد، هرچند افراد دیگری هم در این مسیر بودهاند اما کمالالملک بیشترین سهم را در این زمینه داشته است.
او هنر را بزرگترین سیاست با سرچشمهای الهی می دانست. بنابراین در فراز و نشیب تشویقها و مشکلاتی که برایش بهوجود آمد، هرگز هنر را فراموش نکرد و چیزی را که برای شاگردان خود به عنوان ودیعه به یادگار گذاشت، این بود که در کمال خضوع و اخلاقمداری زندگی کنند، به افراد جامعه احترام بگذارند و هنر را همراه با اخلاق اسلامی به شاگردان خود آموزش دهند و هنر و اخلاق را با هم بهکار گیرند. او نقاش بسیار والایی بود و در عین حال با برنامهریزی خوبی که داشت، هنرمندان بسیاری را تربیت کرد؛ علیمحمد حیدریان، حسین شیخ و محمد اولیا از شاگردان برجسته کمالالملک بودند. همچنین در هنرستان و دانشسرای کمالالملک شاگردان بسیاری در زمینه ترویج و گسترش هنر ایرانی تربیت شدند.
کمالالملک که در دوره قاجار و ناصرالدین شاه زیست کرده است و در آن دوره آثار فاخری را از خود باقی گذاشت. او همچنین توانست هنر ایرانی و آکادمیک را ترویج دهد که بیشتر عامهپسند و برای همه قابل فهم باشد و بهعنوان ستاره بزرگ هنر نقاشی در ایران شناخته شود. در هنر اروپا، احساس عشق و اخلاق دیده نمیشود و آن چیزی که وجود دارد، تکنیک و تفکر است اما در مقابل، فلسفه زیبایی و احساس مهربانی را میتوان در آثار ایرانی دید. ویژگی کار هنرمند ایرانی، این است که اگر ۲ کار به یک شکل به اروپاییها و ایرانیها داده شود تا اثر را کپی کنند، مشخص میشود که کدام اثر را ایرانیها و کدام را اروپاییها کپی کردهاند.
این هنرمند برجسته، مکتب مخصوص خود و اصول فنی اروپا را سبک کار خود قرار داده بود، تحول شگفتانگیزی را بهوجود آورد. کمالالملک در کارهای اروپایی، حس و حال ایرانی را خلق کرد.
در تصاویر زیر نمونه گرته برداری کمال الملک از یکی از نقاشان صاحب سبک فرانسوی به خوبی نشان داده شده است:
۱.طرح ویلیام-آدولف بوگرو با عنوان گدایان کوچک در ۱۸۸۰ میلادی
۲.قلمزنی کمال الملک بر اساس طرح بوگرو تحت عنوان دختران گدا در ۱۸۸۹ میلادی
پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا همزمان با سالروز تولد این هنرمند برجسته به بررسی و تحلیل زیبایی شناسی و جامعه شناسی این نقاش پرنفوذ و مشهور پرداخته است.
ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ ﻣﺮﺣﻠه ﻛﺎری ﻛﻤﺎل اﻟﻤلک ﺑﻪ ﻃﻮل زﻣـﺎﻧﻲ ﺣـﺪود ۱۷ ﺳـﺎل ﺑـﺎ اﻧﺘﻘـﺎل وی از داراﻟﻔﻨﻮن ﺑﻪ درﺑﺎر ﻧﺎﺻﺮاﻟﺪﻳﻦﺷﺎه از ﺣﻮالی ۱۲۹۷ هجری آﻏﺎز و ﺑﺎ ﺳﻔﺮ وی ﺑﻪ اروپا در ۱۳۱۴ هجری ﺑﻪ ﭘﺎﻳﺎن می رﺳﺪ. در اﻳﻦ دوره زﻣﺎنی ﻛﻤﺎل اﻟملک ﺑـﻪ واﺳطه ﺣـﻀﻮر در درﺑﺎر و درﻳﺎﻓﺖ ﻣﻨﺼﺐ ﭘﻴﺸﺨﺪمتی ﺧﺎﺻﻪ ﻫﻤﺎﻳﻮنی و ﻋﻨﻮان ﻧﻘﺎش باشی درﺑﺎر در ﺣﺎشیه ﻣﻴـﺪان ﻧﻘﺎشی و در ﻧﺰدیکی ﻣﻴﺪان ﻗﺪرت واﻗﻊ ﺷﺪه اﺳﺖ. ﺑﺴﻴﺎری از ﻧﻘﺎشیﻫﺎیی ﻛﻪ ﻛﻤﺎل الملک در اﻳﻦدوره اﺟﺮا ﻛﺮده اﺳـﺖ ﺑـﻪ سفارش ﻧﺎﺻـﺮاﻟﺪﻳﻦﺷـﺎه ﺑﻮده اﻧﺪ.
خود او درﺑﺎره آﺛﺎرش در درﺑﺎر ﻧﺎﺻﺮاﻟﺪﻳﻦﺷﺎه ﻣﻲﮔﻮﻳﺪ: ﻛﺎرﻫﺎیی ﻛﻪ در دربار ﻧﺎﺻﺮاﻟﺪﻳﻦﺷﺎه ﻛﺮدم اول ۲ ﭘﺮده ﻛﺸﻴﺪم ﻛﻪ یکی حاجی ﺧﺎزن الملک ﻣﺮﺣﻮم، یکی ﺻﻮرت ﻣﻬﺪی ﺧﺎن آﺟﻮدان ﻣﺨﺼﻮص ﭘﺴﺮ ﻓﺮخ ﺧـﺎن اﻣﻴﻦ اﻟﺪوﻟﻪ ﻛﺎشی. اﻳﻦ ۲ ﺻﻮرت را ﺑﻪ اﻣﺮ ﻧﺎﺻﺮاﻟﺪﻳﻦ ﺷﺎه ﻛﺸﻴﺪم. ﺻﻮرت ﻣﻴﺮزا ﻣﺤﻤﺪﺧﺎن ﻣﻨﻴﮋک اﻣﻴﻦﺧﺎﻗﺎن(ﭘﺪرﻋﺰﻳﺰاﻟﺴﻠﻄﺎن) را ﻛﺸﻴﺪم. ﺑﻌﺪ ﺻﻮرت ﺳﺮاﻳﺪار ﺑﺎشی ﻣﺤﻤﺪاﺑﺮاﻫﻴﻢ ﺧﺎن اﺑﺮی را ﺑـﺎ ﺗﻤﺎمﺳﺮاﻳﺪارﻫﺎ ﻛﺸﻴﺪم.
ﻣﻨﺎﻇﺮی از ﻃﺒﻴﻌﺖ ﻛﻪ بخشی از آﺛﺎر کمال الملک در اﻳﻦ دوره را ﺗﺸﻜﻴﻞ میدﻫﻨﺪ، ﻧﺸﺎن دﻫﻨﺪه اردوﻫﺎی ﺳـﻠطنتی در دﺷـﺖﻫـﺎ و ﻣﺮاﺗـﻊ اﻃﺮاف ﺗﻬﺮان ﻫﺴﺘﻨﺪ. در آن دوره ﻧﻘﺎش باشی درﺑﺎر ﺑﺮای ﺛﺒﺖ وﻗﺎﻳﻊ و ﻧﻴﺰ ﺧﻮﺷﮕﺬارانی ﻫـﺎی ﺷﺎه و درﺑﺎرﻳﺎن، ﻫﻤﺮاه ﻫﻴﺌﺖ درﺑﺎر ﺑﻪ اردو و ﻣﺴﺎﻓﺮت می رفت. آﺛﺎر اﻳﻦ دوره ﺑﻪ ﺟﻬﺖ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﺴﻴﺎر ﺑﻪ ﺟﺰﺋﻴﺎت و اﻧﺪﻛﻲ رﻧﮓﮔﺬاری ﺗﺨﺖ ﺷﺒﺎﻫﺖﻫﺎیی ﺑﺎ ﻧﻘﺎشی ﮔﺬﺷﺘﻪ دارﻧﺪ.
ﻧﻘﺎشی ﻫﺎی اردوی دولتی ﻣﺴﺘﻘﺮ در ﺳﺮﺧﻪ ﺣﺼﺎر و آﺗـﺶﺑـﺎزی در ﭼـﺸﻤه قلقلی در ۱۲۹۹ هجری، نقاشی ﺳﺮﺧﻪﺣﺼﺎر در ۱۳۰۳ هجری از ﺟﻤﻠـه ﻣﻨـﺎﻇﺮی به شمار می آیند ﻛـﻪ ﻛﻤـﺎل الملک درﺧﺪﻣﺖ ﻧﺎﺻﺮاﻟﺪﻳﻦﺷﺎه ﺗﺼﻮﻳﺮ ﻛﺮده اﺳﺖ. ﺑﻪ ﻟﺤﺎظ تکنیکی ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻲرﺳﺪ ﻛﻪ در اﻳﻦ ﺳﺎلﻫﺎ ﻛﻪ ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ دوره ﻛﺎر ﺣﺮﻓﻪای اﺳﺖ، ﻧﻘﺎش ﻫﻨﻮز در ﺣﺎل ﺗﺠﺮﺑﻪ اﻧﺪوزی تکنیکی است. ﺗﻌﺪادی از نقاشی ﻫﺎی ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﻪ اﻳﻦ دوران ﻧﻴﺰ ﺑﺎ ﻣﻮﺿﻮع ﺑﻨﺎﻫﺎی درﺑﺎری ﺑﺮﺟﺎی ﻣﺎﻧﺪه اﻧﺪ ﻛـﻪ ﻋﺒـﺎرتند از: ﺣﻮﺿﺨﺎﻧه ﺻﺎﺣﺒﻘﺮاﻧﻴﻪ در ۱۳۰۱ هجری، ﺣـﻮضﺧﺎﻧـه ﻛﺎخ ﺳـﻠﻄﻨﺖآﺑﺎد در ۱۳۰۰ هجری و ﺧﻠﻮت ﻛﺮﻳﻢﺧﺎنی در ۱۳۰۷ هجری.
ﻧﻘﺎشی ﺗﺎﻻرآﺋﻴﻨﻪ ﻛﻪ ﭘﺮﻛﺎرﺗﺮﻳﻦ اﺛﺮ ﻛﻤﺎل الملک در اﻳـﻦ زمان اﺳـﺖ، ﺗـﺎرﻳﺦ ۱۳۱۳ هجری را ﺑﺮﺧﻮد دارد. اﻳﻦ ﻧﻘﺎشی ﻧﻴﺰ ﺳﻔﺎرش درﺑﺎر ﺑﻮده اﺳﺖ. ﻛﻤﺎل اﻟﻤلک درﺑﺎره اﻳـﻦ ﻧﻘﺎﺷـی ﻣﻲﮔﻮﻳـﺪ: ﭘﺮده ﺗﺎﻻر آﺋﻴﻨﻪ ﺧﻴلی ﺧﻮب ﺷﺪه اما ﺑﺎﻻخره ﺗﺤﻤﻴﻞ اﺳﺖ و از ذوق ﻓﻄﺮی ﻣـﻦ ﻧﺎﺷـی ﻧﺒﻮده اﺳﺖ.
ﻫﻤﺎن ﮕﻮﻧﻪ ﻛﻪ پیر ﺑﻮردﻳﻮ جامعه شناس برجسته هنر و فلسفه ﺷـﺮح ﻣـﻲدﻫـﺪ؛ آﺛﺎر ﻫﻨﺮﻣﻨﺪان ﻗﻄـﺐ واﺑﺴﺘﻪ از ﻗﻮاﻋﺪ ﺑﻴﺮونی و ﻣﻨﻄﻖ ﻏﻴﺮﻫﻨﺮی ﺗﺒﻌﻴﺖ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ. اﻳﻦ آﺛﺎر ﺑﺮای ﻛﺴﺐ ﻣﻘﺒﻮﻟﻴﺖ دوﻟتی و ﺑﺎزاری ﻧﺎﭼﺎرﻧﺪ در اﺻﻮل زﻳﺒﺎﺷﻨﺎسی ﺧﻮد ﺳﻼﺋﻖ، ﺧﻮﺷﺎﻳﻨﺪﻫﺎ و ﻗﻮاﻋﺪ دوﻟﺖ و ﺑﺎزار را در اﻟﻮﻳﺖ ﻛﺎری ﻗﺮار دﻫﻨﺪ.
ﻛﻤﺎل الملک ﻧﻴﺰ ﺑﺨﺶ اﻋﻈـﻢ آﺛﺎر اﻳـﻦ دوره را ﺑـﻪ ﭼﻬـﺮهﻫـﺎ، ﺑﻨﺎﻫـﺎ و ﻣﻨـﺎﻇﺮ اردوﻫﺎی ﺳﻠﻄﻨﺘﻲ اﺧﺘﺼﺎص داده و ﺧﻮد اﻋﺘﺮاف ﻛﺮده اﺳﺖ ﻛﻪ ﺳﻮژهﻫﺎیی را ﺑـﻪ ﺗـﺼﻮﻳﺮ ﻛـﺸﻴﺪه ﻛﻪ ﺑﻪ او ﺗﺤﻤﻴﻞ ﺷﺪه اﺳﺖ. ﺑﻮردﻳﻮ ﻫﻨﺮﻣﻨﺪانی را ﻛﻪ در اﻧﺘﺨﺎب ﺳﻮژه ﻧﻘﺎشی و ﺷﻴﻮه اﺟﺮایان آزادی ﻧﺪارﻧﺪ، اﺳﺘﺎدﻛﺎرانی ﻣﻌﺮفی ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﺟﻬﺖ رﻓﻊ اﻳﻦ ﻧﻘﻴﺼﻪ و ﻧﻤﺎﻳﺶ ﺗﻘـﺪس ﻫﻨـﺮی ﺧﻮﻳﺶ ﺑﻪ تکنیک و اﺟﺮای اﺳﺘﺎداﻧﻪ روی ﻣﻲآورﻧﺪ.
ﻧﻘﺎشی ﻫـﺎیی ﭼـﻮن ﺗﺎﻻرآﺋﻴﻨﻪ و ﺣﻮضﺧﺎﻧه ﻛﺎخﺳﻠﻄﻨﺖآﺑﺎد ﻧﻴﺰ آﺛﺎرِ ﺳﻔﺎرشی اﻧﺪ ﻛﻪ ﻛﻤﺎل اﻟﻤﻠک در اﺟﺮای ﻫﺮﭼﻪ ﺑﻬﺘﺮ آﻧﺎن ﺗﻼش و ﺳﺎلﻫﺎ وﻗﺖ ﺻﺮف اجرای دﻗﻴﻖ ﺗﺎﻻر آﺋﻴﻨﻪ ﻛﺮده اﺳﺖ و او ﺑﺎ اﺟﺮای ﻣﺎﻫﺮاﻧﻪ و ﻇﺮﻳﻒﻛـﺎری و ﭘﺮداﺧﺖ سعی دارد ﺑﺎ اراﺋﻪ اﺛﺮی ﻣﺎﻧﺪﮔﺎر، اﻳﻦ ﻧﻘﺺ را ﺟﺒﺮان ﻛﻨﺪ. ﻛﻤﺎل الملک ﺑـﻪ ﻗﺎﺳـﻢ غنی ادیب و نویسنده معاصر میﮔﻮﻳﺪ: اﺑﺘﺪا زور ﺑﻮد اما ﺑﻌﺪ ﺧﻮدم ﺷﻮق ﭘﻴﺪا ﻛﺮدم ﻛﻪ ﺗﻤـﺎم ﻛـﻨﻢ.
از ﻧﻘﺎشی ﻫـﺎی رﻣﺎل، ﻣﺮد ﻣـﺼﺮی و ﻋﻤﻮﺻﺎدق ﺷﻴﺮازی و ﻛﻬﻨﻪﻓﺮوﺷﺎن ﻳﻬﻮدی ﻛﻪ از ۱۳۰۸ ﺗﺎ ۱۳۱۴ هجری ﻳﻌﻨﻲ ۶ ﺳﺎل آﺧـﺮ ﻛـﺎر در درﺑﺎر، ﻛﺸﻴﺪه ﺷﺪه اﻧﺪ، ﭘﻴﺪاﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ ﮔﺬﺷﺖ زﻣﺎن، ﻛﻤﺎل الملک اﻧﺪکی از ﺣﺎﺷﻴه ﻣﻴﺪان دور ﺷﺪه و با وجود زﻧﺪگی در درﺑﺎر در اﻧﺘﺨﺎب ﺳﻮژه ﻧﻘﺎشی اﻧﺘﺨﺎبﻫﺎی آزاداﻧﻪﺗﺮی داﺷـﺘﻪ اﺳـﺖ. اﻳـﻦ ﻧﻘﺎشی ﻫﺎ ﻧﻤﺎﻳﺶدﻫﻨﺪه ﺳﻮژهﻫﺎیی از زﻧﺪگی ﻣﺮدم ﻋﺎدی ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛـﻪ ﻫـﻴﭻ ارﺗﺒـﺎطی ﺑـﺎ درﺑـﺎر و دوﻟﺖ ﻧﺪارﻧﺪ.
ﻛﻤﺎل الملک ﺑﺎ اجرای اﻳﻦ آﺛﺎر رﻓﺘﻪرﻓﺘﻪ از ﻣﻔﻬﻮم اﺳﺘﺎدﻛﺎر ﻓﺎﺻﻠﻪ ﮔﺮﻓﺘـﻪ و ﺑـﺎ وارد کردن ﺳﻼﺋﻖ ﺧﻮﻳﺶ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻫﻨﺮﻣﻨﺪ ﺧﻼق و اﻧﺘﺨﺎبﻫﺎی آزاداﻧﻪ و ﻏﻴـﺮ تحمیلی ﺑـﻪ ﻣﻌﻨﺎی ﻫﻨﺮﻣﻨﺪ ﻧﺎب، ﻧﺰدیک ﻣﻲﺷﻮد. اﻳﻦ آﺛﺎر ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ ﻧﻄﻔـﻪﻫـﺎی ﺷـﻜﻞﮔﻴـﺮی ﻣﻌﻨـﺎی ﺟﺪﻳـﺪ ﻫﻨﺮﻣﻨﺪ در ﺗﺎرﻳﺦ اﻳﺮان هستند. ﻛﻤﺎل الملک در ﻣﺴﻴﺮ زﻧﺪگی ﺧﻮد ﺑﺎ ﺳﻔﺮ ﺑﻪ اروﭘﺎ و ﻋﺮاق و دوری از درﺑﺎر در ﺑﺎزﮔﺸﺖ ﺑﻪ اﻳﺮان ﻧﺎم ﺧﻮد را در ﻣﻘﺎم ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ ﻫﻨﺮﻣﻨﺪ ﻧﺎب در ﻣﺮﻛﺰ ﻣﻴﺪان ﺗﻮﻟﻴﺪ ﻧﻘﺎشی در اﻳﺮان ﺛﺒﺖ میﻛﻨﺪ.
پیر ﺑﻮردﻳﻮ جامعهشناس و مردمشناس فرانسوی ﻣﻲﮔﻮﻳﺪ: ﺧﺼﻮﺻﻴﺎت ﻣﻮﻗﻌﻴﺖﻫﺎیی را ﻛﻪ روﺷﻨﻔﻜﺮان و ﻫﻨﺮﻣﻨﺪان در ﺣﻮزه ﻗـﺪرت اﺷﻐﺎل ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ، می ﺗﻮان ﺗﺎﺑﻌﻲ از ﻣﻮﻗﻌﻴﺖﻫـﺎیی داﻧـﺴﺖ ﻛـﻪ در ﺣـﻮزه ﻫﻨـﺮی ﻳـﺎ ادبی ﺑـﻪ آن دﺳﺖﻣﻲﻳﺎﺑﻨﺪ.
از آﻧﺠﺎیی ﻛﻪ ﻛﻤﺎل الملک در بخشی از اﻳﻦ دوره ارﺗﺒﺎط ﻧﺰدﻳکی ﺑﺎ ﻗﺪرت دارد، ﻣﻨﺶ ﻫﻨﺮی او ﻧﻴﺰ ﺗﺎبعی اﺳﺖ از ﻗﻮاﻋﺪ و ﻣﻨﻄـﻖ راﻳﺞ در ﻣﻴﺪان ﻗﺪرت. از طرف دﻳﮕﺮ، ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﻓﺰاﻳﻨﺪه ﭘﺎداشﻫﺎ، ﻣﺪالﻫﺎی اﻓﺘﺨﺎر و ﺑﻬﺮهﻣﻨﺪی اﻗﺘـﺼﺎدی ﻛـﻪ در اﻳﻦ دوران ﻛﻤﺎل الملک از آن ﺑﻬﺮهﻣﻨﺪ ﺑﻮد ﻧﺸﺎﻧﻪای از ﺑﻬﺮهﻣﻨﺪی ﻣـﺎدی ﻫﻨﺮﻣﻨﺪان ﻗﻄـﺐ واﺑﺴﺘﻪ محسوب می شود. اﺳﻤﺎﻋﻴﻞ آﺷﺘﻴﺎﻧﻲ ﺷﺎﮔﺮد ﻛﻤﺎل الملک ﻣـﻲﻧﻮﻳـﺴﺪ:
ﻧﺎﺻـﺮاﻟﺪﻳﻦﺷـﺎه، ﻛﻤﺎل الملک را بیﻧﻬﺎﻳﺖ ﻣﻮرد ﻋﻄﻮﻓﺖ و اﻟﺘﻔﺎت ﻗـﺮار داد و محبتی را ﻛـﻪ حتی در ﺣﻖ وزرای وﻗـﺖ ﻣﻨﻈـﻮر نمیﻛﺮد درﺑﺎره وی ﻣﻌﻤﻮل و ﻣﺮعی می داﺷﺖ و ﻣﺮﺣﻮم اﺳﺘﺎد ﺑﺮای ﺧﻮد ﻣﻦ ﻧﻘـﻞ ﻛـﺮد ﻛـﻪ ﻫـﺮ وﻗﺖ ﺗﺎﺑﻠﻮیی ﺑﺮای ﺷﺎه می ﺳﺎﺧﺘﻢ ﻣﺪتی ﻣﻼﺣﻈﻪ و ﺗﻌﺮﻳـﻒ ﻣـﻲﻛـﺮد و ﭘـﺲ از آن ﺗـﺎﺑﻠﻮ را روی زﻣﻴﻦ ﺧﻮاﺑﺎﻧﺪه اﻣﺮ میﻛﺮد ﻛﻴﺴﻪﻫﺎی اﺷﺮفی می آوردﻧﺪ و ﺑﻪ ﻗﺪری اﺷﺮفی روی ﺗﺎﺑﻠﻮ میرﻳﺨـﺖ ﻛﻪ ﺳﻄﺢ آن از اﺷﺮفی ﭘﻮﺷﻴﺪه ﻣﻲﺷﺪ، آن ﻮﻗﺖ اﺷﺎره میﻛﺮد، ﺑﺮدار.
ﻛﻤﺎل الملک ﭘﺲ از ﺑﺎزﮔﺸﺖ از ﺳﻔﺮ اروﭘﺎ دوﺑﺎره در درﺑﺎر ﻣﺸﻐﻮل ﻧﻘﺎشی می ﺷﻮد اﻣﺎ اﻳﻦﺑﺎر ﻓﻀﺎی درﺑﺎر را ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ ﻫﻨﺮ ﺧـﻮد نمیﻳﺎﺑـﺪ و در ﻓﺮﺻـﺖ ﻣﻨﺎسبی ﻛـﻪ ﺑـﻪ واﺳـﻄه ﺳـﻔﺮ دوم ﻣﻈﻔﺮاﻟﺪﻳﻦﺷﺎه ﺑﻪ اروﭘﺎ ﺑﺮای وی ﻓﺮاﻫﻢ شد، ﺑﻪ ﺑﻬﺎﻧه زﻳﺎرت ﻋﺘﺒـﺎت دوﺑـﺎره از ﻛـﺸﻮر ﺧـﺎرج و راهی ﻋﺮاق میﺷﻮد. او در ﻋـﺮاق در ﻛـﺴﻮت ﻫﻨﺮﻣﻨـﺪی ﻣـﺴﺘﻘﻞ ﺑـﻪ ﺧﻠـﻖ ﻧﻘﺎشی ﻫـﺎیی میﭘﺮدازد ﻛﻪ ﻣﺤﺘﻮای آنﻫﺎ ﻧﻴﺰ ﺑﻪ وﺿﻮح ﻧﺸﺎن دﻫﻨـﺪه آزادی ﻫﻨﺮﻣﻨﺪ از ﺳـﻠﻄه ﻣﻴﺪان اﺳـﺖ.
ﻧﻘﺎشیﻫﺎی ﻋﺮب ﺧﻮاﺑﻴﺪه، ﻣﻴﺪان ﻛﺮﺑﻼ و ﻓﺎﻟﮕﻴﺮ ﺑﻐﺪادی از آﺛﺎر اﻳﻦ دوره ﻛﻤﺎل الملک اﻧـﺪ ﻛـﻪ ﺑـﻪ وﺿﻮح ﻧﺸﺎن دﻫﻨﺪه دوره ﺟﺪﻳﺪی در زﻧﺪگی ﻫﻨﺮی او اﺳـﺖ. در اﻳـﻦ آﺛﺎر، زﻧـﺪگی ﻋـﺎدی ﻃﺒﻘـه ﻣﺘﻮﺳﻂ و ﭘﺎﻳﻴﻦ ﺟﺎﻣﻌﻪ در ﻋﻴﻦ ﺳﺎدگی و بیﭘﻴﺮاﻳگی ﺑﻪ ﻧﻤﺎﻳﺶ درآﻣﺪه اﺳﺖ.
۲ ﻋﺎﻣﻞ ﻣﻬﻢ در ﻧﻴﻤه دوره ﻗﺎﺟﺎر ﺑﺴﺘﺮ ﻻزم ﺑﺮای اﺳﺘﻘﻼل ﻧﻘﺎشی در ﻧﻴﻤه دوم اﻳﻦ دوره را ﻓﺮاﻫﻢ آوردﻧﺪ، ﻧﺨﺴﺖ ﺗﺄﺳـﻴﺲ ﻣﺪارس آﻛﺎدمیک ﻫﻨﺮی و دﻳﮕﺮی ﺷﻜﻞﮔﻴﺮی ﻧﻤﺎﻳﺸﮕﺎه ﻳﺎ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی اﻣﺮوزی ﮔـﺎﻟﺮی ﻧﻘﺎﺷـی ﻫﺮ دوی اﻳﻦ ﻧﻬﺎدﻫﺎیتخصصی ﻫﻨﺮ را ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ ﺑﺎر در اﻳﺮان و اﻟﺒﺘﻪ ﺑﻪ ﺷـﻜﻞ ﻧـﻪ ﭼﻨـﺪان ﭘﻴـﺸﺮﻓﺘﻪ، ﺻﻨﻴﻊ الملک راه اﻧﺪازی ﻛﺮد. ﻛﻤﺎل اﻟﻤﻠـک ﻧﻴـﺰ در اداﻣـه ﻓﻌﺎﻟﻴـﺖﻫـﺎی ﻋﻤـﻮی ﺧـﻮﻳﺶ ﻣﺪرﺳـه تخصصی ﻫﻨـﺮ و ﻧﻤﺎﻳـﺸﮕﺎه ﻧﻘﺎشی ﺑﺮﻗـﺮار ﻛـﺮد.
ﻣـﺪارس ﻧﻘﺎشی ﺻـﻨﻴﻊالملک تحت ﻋﻨـﻮان ﻣﻜﺘﺐ ﺧﺎﻧه ﻧﻘﺎشی ﻛﻪ ﻣﺪت زﻣﺎن ﻛﻮﺗﺎهی در ﺗﻬﺮان ﺑﺮﻗﺮار ﺑﻮد و دﻳﮕﺮی ﺑﺎ ﻋﻨﻮان ﻧﻘﺎﺷﺨﺎﻧه دولتی ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ ﺗﻼش ها ﺑﺮای اﻳﺠﺎد یک ﻧﻬﺎد تخصصی نقاشی در اﻳﺮان ﺑﻮدﻧﺪ ﻛـﻪ با وجود آﻧﻜﻪ ﻫﻴﭻﻛﺪام ﻣﺪت زﻣﺎن ﻃﻮﻻنی ﺑﻪ ﻛﺎر ﻣﺸﻐﻮل ﻧﺸﺪﻧﺪ اﻣﺎ در ﻫﺮ ﺣﺎل ﻧﺸﺎن دﻫﻨﺪه ﺗﺤﻮلی اﻧﺪ ﻛـﻪ در زمینه ﺗﻮﻟﻴﺪ ﻫﻨﺮ در ﺣﺎل وﻗﻮع ﺑﻮد.
در انتها باید گفت ﻧﻤﺎﻳﺸﮕﺎه ﻧﻘﺎشی ﺑـﻪ ﻣﺜﺎﺑـﻪ ﭘﺪﻳﺪه ای ﻣﺪرن در ﺣﻮزه ﻧﻘﺎشی اﻳﺮان واﺑﺴﺘﻪ ﺑـﻪ ﺷﻜﻞﮔﻴﺮی ﻣﻌﻨﺎی ﺟﺪﻳﺪ ﻫﻨﺮﻣﻨﺪ و ﻫﻮﻳﺖ ﻣﺴﺘﻘﻞ او ﺑﻪ ﻋﻨـﻮان ﺗﻨﻬﺎ ﺧﺎﻟﻖ اﺛﺮ اﺳـﺖ. در ﻛﻨﺎر ﻫﻨﺮﻣﻨﺪ ﻣﺪرن، ﻫﻮﻳﺖ ﺟﺪﻳﺪ ﺧﺮﻳﺪار و ﻣﺼﺮف ﻛﻨﻨﺪه ﻫﻨﺮی ﻧﻴﺰ در اﻳﻦ ﻣﻴﺎن ﭘﺪﻳﺪ ﻣﻲآﻳﺪ. ﻣﻮزهﻫﺎ ﻧﻴﺰ ﻣﺤﻞ ﻧﻤﺎﻳﺶ آﺛﺎر ﻫﻨﺮﻣﻨﺪان ﻣﺴﺘﻘﻞ و ﺧﻮد ﭘﺪﻳﺪه هـای ﻣﺪرن محسوب می شوند.
از اﺳـﻨﺎد ﻣﻮﺟﻮد اﻳﻦﮔﻮﻧـﻪ دریافت می شود ﻛﻪ در ﺳﺎلﻫﺎی ﭘﺎﻳﺎنی زﻧﺪگی ﻛﻤﺎل الملک در اﻳﺮان ﻣﻮزه ﻧﻘﺎشی وﺟﻮد داﺷـﺘﻪ اﺳـﺖ. ﭘﻴﺶ از آﻧﻜﻪ ﻣﺪرس ﺻﻨﺎﻳﻊ ﻣﺴﺘﻈﺮﻓﻪ (مدرسهای که به سرپرستی کمالالملک در ۱۳۲۹ هجری در عمارت حوضخانه واقع در باغ نگارستان تأسیس شد) ﺑﻪ ﻛﺎر ﺧﻮﻳﺶ ﭘﺎﻳﺎن دﻫﺪ، ﻗﺮار ﺷﺪ ﺗﺎ در ﻣﺠﻠـﺲ ﺷـﻮرای ملی ﭘﺲ از ﺟﻤﻊآوری آﺛﺎر، ﻣﻮزهای ﺑﻪ ﻧﺎم ﻛﻤﺎل الملک ﺗﺄﺳﻴﺲ ﺷـﻮد و ﺑﺪﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ ﺑﻪ ﺳﺮاغ ﻛﻤﺎل الملک رﻓﺘﻪ و ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ ﺑﺎر ﻧﻘﺎشی ﺳﺮدار اﺳﻌﺪ را ﺑﻪ ﻣﺒﻠﻎ ۵۰۰ ﺗﻮﻣـﺎن ﺧﺮﻳﺪاری ﻛﺮدﻧﺪ.
ﺳﻪ ﺳﺎل ﭘـﺲ از آن ﻧﻴـﺰ ۱۲ ﻗﻄﻌه دﻳﮕـﺮ را ﺑـﻪ ﻣﺒﻠﻎ ۶ ﻫﺰار ﺗﻮﻣـﺎن ﺧﺮﻳﺪند و در ﻛﺘﺎﺑﺨﺎﻧه مجلس ﺷﻮرای اﺳﻼﻣﻲ ﻧﺼﺐ ﻛﺮدﻧﺪ و ﻛﻤﺎل اﻟﻤﻠـک ﻧﻴـﺰ ﺑـﻪ رﺳـﻢ ﺣﻖﺷﻨﺎسی ﺗﺎﺑﻠﻮی رﻣﺎل ﺑﻐﺪادی را ﺑﻪ اﻳﻦ ﻣﻮزه ﻫﺪﻳﻪ داد. در ﺧﺮداد ۱۳۱۸ خورشیدی، زﻣﺎنی ﻛـﻪ ﻛﻤﺎل اﻟﻤلک در ﮔﻮﺷه ﻋﺰﻟﺖ ﺣﺴﻴﻦآﺑﺎد آﺧﺮﻳﻦ ﺳـﺎلﻫـﺎی ﻋﻤـﺮ را ﻣـﻲﮔﺬراﻧﻴـﺪ، شریفی رﻳﺎﺳﺖ ﻛﺘﺎﺑﺨﺎﻧه ﻣﺠﻠﺲ ﺑﻪ ﺣﺴﻴﻦآﺑﺎد رفت و ﭼﻬﺎر ﻗﻄﻌه دﻳﮕﺮ از ﺗﺎﺑﻠﻮﻫﺎی او را ﺑﻪ اﻳﻦ ﻣﻮزه اﻧﺘﻘﺎل داد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.