سفرنامه تنگ تیزآب فارس

پنج شنبه  ۱۳۶۹/۰۴/۱۴

هدف  برنامه خانوادگی

صبح روز پنج شنبه ۱۴/۴/۶۹ پس از جمع شدن در چهارراه پارامونت و گرفتن یک مینی بوس به سمت اردکان حرکت کردیم.

ساعت  ۰۷:۳۰ بود که یک مینی بوس توانستیم بگیریم و پس از رسیدن به پلیس راه به علت ایراد داشتن کارت ماشین مجددا به فلکه قصردشت برگشتیم و ساعت ۰۹:۰۰ بود که یک مینی بوس دیگر را گرفته و به سمت اردکان حرکت کردیم. پس از گذشتن از اردکان به سمت تنگ تیزاب رفته و ساعت ۱۰:۴۵ بود که به تنگ رسیدیم.

بعد از هماهنگی های لازم به سمت داخل تنگ راه افتادیم و در ساعت ۱۱:۳۰ به محل گذشتن از آب رسیدیم؛  ابتدا خانم ها و لوازم ها  را به آن طرف آب رد کردیم وبه علت خستگی و بودن تعدادی افراد مسن همانجا ماندیم و صلاح در آن دانستیم که از این جلوتر نرویم و شب را روی قلوه های این مکان بمانیم.

پس از مرتب کردن مکان و صرف نهار، چادر را زدیم و همگی به کارهای خود مشغول شدند. عده ای نیز برای شب هیزم را فراهم کردند. ساعت نزدیک  ۶ عصر بود که هوا خنک شد و ما مجبور به برپاکردن آتش شدیم.  به سبب هوای خوب و برپاشدن آتش بچه هابه دور آن جمع شدند و محیط صمیمی و با صفایی را بوجود آوردند. در حدود ساعت ۸ شب بچه ها بساط شام را حاضر کردند و شام را با شمع و چراغ تزیین کرده و صرف کردیم. بعد از شام خانواده های مومن به سمت خواب رفتند و بقیه پای آتش تا حدود ساعت ۱۱ نشستند و بعد از ساعت ۱۱ نیز به غیر از من و انوش و ساسان کس دیگری در کنار آتش نمانده بود؛ مانیز نزدیک به چرت زدنمان که شد و حسابی خواب به سراقمان که آمد به سمت کیسه خواب و پتوهایمان رفتیم و تا صبح که من لرزیدم.

ساعت ۶ صبح تقریبا همگی بیدار شدند و پس از آماده کردن صبحانه همگی دورهم جمع شدیم و صرف صبحانه را در محیطی پاک و باصفا شروع کردیم. پس از صبحانه تعدادی آماده ی رفتن به آخر تنگ شدیم و بقیه نیز همانجا ماندند. ساعت  ۱۲:۰۰ بود که ما به آخر تنگ و پشت ریزال آخر تنگ رسیدیم و پس از کمی ماهیگیری و شنا برگشتیم و در ساعت ۱۴:۰۰  بود که به مکان کمپ رسیدیم. نهار حاضر بود و بلافاصله به علت گرسنگی زیاد شروع به خوردن نمودیم و پس از نهار، آرام آرام وسایل خود را جمع کرده و ساعت ۱۶:۳۰ به سمت جاده حرکت کردیم.

ساعت ۱۷:۲۰ به سر جاده رسیدیم و پس از سوار شدن در مینی بوس به سمت شیراز حرکت کردیم.

سفرنامه صعود به قله کلبک

جمعه  ۱۳۶۹/۰۴/۲۹

صبح روز فوق ساعت  ۵ صبح همگی چهار راه پارامونت جمع شدیم و پس از کمی انتظار جهت رسیدن بچه ها ساعت  ۵:۲۰ به سمت فلکه قصردشت  حرکت کردیم و به مکانی که اتوبوس های اردکان در آنجا بودند رفتیم. پس از چند دقیقه اتوبوس آمد و تمام مسافرین را سوار کرد و به سمت اردکان حرکت کردیم؛ ساعت ۷ صبح به برشنه رسیدیم و پس از پایین آمدن بچه ها از ماشین به سمت روستای برشنه حرکت کردیم، مقصد قله کلبک و در صورت امکان دیدار تنگ دلخون بود.

ساعت ۷:۲۰ بود که به چشمه آخر برشنه رسیدیم،  هوای خوب و آب جاری محیط را برای صبحانه خوردن دلچسب ترکرده بود. کوله ها باز شد و صبحانه ها یکی پس از دیگری درون سفره جای گرفت. پس از صرف صبحانه ( ۸:۳۰ ) جاده برشنه به سمت شش پیر را ادامه دادیم تا به رودخانه شش پیر  ( ۹:۰۰) رسیدیم و پس از گذشتن از روی پل رودخانه به سمت قله کلبک که از این مکان کاملا مشخص بود حرکت کردیم.

پس از ۳۰ دقیقه راهپیمایی به چشمه ای واقع در زیر قله که به وسیله درختانی احاطه شده بود در ارتفاع  ۲۳۰۰ متر رسیدیم. پس از کمی استراحت و تجدید  قوا  ( ۹:۴۵ ) حرکت خود را به سمت قله شروع کردیم. مسیر قله از درون ریزالی بود که در انتهای دره کوچکی واقع شده  و سپس بن بست می شود،  در اینچا است که باید  کمی به سمت راست رفته و با کمی سنگ نوردی وارد مسیر شد و به سمت قله حرکت کرد.  ساعت  ۱۱:۰۰  در قله کلبک بودیم ( ارتفاع  ۲۸۵۰ متر ) پس از استراحت و خوردن هندوانه ای به سمت تنگ دلخون حرکت کردیم و ساعت  ۱۲:۳۰ به تنگ دلخون  رسیدیم؛  پس  از پیدا کردن جای مناسب لوازم نهار را حاضر کرده  و بعد از صرف نهار کمی استراحت کردیم.

ساعت ۱۶:۰۰ از تنگ به سمت جاده ی شش پیر راه افتادیم و بعد از گذشتن از پل ( ۱۷:۴۰ ) به طرف برشنه ادامه مسیر دادیم و در ساعت  ۱۹:۰۰ بود که به جاده ی اسفالت اردکان رسیدیم.

اعضای شرکت کننده در این برنامه ۶ نفر بودند که ۴ مهمان را هم همراه داشتند.

 

صعود به قله اشترانکوه ( دریاچه گهر )

رشته کوه سر به فلک کشیده اشترانکوه با قلل ۱۳ گانه و بلندی ۴۲۵۰ متر در ۵ کیلومتری جنوب شهرستان ازنا قرار گرفته و هرساله پذیرای کوهنوردان، توریست‌ ها و ایرانگردان و در پاره‌ ای موارد گردشگران خارجی می‌ شود.

صعود به قله اشترانکوه ( دریاچه گهر )

جمعه  ۱۳۶۹/۰۵/۰۹

 ساعت  ۶ بعدازظهر روز سه شنبه ۹/۵/۶۹ بعد از سوار شدن در اتوبوس از ترمینال شیراز حرکت کردیم. مقصد شهرستان درود اصفهان بود که به علت نبودن بلیط درود مجبورشدیم اول به  شهرکرد برویم و در صورت بودن بلیط از آنجا اقدام کنیم برای رفتن به درود.

ساعت  ۳:۳۰ به شهرکرد رسیدیم و صلاح در این دانستیم که به دروازه اصفهان شهرکرد رفته و به سمت جاده اصفهان – درود برویم. یک مینی بوس را کرایه کردیم و به سمت تیران حرکت کردیم ( ساعت ۴:۳۰ ) . حدود ساعت ۵:۰۰ به منطقه ای سرسبز و زیبایی پوشیده از درختان زیاد رسیدیم که سامان نام داشت و برای تفریح و گذراندن تعطیلات بسیار مناسب بود و محل تفریح اصفهانی ها،  یک هتل نیز در میان درختان بود که بسیار مکان مناسبی را برای پول در آوردن انتخاب کرده بودند. در ساعت ۵:۳۵ دقیقه به تیران رسیدیم؛ ارتفاع شهر ۱۸۲۰ متر بود و پس از کرایه کردن مینی بوس به سمت الیگودرز حرکت کردیم ( ۶:۴۵ ). پس از رسیدن به الیگودرز به سمت  ازنا ادامه مسیر دادیم. ازنا حدود ۱۰ کیلومتر با الیگودرز فاصله دارد؛ در ازنا به وسیله یک نیسان که کرایه کردیم به سمت روستای دربند حرکت کردیم. روستای دربند در کنار جاده ازنا به درود است و حدودا بیست کیلومتر تا ازنا فاصله دارد.  از شهر ازنا به سمت  درود حرکت کردیم؛ اشترانکوه در سمت چپ پدیدار شد.  از روستای دربند حدود  ۵ کیلومتر جاده خاکی است تا روستای تیون،  مکان استارت جهت صعود از این روستا است یک بلدچی هم دارد که کوهنوردان جهت صعود  او را همراه خود میبرند که  (( رضا بوستانی ))  نام دارد.  ساعت ۱۱:۲۰ در ارتفاع ۱۷۷۰  به سمت پناهگاه حرکت خود را شروع کردیم. مسیر به صورت جاده مالرو و به سمت چپ و کاملا مشخص بود؛ در ساعت ۱۲:۱۵ به ارتفاع ۲۱۳۰ متر رسیدیم و جاده مستقیم به سمت کوه ادامه داشت  که ما به علت دور شدن مسافت به سمت چپ تغییر مسیر دادیم و پس از گذشتن از یک دشت که زراعت نیز در آن شده بود و با سنگ چین هایی مسیر را مشخص کرده بودند به مکانی رسیدیم که مسطح بود و از یک طرف هم به وسیله  یال کوه پناه باد شده بود و عشایرها نیز آنجا سنگ چپین هایی جهت استقرار تهیه کرده بودند. یک چشمه در کنار کوه بود که جهت احشام مرتب شده بود.

ساعت۱۳:۴۰ در ارتفاع ۲۴۰۰ متر مسیری که از پائین  حرکت کردیم تا حالا که همه به سمت چپ سوق داشت، پس از وارد شدن به درون دره باریکی که مسیر آب بود به سمت بالا ادامه مسیر دادیم و پس از طی کردن دره به منطقه ای رسیدیم که شیب قله در روبرو کاملا مشخص و پناهگاه اول در سمت چپ با کمی دقت دیده می شد. از کنار جوب کوچکی که معلوم بود تازه آب در آن حرکت کرده به سمت پناهگاه اول حرکت کردیم ارتفاع ۲۵۱۰ متر است و در ساعت ۱۴:۴۵ به پناهگاه اول رسیدیم؛  ارتفاع در آنجا ۲۶۳۰ متر بود. چشمه ای در جلوی پناهگاه در حال جوشیدن بود که بواسطه آن باعث رفع خستگی و تشنگی ما شد و مکان مناسبی برای  صرف نهار؛  پس از خوردن نهار و استراحت کوچکی چشمه گل گل را به سمت پناهگاه دوم ترک کردیم. پس از اندکی راهپیمایی به مکانی مسطح رسیدیم که به شیب خیلی زیادی  ملحق می شد که به وسیله زیک زاک رفتن شیب را به پایان رساندیم. تمام مسیر از پناهگاه اول تا پناهگاه دوم فقط همین شیب است که نفس را از کوهنورد می گیرد. البته  در مسیر صعود بهتر است که بعد از کمی داخل ریزال بالا رفتن به سمت چپ رفته و از روی یالی که به وسیله سنگ بزرگی مشخص است ادامه مسیر دهید.

ساعت ۱۹:۲۰ بود که شیب را تمام کردیم و پناهگاه دیده  شد؛ گروه های زیادی آمده بودند. فلز کاری- باختران- نیروهای مسلح- درود کرمان ؛ جا برای ما در پناهگاه نبود. قله ها در روبرو یمان پدیدار بودند  ( گل گل- سبلان ) مسیر از سمت چپ به درون نعل اسبی بود که به علت دیر بودن شب را در کنار پناهگاه ماندیم و صبح صبحانه نخورده به سمت بالا حرکت کردیم ( ساعت ۶:۴۵ در ارتفاع ۳۵۸۰ متر ) پس از روبرو شدن با شیب دست راست پناهگاه به سمت قله حرکت کردیم و بعد از گذراندن شیب از روی خط الرس بر روی قله ها دامه مسیر دادیم. خط الرس مستقیم به سمت قله می رود شیب خوب بود و بچه ها با قدم های مناسب شیب را آسان صعود می کردند. در مکان ۳۷۰۰ کمی تقویت کردیم که به عنوان صبحانه تلقی شد.  ساعت ۸:۵۰ در ارتفاع ۳۸۵۰ متر نیز که شیب زیر قله را در پیش داشتیم یک استراحت کمی کردیم و یکباره قله را صعوددکردیم. ساعت ۹:۰۰ بود که به قله رسیدیم، یک گروه از فلز کاری و یک گروه ازنیروهای مسلح مشغول خوردن صبحانه روی قله بودند. بعد از احوال پرسی با آن ها  با دادن دست های خود به همدیگر به سمت قله حرکت کردیم.

ارتفاع سنج ارتفاع را ۳۹۵۰ متر نشان می داد، دریاچه از این مکان کاملا مشخص بود، آنقدر زیبا بود که قصد کردم یک بار برای دیدن خود دریاچه بیایم و چند روز در کنار آن بمانم. در گرای ۲۶ درجه  کوه بلندی بود که به تصور من زرد کوه بود. گرای تیون ۶۴ درجه و گرای پناهگاه ۱۰ درجه است.

پس از تقویت خود برای رسیدن به  قله  ساعت ۹:۵۰ به سمت قله سن بران در سمت چپ قله حرکت کردیم و بعد از گذشتن از دو- سه دره که هیچ راهی در آن برای پائین رفتن نیست به بالای سر دره آبشار رسیدیم و تقزیبا می شود گفت که آخرین دره است ( ساعت  ۱۱:۰۰ )  بعد از صرف سنک کوئیک ، چایی و یخ در بهشتی که با برف و شربت به لیمو درست شده بود براه خود در داخل دره که با ریزال شروع می شد و تا بالای آبشار ادامه داشت ادامه دادیم. دره با شیب زیاد و با ریزال خیلی مناسب تا پائین آبشار ادامه دارد. ساعت ۱۲:۲۰ به آبشار رسیدیم در ارتفاع ۲۷۲۰ متر بود. پس از کمی استراحت  به سمت دریاچه حرکت کردیم ( ۱۲:۳۰ ) . بچه ها به علت بودن چنین ریزالی در مسیر برگشت چهره با نشاطی را داشتند و من خودم که اصلا احساس خستگی نمی کردم. پس از دنبال کردن رودخانه ای که از داخل دره به پائین می رفت به منطقه ای سر سبز با درختان زیاد رسیدیم که جمعیت زیادی نیزدر اطراف آن چادر زده  بودند. ساعت ۱۳:۳۰ به علت شلوغی به طرف آخر دریاچه که جنگل و درختان تیز در آنجا به صورت انبوهی بود رفتیم، پس از یک ساعت راهپیمایی در کنار دریاچه به جنگل های آخررسیدیم که با تعجب دیدیم که آنجا نیز شلوغ است. شب را نزدیک چشمه ماندیم و صبح با نهایت تعجب دیدیم که تعداد زیادی از اکیپ ها  صبح زود آنجا را ترک کرده بودند.

صبح با شنا ، ماهیگیری و قایق سوار روز را به نیمه رساندیم و ساعت ۱۳:۳۰ دریاچه را ترک کردیم (ارتفاع ۲۲۳۰ متر). ساعت ۱۴:۰۰ به ابتدای دریاچه رسیدیم، پس از گذشتن از یک شیب کوتاه در ادامه اشترانکوه حرکت کردیم و پس از ۴۵ دقیقه راهپیمایی به چشمه ای در قسمت چپ قرارداشت رسیدیم. بعد از گذشتن از رودخانه که در جلوی ما قرار داشت به یک شیب رسیدیم و با قدم های مناسب و کوتاه از شیب گذشتیم ساعت ۱۷:۰۰ . پس از انحراف به سمت راست و گذزاندن دو- سه یال به چشمه محمودی رسیدیم. ساعت ۱۷:۴۵  از اینجا جاده خاکی و ماشین رو بود که نیسان ها با گرفتن ۵۰۰ ریال افراد را به درود می رساندند که برای ما واقعا خیلی می ارزید که البته شانس آوردیم چون که در این موقع دیگر ماشین گیر نمی آمد. به سمت درود حرکت کردیم و پس از رسیدن به درود وقت را تلف نکرده و بلافاصله با ماشین های شخصی به طرف الیگودرز حرکت کردیم و ساعت ۲۲:۰۰ بود که به الیگودرز رسیدیم. پس از رفتن به دروازه اصفهان ( راننده  ی وانت بار می گفت، الیگودرز کوهی دارد به نام قالی کوه که خیلی دیدنی و جالب است و بهترین فصل آن مرداد و شهریور است )  و کرایه کردن یک وانت بار به سمت اصفهان حرکت کردیم که  ساعت ۴:۰۰ صبح به اصفهان رسیدیم و پس از استراحت کوتاهی در پارک سی و سه پل ساعت ۶ صبح به وسیله اتوبوس اصفهان به شیراز عزیمت کردیم.

افراد شرکت کننده در این سفر ۷ نفر بودند.

مرتبط:

دریاچه گهر _نگین اشترانکوه

دره نی‌گا ،پنهان شده در دل طبیعت ایران

دره شیرز _طبیعتی عجیب در دل زاگرس

سفرنامه تنگ سرخ

تنگ سرخ دره ای سرسبز در دل جنگلهای زاگرسی در نزدیکی رودخانه بشار، یکی از زیباترین مناطق طبیعی استان کهگیلویه و بویراحمد در جنوب یاسوج و در نزدیکی جاده یاسوج به شیراز است.

سفرنامه تنگ سرخ

۱۳۶۹/۰۶/۱۶

ساعت ۵:۰۰۰  صبح در فلکه قصر الدشت برای رفتن به مقصد تنگ سرخ جمع شدیم. ساعت ۰۵:۳۰ سوار مینی بوس شده و به سمت اردکان حرکت کردیم؛ پس از رسیدن به اردکان به سمت فلکه آخر اردکان حرکت کردیم و از آنجا به وسیله یک ماشین سواری به سمت جاده یاسوج رفتیم .ساعت ۸:۰۰۰ بود که به ابتدای تنگ سرخ رسیدیم و پس از پیاده شدن از ماشین به سمت پائین و کنار رودخانه حرکت کردیم. ساعت ۸:۳۰ به کنار چشمه ای در نزدیکی رودخانه رسیدیم و پس از صرف صبحانه به سمت داخل تنگ ادامه مسیر دادیم. ساعت ۹:۳۰۰ بود که به محوطه نسبتا مسطح رسیدیم و در کنار رودخانه و از روی جاده مالرو به سمت جریان  رودخانه ادامه مسیر دادیم.

ساعت ۱۱:۴۰ به مکانی رسیدیم که از داخل تنگی که در سمت راست واقع شده و به نام تنگ خرانداز معروف بود، رودخانه ای سرازیر می شود و به رودخانه تنگ سرخ اضافه می گردد.  در داخل تنگ پس از گذشتن یکی – دو کیلومتر به جنگل انبوهی از گردو – تمشک و بلوط می رسیم که مسیری بسیارزیبا و خیلی وحشی ای را پدیدار می شود.

پس از گذشتن از این منطقه احتمالا به منطقه کمیر و کاکون می رسد که به علت کمبود وقت و یک روزه بودن برنامه،  ما در سر تنگ خرانداز وسایل را پهن کرده  و بساط نهار را حاضر کردیم و پس از صرف نهار و کمی آب تنی ساعت ۱۵:۰۰ به سمت جاده برگشت را شروع کردیم و در ساعت ۱۶:۱۵ به جاده رسیدیم و پس از کمی انتظار به سمت شیراز با اتومبیل حرکت کردیم.

اعضای شرکت کننده در این برنامه ۳ نفر بودند

سفرنامه استهبانات ( فنی )

شهرستان استهبان از شهرستانهای استان فارس است. مرکز این شهرستان، شهر استهبان است. شهرستان استهبان از سرزمینهای شرق استان فارس است که شمال آن به نی ریز، جنوب آن به کوه‌های تودج (توده) و غرب آن به دشت رونیز و شرق آن به کوه‌های داراب و ایج محدود می‌شود. استهبان منطقه دشتی است با ۱۷۶۷ متر ارتفاع از سطح دریا و ۲۶۵۲ کیلومتر مربع وسعت، با این شرایط شهر استهبان در دشتی قرار دارد که توسط کوه‌ ها احاطه شده‌ است.

منابع آب منطقه استهبان را چشمه، قنات و رودخانه تشکیل می‌دهند. رودخانه‌های شهرستان استهبان فصلی اند و در اسفند و فروردین ماه سال های پر باران از ارتفاعات جنوبی مشرف به شهرستان استهبان سرچشمه گرفته و با گذشتن از غرب شهر به سوی شمال، روستاهای خیر، جاری می‌شوند و در آنجا به دریاچه بختگان می‌ریزند.

سفرنامه استهبانات ( فنی )

۱۳۶۹/۷/۱۹

این برنامه به علت دوری مسافت و داشتن ماشین یکی از اعضای گروه قرار شد که شب حرکت کنیم به همین دلیل ساعت ۲۰:۰۰ همه در منزل ما جمع شدند و پس از بستن کوله ها روی ماشین لندرور بهمن،  ساعت ۲۱:۰۰ به سمت استهبانات حرکت کردیم. ساعت ۲۴:۰۰ بود که به شهر استهبان رسیدیم. بعد از پارک کردن ماشین در نزدیکی آبشار به زیر دیواره رفتیم و شب را در زیر دیواره ماندیم.  صبح ساعت ۶:۰۰ بود که از خواب بیدار شدیم و گروه  پس از صرف صبحانه به سمت دیواره شماره  ۱۲، حرکت کردیم. قرار بود که به دو گروه تقسیم شویم؛ تعدادی دیواره ۱۲ را تمام کنند و تعدادی دیواره ۱۳  را.

گروه شروع کننده که در نزدیکی دیواره ۱۲ قرار داشت پس از کار کردن یکی از بچه ها، من و حمید اخگر به سمت دیواره رفتیم و پس از بستن کارگاه در وسط دیواره  تعدادی رول در آنجا  زدیم و سپس به وسیله فرود در ساعت ۱۶:۳۰ به سمت پائین دیواره آمدیم. در همین زمان بچه ها دیواره جدید را کار کردن و تعدادی رول در دیواره مربوطه را زده بودند پس از برگشتن ما ساعت ۱۷:۰۰ نهار را صرف کردیم و به علت تاریک شدن به سمت ماشین رقته و پس از بستن کوله ها به سمت شیراز حرکت کردیم.

اعضای شرکت کننده در این برنامه ۱۱ مفر بودند.

سفرنامه کوه سرخ ۲

کوه سرخ شیراز که به آن کوه مادر نیز گفته می‌شود، یکی از معدود کوه‌هایی است که در اطراف شیراز قرار گرفته و با طبیعت دیدنی خود، مناظر زیبایی به وجود آورده است. این کوه سرخ رنگ، در غرب شیراز و جنوب غربی شهرک گلستان قرار گرفته است. جنس بافت کوه سرخ، از شن و ماسه بوده و به همین علت چندین معدن شن و ماسه در کوهپایه‌های آن قرار دارد. برای دسترسی به این کوه مشهور و پرجاذبه می‌توانید از سمت روستای قلات شیراز حرکت کنید، چرا که کوه سرخ از غرب شیراز تا قلات کشیده شده است.

تاریخ : ۱۳۶۹/۹/۱۷

صبح مثل همیشه بچه ها چهارراه پارامونت جمع شدند، برنامه خانوادگی بود؛ البته من و برادرم قرار بود که جداگانه  به کوه سرخ برویم. پس از سوار کردن خانواده ها و فرستادن آن ها به سمت خرامه ( جهت رفتن به چشمه که در جاده  خرامه است ) من و برادرم به سمت کوه سرخ حرکت کردیم. ساعت ۶:۳۰ دقیقه بود که در حال رفتن به سمت بزن بودیم که در راه ساسان یکی دیگر از بچه ها را دیدیم و سوارش کردیم؛ با ماشین به سمت جاده کوه سرخ رفتیم، نزدیک باغ که رسیدیم ماشین را پارک کرده و سپس به سمت باغ حرکت کردیم و در کنار استخر باغ صبحانه خوردیم و سپس به سمت تنگه سرخ ادامه مسیر دادیم از سمت دیواره ها به سمت چشمه بالایی حرکت کردیم. ساعت ۱۱:۰۰ بود که به چشمه رسیدیم. پس از استراحت  و خوردن میوه برادرم همانجا استراحت کرد و من و ساسان به سمت قله حرکت کردیم ( ساعت ۱۱:۱۵ ). پس از پیمودن  شیب پیش رو ساعت ۱۲:۰۰ به قله رسیدیم.  برای تجدید قوا مقداری  میوه صرف شد و  مجددا” به سمت سرچشمه برگشتیم.   پس از صرف نهار به سمت پائین کوه از طرف گذرگاه دره بعدی حرکت کردیم.

ساعت ۱۶:۰۰ به باغ رسیدیم و سپس به پای ماشین و پس از سوارشدن به سمت شیراز حرکت کردیم.

اعضای شرکت کننده در این برنامه ۳ نفر بودند.

صعود به قله بل در اقلید فارس

بلندترین نقطه استان فارس، قله بل است. این قله جز شهرستان اقلید فارس به حساب می‌آید. بل در زبان پهلوی، به معنای بلند است. ارتفاع این قله را ۳۹۶۵ متر از سطح آب‌های آزاد اندازه گرفته‌اند.

صعود به قله بل – اقلید

تاریخ:  ۱۳۶۹/۱۰/۲۱ و ۱۳۶۹/۱۰/۲۲

به مناسبت تجلیل از آقای توجه یکی از پیشکسوتان گروه کوهنوردی آرش یک اکیپ ۹ نفره از این گروه با برنامه قبلی عازم منطقه اقلید شدند.

اعضای شرکت کننده در این برنامه عبارتند از :

  • علیرضا قاجار سرپرست برنامه
  • نادر کرمی مسئول فنی برنامه
  • بهرام نژادیان مسئول تدارکات
  • احمد توجه
  • بهمن نژادیان
  • محمدرضا زارع
  • بابک فتورچی
  • وحید فقیهی
  • مرتضی سفید

حرکت از ترمینال مسافربری شیراز ساعت ۶:۳۰ روز پنج شنبه ۲۰/۱۰/۶۹ به سمت آباده آغاز شد و در ساعت ۹:۳۰ بود که قله بل را از جاده دید که کاملا سفید پوش است و هوا بسیار مناسب برای صعود؛   به هر صورت ۱۰:۳۰ به سورمق رسیده و پس از تهیه مقداری بنزین برای چراغ در ساعت ۱۰:۵۰ با وانت اداره آموزش و پرورش که راننده و دو همراه که از دوستان آقای توجه  و یکی از آنان استاد دانشکده کشاورزی بود عازم اقلید شدیم. ساعت ۱۱:۱۵ به شهر سردسیر اقلید به ارتفاع ۲۲۳۰ متر رسیدیم.  با پیاده شدن ما از اتومبیل اهالی شهر دور ما جمع شدن که این خودش در دسری بود. خیلی زود و سریع وسایل خود را جمع و جور کردیم و کوله های را به دوش کشیده و راهی خانه بهرام شدیم. این خانه به صورت کارگاهی تولیدی در آمده به نام تولیدی دنا.  بهمن  پیش  از ما آمده و ما را داخل خانه می برد؛ وی نهار بسیار خوش مزه ای آماده کرده بود.

با رسیدن به محل هر کدام از همنوردان به کاری مشغول شدن پس از خوردن نهار با هماهنگی که بهمن از قبل با آقای سید عبدالرسول میر قادری کرده بود با وانت وی راهی کوه شدیم.  ساعت ۱۳:۳۰ تا ۱۴:۳۵ را با اتومبیل طی می کنیم تا به محلی می رسیم که عبور از آن با اتومبیل غیر ممکن است  و برف جاده را پوشانیده . دراین محل تنگی است به نام ( سردو بین و بون) ما بین کوه تیر که آنتن رفلکتوری روی آن نصب است و کوه جنب آن، ارتفاع این دو راهی ۲۵۴۰ متر است؛ حرکت خود را آغاز می کنیم. به طرف بل در مسیر تنگ مشرف به قله فرعی حرکت می کنیم. ساعت ۱۴:۵۰ هوا با آمدن و رفتن ابرها در آسمان عوض می شود ولی هنوز قابل اعتماد است. در اول تنگ اتاقکی و چند درخت وجود دادرد که در مواقع ضروری می شود از آن استفاده کرد. به دو راهی داخل تنگ می رسیم ارتفاع ۲۷۱۰ متر است از این محل باید به سمت چپ برویم؛ تا ساعت ۱۶:۱۰ به پیاده روی ادامه دادیم. در کف تنگ و در زیر غاری که در دیواره سمت راست قراردارد چادر ها را نصب می کنیم؛ نصب چادرها تا ساعت ۱۷:۲۰ ادامه دارد. ارتفاع محل ۲۸۳۰ متر می باشد. هر دو چادرها را روی برف زده می شود. شام را تا ساعت ۲۰:۰۰ می خوریم و شروع به تهیه آب از برف می کنیم؛ هوا سرد است و از بادمعروف بل خبری نیست؛ بعد از تهیه آب کقش های خود را داخل کیسه خواب کرده و خودمان نیز به داخل آن می خزیم. ما در این چادر ۵ نفره می خوابیم ساعت ۲۲:۰۰ است و همه سعی به خوابیدن دارند.

جمعه  ۲۱/۱۰/۶۹

ساعت ۵ از خواب بیدار شده و شروع به جمع آوری وسایل می کنیم و بهرام هم در حال درست کردن ساندویج قله است. پس از آن کفش ها را گرم کرده و چرب می کنیم؛ کل وسایل صعود را در یک کوله ریخته و آماده صعود می شویم ساعت ۸:۰۰ حرکت خود را آغاز می کنیم.

در مسیر خود از چند یال می گذریم و یک یال را صعود می کنیم. با صعود این یال به خط الرس می رسیم باد از این جا شروع می شود. ساعت ۱۱:۳۰ به گردنه مشرف برسه قله می رسیم ارتفاع ۳۵۴۰ متر است. حرکت ما به صورت ۲ تیم است تیم الف که نقش تیم حمله را دارد عبارتند از علیرضا قاجار – نادر کرمی- مرتضی سفید- بهرام نژادیان و بابک فتورچی  و تیم دوم  تیم ب بودند که شامل احمد توجه- محمدرضا زارع-بهمن نژادیان و وحید فقیهی. کل مسیر را ارتفاع یابی و گرا گیری می کنیم شاید که لازم باشد.

قله در مقابل ما است ولی وقت کم داریم. سرپرست تصمیم به صعود قله فرعی می گیرد و هر دو تیم در قالب یک اکیپ به سمت قله روانه می شوند. ساعت ۱۲:۲۰ است که قله در زیر پای ماست تا ساعت ۱۲:۴۰ مراسم قله را انجام می دهیم؛ ارتفاع این قله ۳۸۴۰ متر است باهم فرود می رویم تا گردنه زیر قله از آن به بعد ۳ نفر از یاران از اکیپ جدا می شوند و سریع خود را به چادرها رسانیده و آنها را جمع و جور می کنند تا شاید کمبود وقت جبران شود. ساعت ۱۴:۳۰ کل اکیپ در محل کمپ جمع می شوند و وسایل و کوله بار خود را به دوش می کشند و راه بازگشت را درپیش می گیرند و عازم تنگ سردوبین بون می شوند که اتومبیل برای بازگشت ما در آنجا حاضر  بود.  ساعت ۱۵:۳۰  است هنوز نرسیده به محل قرار آقای میرقادری  و همراه وی به پیش باز ما می آیند. وی از ساعت ۱۵:۰۰ در محل حاضر بوند؛ در صورتی که قرار ما ساعت ۱۷:۰۰ بود. وی یکی از دوستان آقایان بهرام و بهمن نژادیان هستند که در اقلید روزگار می گذرانند. در هر صورت از لطف وی بسیار سپاس گزاریم. پس از سوار شدن خود را به اقلید رسانیده ؛ در این محل دونفر از همنوردان؛ بهرام و بهمن از اکیپ جدا شده و در محل می مانند و ما با همان اتومبیل تا دوراهی سورمق را می رویم.  پس از رسیدن به سورمق و بعد از خداحافظی با آقای میرقادری به تهیه وسیله نقلیه شتافتیم  و تا شیراز را با دو وسیله دیگر ( یک دستگاه خاور و دیگری اتوبوس) طی طریق کردیم. ساعت ۲۱:۳۰ است که به شیراز رسیده و باهم وداع می کنیم تا شاید وقتی دیگر و برای صعود دیگر همگی جملگی یک تن شویم.

اعضای شرکت کننده در این برنامه ۹ نفر بودند.

 

سفرنامه صعود به قله ستخر گزین(کوه استخر)

دژ ستخر از دژهاي معروف و تاريخي است كه در انتهاي شمال غربي جلگه مرودشت قرار گرفته است كوهي كه اين دژ بر فراز آن جاي گرفته و دو كوه ديگر (( قلعه شكسته اشكنون )) در مجاور يكديگر و مانند سه گنبد ، از هر كجاي جلگه مرودشت و ابرج و رامجرد نمودار است و بنام سه گنبدان ناميده میشود . فردوسی راجع باين سه كوه ميگويد :

بسه گنبدان ستخر گزين                                                 نشستنگه شاه ايران زمين

ستخر گزین

تاریخ: ۱۳۶۹/۱۲/۱

ستخر گزین سه کوه جدا از هم می باشد که ۵۰ تا ۷۰ کیلومتری شمال غربی شیراز در منطقه کامفیروز واقع شده است و آثار تاریخی زیادی در بالای این قلل دیده می شود. در قله وسطی یک استخر بزرگ و یک درخت سرو بزرگ وجود دارد. آخرین کوه در نزدیکی سد درودزن ( داریوش ) قرار دارد که دهستان شهرک نیز در دامنه این محل به صورت بسیار زیبایی فخر فروشی می کند.  نام گذاری  این قلل به دلیل داشتن چاه و استخر در بالای آن است و دلیل دیگر که بالای کوه به صورت مسطح و صاف است. ارتفاع قلل بین ۲۵۰۰ تا ۲۸۰۰ حدس زده می شود، برای رسیدن به مقصد که دهستان شهرک است از شیراز با اتوبوس، مینی بوس و سواری تا دو راهی پل خان که جاده پتروشیمی را طی کرد و از جاده دهستان شهرک را با مینی بوس های سرویس مرودشت تا سد درودزن را می گذرانیم.

برای صعود قله دو راه وجود دارد که راه اول عبور از دیواره ها است که مسیری مناسب برای سنگنوردان و کوهنوردان خبره  است و مسیر بعدی که دارای مقداری پیاده روی است  یا باید از آن اطلاع داشت یا راهنمای محلی را همراه ی خود برد. به دلیل این که در شهرک مردمانی خوبی زندگی می کنند از اهالی محلی به عنوان راهنما می شود استفاده کرد و اگر از مسیر دوم می روید که راهی است راه پله ای به صورت یال به یک دوراهی می رسید که راه سمت راست به طرف  قله می رود و راه سمت چپ مسیر طاقچه ای است که دارای اتاقک های زیادی از زمان باستان است. جنس این اتاقک ها از ساروج و سنگ است  و در آخر طاقچه کلاهی وجود دارد ( زیر خاکی ) که در آن چشمه ای قرار دارد که آن را در دل سنگ به صورت نقب کنده اند. این طاقچه را در ۱۰ دقیقه می شود طی کرد، زمان لازم برای بازدید و رفت و برگشت آن ۳۰ دقیقه است.

حال به سمت راست باز می گردیم که  منتهی به قله و کفه بالا است. در سمت راست این راه دیواره هایی عظیم وجود دارد که مسیر نیز از پای همین دیواره ها عبور می کند تا به قسمت کفه بالا  می رسید، از کفه  در دل دیواره ها راهی وجود دارد که شما را به قله می رساند و در بالای این کوه چاهی وجود دارد که به گفته اهالی این چاه طبیعی است و در زمان یورش اعراب به ایران که زمان زمامداری خلفا پس از سامانیان از سال ۱۱ تا سال ۴۰ هجری قمری مطابق با ۶۳۲ تا ۶۶۱ میلادی بود . استقلال طلبان آن زمان که میهن پرستیشان در خور تحسین بود برای خود در بالای آن قرارگاهی ساختند و از آب این چاه برای آشامیدن استفاده می کردند. راه اول که از مسیر فنی است  و داشتن  وسایل فنی ضروری می باشد و راه دوم داشتن یک حلقه طناب  که برای صعود در جنوب این کوه لازم است که هم آب زیاد و ماهی هم در آن یافت می شود.

۱-رودخانه کر که از سد گرفته می شود. ۲- کانال آبی که از سد گرفته می شود و قابل تنظیم برای مزارع کشاورزی است.  ۳- کانال برگشت آب که از زمین های زراعتی می گذرد و در جلوی این کوه به رودخانه می پیوندد. در سمت شرق دهستان شهرک چشمه ای قرار دارد به نام سرچشمه و تعدادی قنات نیز در بالای ده مزارع شهرک را آبیاری می نماید و این روستا را با کوچه باغ های زیبا و پر آب خود جلوه گر می سازد. اطراف این کوه دو چشمه دیگر وجود دارد. گیاهان این منطقه  عبارتند از گون، گز، گل سنگ، آوشن و جاشیر که آن را خشک می کنند تا برای زمستان تغذیه حیوانات اهلی شود. جانوران این منطقه و کوه نیز عبارتند از گراز، بزکوهی، پلنگ، مار، شاهین، کبک، کلاغ و تعدادی مرغ دریائی و ماهی خوار است. این کوه در زمستان برف گیر و سرد می باشد ولی دز تابستان گرم و کم آب است. نوع سنگ این کوه نیز طبق معمول کوه های زاگرس آهکی است و فرسایش و تعداد زیادی فسیل دوکپه ای ها و حلزون  شکل ها در آن دیده می شود.

گزارش اجرای برنامه

جمع محقر و دوستانه ما در ساعت ۶:۰۰ روز جمعه در چها رراه پارامونت حضور به هم رساندیم و پس از ملحق شدن دیگر اعضا خود را به ترمینال مرودشت رسانده و ساعت ۶:۳۰ با اتوبوس راهی مرودشت شدیم. پس از پیاده شدن در سر جاده  سد ( پل خان ) با مینی بوس سرویس مرودشت به سد ، خود را به روستای شهرک رساندیم. ساعت ۸:۱۰ در کنار روستای شهرک در زیر سرچشمه صبحانه را صرف کرده و ساعت ۹:۰۰ پیاده روی را آغاز کردیم. برای صعود ما راه دوم را برگزیدیم تا ساعت ۱۲:۰۰ را در زیر دیواره ها به صعود ادامه داده تا جائی که ادامه مسیر امکان نداشت چراکه کوه را بلد نبودیم. پس از استراحتی به محل خوبی برای خوردن نهار می رویم و پس از خوردن نهار تا ساعت ۱۵:۳۰ را به استراحت می گذرانیم. پس از حرکت به سوی ده  در ساعت ۱۶:۵۰ به آب انبازی زیبا و گرد می رسیم که در باغات  ده قرار دارد و بسیار زیبا است. حرکت خود را ادامه داده تا ساعت ۱۷:۳۰ که به لب جاده شهرک رسیده. با وانتی خود را به مرودشت رسانیده و در ساعت ۱۸:۵۰ از مرودشت خارج شده و به سمت شیراز راهی شدیم. ساعت ۱۹:۳۰ در شیراز به دنبال تاکسی و اتوبوس خط واحد هستیم. کل مخارج این برنامه برای هر نفر ۶۵۰ ریال بالغ شد.

اعضای شرکت کننده در این برنامه  ۵ نفر بودند.

سفرنامه آب خضر ( اکبرآباد کوار )

كوار زمرد فارس به معناي سبد بزرگي كه در آن ميوه بريزند مي باشد. كوار در روز گاران قديم منطقه اي سر سبز و آباد بوده كه درختان ميوه و گل هاي مختلف در آن مي روييده است، به طوري كه با سبد، ميوه هاي آن را به جاهاي مختلف مي برده اند به همين دليل آن را كوار ناميده اند. شهرستان كوار در  ۴۵ كيلومتري جنوب غربي شيراز قرار گرفته است. اين شهرستان از شمال با شهرستان شيراز و از شرق با شهرستان سروستان و از جنوب با شهرستان جهرم و از غرب با شهرستان فيروزآباد هم مرز مي باشد و داراي آب و هواي معتدل است.

سفرنامه آب خضر ( اکبرآباد کوار )

تاریخ : ۱۳۶۹/۱۱/۱۲

این برنامه به طور اتفاقی به انجام رسید و قرار بر این بود که به علت بارانی بودن هوا پس از جمع شدن بچه ها در فلکه ولی عصر در صورتی که  هوای بارانی باشد به باباکوهی برویم و در صورتی که هوا خوب بود تصمیم گرفته و برنامه ای را انجام برسانیم.  تا ساعت ۰۵:۰۰ هوا بارانی بود و اما بعد از آن هوا مناسب برنامه شد. در ساعت ۶:۳۰ بچه ها که  کلا ” چهار نفر بیشتر نبودند.  در فلکه جمع شدیم   و پس از سوار شدن  در اتوبوس  به سمت دره های اکبرآباد کوار حرکت کردیم؛  هوا خیلی خوب  بود و لکه های ابری که پیش بینی هوای خوب را نوید می ساخت در آسمان پدیدار شدند.

پس از رسیدن به اکبرآباد کوار متوجه شدیم که از دره مربوطه باید گذشته باشیم دره قبل از رسیدن به اکبرآباد کوار می باشد. دو دهنه در سمت راست دره به صورت غار در جاده خاکی وجود دارد.  به قدمگاه خضر نبی رسیدیم و جاده را ادامه دادیم. پس از وارد تنگ شدن یکی از بچه ها متوجه یک گرگ شد که در سمت چپ ما مشغول فرارکردن بود و با تعجب نیز به ما می  نگریست و پس از چند لحظه با شتاب زیاد فرار کرد و از دیده مخفی شد.

پس از رسیدن به محل همیشه و آب انبار بساط صبحانه را پهن کردیم و سپس به خوردن صبحانه مشغول شدیم و پس از صرف آن به سمت بالای سر بالایی رفته و مقداری هیزم برای ظهر به پایین آوردیم سپس آتشی را روشن کرده، البته به علت باران شدید شب گذشته با مشکلاتی جهت روشن کردن آتش روبرو شدیم ولی بلاخره آتش را روشن کردیم و چه آتشی هم شد. پس از گرم شدن غذاها، نهار را صرف کرده و در ساعت  ۱۵:۰۰  به طرف جاده حرکت کردیم. ساعت ۱۶:۰۰ به سر جاده رسیدیم و پس از ایستادن در سر جاده و منتظر ماشین شدیم اما هیچ خبری از ماشین نبود در نتیجه  تصمیم گرفتیم به راهپیمایی ادامه دهیم  و پس از حرکت در جاده به مسافت ۶ کیلومتر ماشینی ما را سوار کرد و به شیراز آمدیم.

اعضای شرکت کننده در این برنامه ۴ نفر بودند.

تنگ آب خضر  ( تونل های تاریخی )

تاریخ : ۱۳۶۹/۱۱/۱۹

این برنامه به دنبال بارش شب گذشته و کنسل شدن برنامه یک روزه و نیم منطقه  رنج برگزار شد.  این برنامه طبق روال گذشته در چهار راه پارامونت در ساعت  ۰۶:۳۰صبح و با جمع شدن بچه ها شروع شد؛ پس از گرفتن ماشین به سمت فلکه ولی عصر رفته و در قسمت پارکینگ،  مینی بوس جهرم را سوار شدیم و سپس به سمت جهرم حرکت کردیم. در نزدیکی روستای اکبرآباد کوار روبروی تنگی به وسیله سه غار بزرگ مشخص شده بود پیاده شدیم؛ بعد از یک ساعت راهپیمایی و رفتن به سمت زیر غارهای این تنگ که آبشار باستانی مربوطه به دوره گبرها را داشته اند، بساط صبحانه را پهن کردیم و پس از صرف صبحانه و جمع و جور کردن وسایل به سمت غار اول رفتیم.

غار اول بصورت آب انبار مردم بوده که به علت  قدمت زیاد تقریبا” ویرانه شده است ولی هنوز در زمستان و بهار ازآب داخل آن می شود استفاده کرد. پس از وارد شدن به غار و مقداری سنگنوردی به تونلی که در دشت سمت چپ واقع شده است رسیدیم و  وارد آن شدیم به علت بودن دو نفر جدید و فردی که ۱۳ سال سن داشت مجبور بودیم که با وسایل  بیشتر و زمان بیشتری کارها را انجام دهیم. پس از وارد شدن در تونلی به دیواره ای که به صورت یک مکانی جهت تیر اندازی نیز استفاده می شد رسیدیم؛ تونل در حدود سه متر و دیواره چاه مانند در حدود دو متر، پس از بیرون آمدن از چاه و طی کردن دو متر از بیرون  و روی دیواره کوهستان درگیر شدن وارد تونلی شدیم که در حدود دومتر دیگر به سمت جلو و درون  سنگ پیش رفتیم سپس دوباره به یک چاه رسیدیم که با ید از آن بالا می رفتیم که در حدود دومتر بود و می شد یک نفر تیرانداز درون آن قرار بگیرد و با تسلط به بیرون از منطقه دفاع کند. از این منطقه باید دوباره مجددا” با دیواره درگیر شد البته با پله های ساروجی که از سال ها قبل و از پی ساختن این مکان مانده بود صعود را ساده تر می کرد سپس به تونلی رسیدیم که از همه ی تونل ها بزرگتر بود و در حدود پنج متر طول داشت. در انتهای تونل مجددا” به چاهی که به غار دومی که با وسعت بیشتر و مکان های تعبیه شده و تراشیده شده بود رسیدیم. در این مکان مشخص بود که کار زیادی برده است و ضمنا” مکان شاه بوده و یک آب انبار نیز در این مکان داشت که این هم به علت قدمت ویرانه شده بود و ضمنا” آبی درون آن نبود.

پس از گشتن بچه ها از همان مسیر به وسیله طناب و حمایت به سمت پائین برگشتیم و پس از گذشتن از تونل ها به سمت پائین غار حرکت کردیم. پس از رسیدن به پائین غار و جمع کردن وسایل به سمت داخل دره و آب انبار حرکت کردیم. پس از رسیدن به آب انبار و شستن دست و صورت و برداشتن آب به علت شلوغی آن مکان به داخل دره نرفته و به دشت رفتیم و در مکانی مناسب بساط نهار را پهن کرده و سپس نهار را خوردیم. پس از صرف نهار و برپا کردن آتش ساعت ۱۵ به سمت جاده حرکت کردیم و پس از مدتی پیاده روی در جاده نیز به وسیله ی یک وانت بار به سمت شیراز برگشتیم.

لازم به یادآوریست که بازدید از غارها در حدود ۶ ساعت به طول انجامید و یک طناب حمایت ۲۰ متری از واجبات  می باشد.

اعضای شرکت کننده در این برنامه  ۷ نفر بودند.