تل باکون

تل باکون، گسترده‌ترین کاوش یک محوطه پیش‌ازتاریخی فارس

این محوطه ابتدا توسط ارنست هرتسفلد در سال ۱۹۲۸ به‌عنوان بخشی از پروژه تخت جمشید مؤسسه شرق‌شناسی شیکاگو کاوش شد و از آن زمان به‌عنوان کانون توجه باقی‌مانده است.

هرتسفلد تشابهات زیادی بین سفال‌های سطحی تل باکون الف و محوطه‌های پیش‌ازتاریخ سامرا در بین‌النهرین که خود او نیز آن‌ها را حفاری کرده بود، مشاهده کرد. می‌توان گفت که هرتسفلد، اولین شخص در جهت کشف پیش‌ازتاریخ حوضه رودخانه کر است.

ارنست هرتسفلد از آن زمان که سفال‌های پیش‌ازتاریخ فراوانی در سطح این تپه‌ها پیدا شد، تصمیم به حفاری آزمایشی در تپه غربی، تل باکون الف گرفت. بعد از هرتسفلد، لانگسدورف و مک کان بیشترین کاوش‌ها را در سال ۱۹۳۲ از سوی مؤسسه شرق‌شناسی و چاپ مجلات بعدOIP، (جامع‌ترین انتشارات در مورد محوطه) را رهبری کردند چندین ترانشه کوچک توسط مک کان و اشمیت در سال ۱۹۳۷ حفاری شدند لانگسدروف و مک‌کان تل باکون الف را نیز در سال ۱۹۳۲ کاوش کردند در این فصل تنها بخش شمالی تپه (بلندترین بخش) تا خاک بکر کاوش شد در اینجا مجموعه‌ای از خانه‌ها، کوچه‌ها، فضاهای باز و ساختارهای دیگر آشکار شد.

نتایج کاوش این فصل به شماره ۵۹ در سری انتشارات موسسه شرق‌شناسی در سال ۱۹۴۲ منتشر شد.

لانگسدروف و مک‌کان قصد داشتند تا آنجا که ممکن است سطح بیشتری از تل باکون الف را کاوش کنند؛ اما این کار تا سال ۱۹۳۷ که اریک اشمیت به‌جای هرتسفلد سرپرست پروژه تخت جمشید شد، به تعویق افتاد.

blank

فعالیت باستان‌شناسان ژاپنی با کاوش ترانشه‌های کوچکی در تل باکون الف و ب در سال ۱۹۵۶ آغاز شد.

سرانجام عباس علیزاده سه ترانشه کوچک را در سال ۲۰۰۴ به‌عنوان بخشی از پروژه مشترک موسسه شرق‌شناسی و سازمان میراث‌فرهنگی و گردشگری ایران کاوش کرد. درنتیجه این پژوهش‌ها، تل باکون الف، گسترده‌ترین حفاری یک محوطه پیش‌ازتاریخی در فارس رادار است.

تل باکون، منبع اصلی اطلاعات درباره کهن‌ترین شواهد عینی از نهادهای حکومتی است که بعداً در مراکز شهری بزرگ اواخر هزاره چهارم ق. م دیده می‌شود. تا پیش از پژوهش‌های عباس علیزاده، فرهنگ باکون الف بیش از هر چیزی با سفال‌های منقوش پرکار و دست‌ساز آن شناخته می‌شد.

اما شواهد و مدارک به‌دست‌آمده از آن درباره فلز گری، بازرگانی فرا منطقه‌ای، تخصصی شدن پیشه‌ها، معماری طراحی‌شده، مجزا بودن بخش‌های اداری، مسکونی و صنعتی از یکدیگر و مهم‌تر از همه؛ استفاده از مهروموم گِلی، به‌ویژه قفل‌های گلی در پژوهش‌های مرتبط با توسعه نهادهای حکومتی اولیه نادیده گرفته‌شده بود، نام باکون برای طبقه‌بندی استقرارهای دیگر فارس که به هزاره پنجم پ. م تاریخ‌گذاری می‌شوند و سفال‌های شاخص نخودی منقوش باکون، استفاده‌شده است. درنتیجه، محوطه باکون، دید اصلی برای آنچه ما شکل‌گیری جوامع پیش حکومتی در ارتفاعات تلقی کرده‌ایم؛ شده است و ما روزبه‌روز بیشتر از بافت ناحیه‌ای که تل باکون الف در آن قرار داشت، آگاه می‌شویم.

در تل باکون ب در نهشته‌های زیری، یعنی باکون ب ۱، بقایای معماری به دست نیامد؛ اما متشکل از لایه‌های خاکستری و دورریز همراه با سفال قرمز خشن بود این نهشته به حدود ۵۰۰۰ ق. م. تاریخ‌گذاری شده است.

نهشته‌های بالایی، یعنی باکون ب ۲ حدود ۴۵۰۰ ق. م نیز بدون بقایای معماری، اما شامل مخلوطی از سفال نخودی منقوش و سفال قرمز خشن باکون ب ۱ بود. اگر لایه‌های باکون ب ۲ در اصل دارای بقایای معماری بوده، این بقایا

شاید توسط تعدادی گور دوره اسامی که تا عمق ۵/۱ متری از سطح تپه شده، نابودشده‌اند. نتایج کاوش تل باکون ب هیچ‌گاه منتشر نشد، چون کشتی حامل مواد فرهنگی به‌دست‌آمده از آن در حین سفر به‌سوی آمریکا توسط زیردریایی‌های آلمانی غرق شد.

محوطه باستانی تل باکون الف تنها محوطه‌ای از دوره پیش‌ازتاریخ در فارس مربوط به دوره روستانشینی پیشرفته است؛ که در اندازه بسیار بزرگ کاوش شده است. درنتیجه این کاوش‌ها مشخص شد که فضاهای معماری از یکدیگر تفکیک‌شده بودند. بخش جنوبی محوطه به فعالیت‌های کارگاهی و افراد با رتبه‌بندی بالاتر اجتماعی در سوی شمالی محوطه متمرکز بودند وجود رتبه‌بندی در استقرار باکون الف تنها محدود به مورد بالا نمی‌شد.

شمار زیادی مهر و مهم‌تر از همه، قفل‌های گلی در سوی شمالی محوطه یافت شدند که نشان می‌داد، باکون، مکانی مرکزی برای کنترل مبادلات منطقه‌ای به شمار می‌آمد. موضوعی که تاکنون از هیچ‌یک از محوطه‌های هم‌زمان در منطقه فارس گزارش نشده است. البته این موضوع به حجم بسیار بزرگ کاوش این محوطه (تقریباً ۳۲۰۰ مترمربع) نیز مرتبط است.

اما به هر ترتیب باوجود به دست آمدن شماری مهر از محوطه‌های مختلف هزاره پنجم پیش از میلاد فارس، قفل‌های گلی تاکنون از این محوطه‌ها گزارش نشده‌اند.

ازآنجاکه اولین بار سفال‌های باکون از این محوطه شناسایی‌شده، نام دوره فرهنگی پیش‌ازتاریخ فارس را به خود اختصاص داد. دوره باکون در باستان‌شناسی پیش‌ازتاریخ فارس به سه دوره کوتاه‌تر تقسیم‌شده که هنوز مرز این سه دوره به‌طور کامل مشخص نیست. دایسون و وویت، بر اساس نوع نقوش به‌کاررفته در سفال‌های این دوره، سه زیر دوره قدیم، میانه و جدید را پیشنهاد کردند.

سپس سامنر با استفاده از داده‌های سطحی، محوطه‌هایی که دارای استقرار باکونی بودند را به سه دوره کوتاه‌تر تقسیم کرد:

باکون قدیم، شامل استقرارهایی بودند که سفال‌های شمس‌آباد و باکون داشتند؛ باکون میانی شامل دو گروه بود: گروه اول، محوطه‌هایی بودند که فقط سفال باکونی داشتند و سفال شمس‌آباد و لپویی در آن‌ها دیده نمی‌شد، گروه دوم، محوطه‌هایی بودند که سفال شمس‌آباد، باکون و لپویی را داشتند که این محوطه‌ها در زمره باکون قدیم و جدید نیز قرارگرفته‌اند؛ باکون جدید هم شامل محوطه‌هایی بود که فقط سفال‌های باکون و لپویی داشتند.

بررسی‌ها درزمینه گاه نگاری مطلق دوره باکون در فارس اندک بوده و محدود به تاریخ‌گذاری‌های علیزاده از محوطه‌های دره رود کر و پروژه ممسنی در تل نورآباد است. به‌طورکلی مدارک موجود از توالی دوره باکون در ممسنی، تاریخی تقریبی از ۴۸۰۰ تا ۴۰۰۰ ق. م را ارائه می‌دهد.

از شاخصه‌های مهم فرهنگ باکون ظروف منقوش باکون الف یا باکون جدید است که به‌طور ماهرانه‌ای با طرح‌های هندسی و تصاویر نمایشی تزیین یافته‌اند که اغلب تمام بخش‌های ظروف را پوشانده است و گاهی دارای طرح‌های منفی هستند. این ظروف در برخی مورد دارای بدنه نازک هستند.

و تقریباً تمام ظروف این‌گونه، از گل رس ریزدانه‌ای نخودی رنگی ساخته‌شده که شاموت قابل مشخصی در آن دیده نمی‌شود. سفال دوره باکون الف دارای سطحی به رنگ نخودی بوده، ولی از نخودی مایل به زرد/ کرمی تا نخودی مایل به صورتی و گاهی حتی قرمز روشن متغیر است. بیشتر ظروف بارنگ قهوه‌ای نقش شده‌اند، اما رنگ‌های قهوه‌ای مایل به قرمز، خرمایی و حتی بنفش روشن نیز ممکن است به‌کاررفته باشد. نقوش بکار گرفته‌شده در این سفال‌ها شامل: نقوش هندسی پیچیده، گیاهی، حیوانی و انسانی است، نقوش حیوانی و انسانی این دوره کاملاً انتزاعی است.

منبع: میراث آریا

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *