تاریخچه فرش ازدوران ناصرالدینشاه تا امروز
هنگامی كه ناصرالدین شاه به حكومت رسید، در ایام حكومت این به اصطلاح قبله عالم، هیچ كس فكر نمیكرد چگونه فرش به داد ایران برسد و چرخه روزگار برای آینده مردم ایران از راهی دیگر بچرخد. وامها و قروض بیحد و حصر ناصرالدین شاه برای سفرهای فرنگ و… از دولتهای دوست و همسایه نظیر روسیه و انگلیس پس ازوی نیز ادامه یافت.
در این حال چیزی به سقوط و سرنگونی قاجار نمانده بود كه یكباره با آغاز صدور اولین محمولههای فرش از تبریز سپس همدان و كرمان و درآمد قابل توجه حاصل از عوارض و مالیات آن، شاه و دولت متوجه اهمیت این محصول شدند. درآمدی كه میتوانست اوضاع اقتصادی دولت را متحول و از سقوط قاجار جلوگیری كند و چنین نیز شد. به این ترتیب بود كه ارزش حیاتی و بقایی این كالا بویژه صادرات آن بر شاه آشكار شد واین بود كه صدور قوانین و دستورالعملهای مختلف كه میتوانست بقای فرش و درآمد آن را تضمین كند، آغاز شد.
در واقع اگر فرش ایران نبود، پایههای متزلزل حكومت قاجار خیلی زود از هم میپاشید و شاید تاریخ به شكلی دیگر برای ایران رقم میخورد. در پی صادرات چشمگیر و رونق روزافزون فرش دستباف و از حدود سالهای ۱۲۸۰ توجه شركتهای اروپایی و آمریكایی به این محصول آنان را به سرمایهگذاری و حضور در این عرصه چنان تشویق كرد كه بتدریج اما مستمر طی حدود ۴۰ سال نزدیك به ۶۰ شركت بزرگ و كوچك كه مالكیت خارجی و گاه مشترك داشتند، در ایران تاسیس شد و تقریبا عمده فعالیت تولیدی و اقتصادی این محصول در ید قدرت آنان قرار گرفت.
از میان این شركتها ، بزرگترین و ثروتمندترین آنها عبارت بودند از شركت آمریكایی عطیه بوروس، شركت سوئیسی/ انگلیسی زیگلر، كمپانی ایتالیایی برادران نیركوكاستلی، تاوسهند چیان، پتاك، قازان كارپت و شركا و بزرگترین و ثروتمندترین آنها كمپانی تولیدكنندگان قالی شرقی مشهور به OCM كه در ایران به شركت شرق لندن نیز شهرت دارد و مالكیت انگلیسی داشت و صاحب آن كسی نبود جز سیسیل ادواردز ، فرششناس مشهور كه كتاب وی به نام قالی ایران اوایل دهه ۵۰ توسط خانم مهین دُخت صبا به فارسی ترجمه و تا اواخر دهه ۶۰ بارها در ایران چاپ و منتشر شد.
اما حضور این شركتها و اوضاع نابسامان كارگاههای تولید فرش كه با توجه به سرمایهگذاران هیچ هدفی جز سوددهی نداشتند، چنان شرایطی را در كارگاههای فرشبافی حاكم كرد كه سرانجام مسئولان و دولتمردان كشور برای اولین بار در تاریخ بافندگی، عكسالعمل مناسبی نشان دادند و در بیستوپنجم آذرماه ۱۳۰۲ از سوی رضا شاه كه در آن ایام در مقام نخست وزیری كشور قرار داشت، دستوری به والی كرمان و بلوچستان كه در آن روزگار بزرگترین مركز بافندگی كشور و تجمع شركتهای خارجی بود، صادر شد كه عینا در نشریه بینالمللی كار نیز به چاپ رسید.
این دستور بیهیچ چون و چرا اولین اقدام رسمی و مهم در اصلاح امور قالیبافی بخصوص شرایط كار تا آن زمان محسوب میشود. در متن این فرمان آمده بود ساعات كار تمام كارگران كارگاههای قالیباف روزی هشت ساعت است و كارفرمایان این كارگاهها حق ندارند بیشتر از هشت ساعت در روز كارگران را به كار وادارند. همچنین در روز جمعه و ایام تعطیل رسمی، كارگران كار نخواهند كرد ولی دستمزد آن را مطابق یك روز كار دریافت میكنند.
در این متن آمده بود كه پسران كمتر از هشت سال و دختران كمتر از ده سال نمیتوانند در این كارگاهها به كار مشغول شوند و كارگاه پسران از كارگاه دختران باید مجزا باشد. تشكیل كارگاه مختلط اكیدا ممنوع است. همچنین در ماده دیگری از این آییننامه آمده بود كه كارگاه (دار قالی) نباید در زیرزمین یا اتاقهای مرطوب و نمناك قرارگیرد. ضمنا باید دارای دریچهای رو به آفتاب باشد تا نور خورشید از آنجا به درون بتابد.
همچنین كارگاه (دار قالی) باید حدود یك ذرع از كف اتاق بالاتر باشد و جایگاه كارگران به نحوی تعبیه شود كه همه بتوانند براحتی كار كنند. كارفرمایی كه مفاد موارد بالا را رعایت نكند به پرداخت جریمهای بین ده تا ۵۰ تومان محكوم میشود. همچنین در جهت سامان بخشیدن به اوضاع تولید، بویژه تهیه نقشههای مناسب و رسیدگی به اموری این چنین، سال ۱۳۰۹ موسسه قالی ایران تاسیس شد كه ریاست آن به عهده طاهرزاده بهزاد نقاش و طراح نامی آن زمان گذاشته شد.
اما به دلایل مختلف این موسسه نتوانست بیش از دو سال به فعالیت خود ادامه دهد و تعطیل شد. سرانجام اوضاع حاكم بر تمامی امور فرش و مهمتر از آن رونق و درآمد حاصل از صادرات آن و حضور جدی و قدرتمندانه شركتهای خارجی و درآمدهای آنها به حدی رسید كه دولت تصمیم جدی و بزرگی برای تعطیلی آنها اتخاذ كرد و در نهایت با تصویب هیات وزیران فعالیت تمامی شركتهای خارجی در عرصه فرش ایران ممنوع و مقرر شد اموال و داراییهای بزرگترین آنها خریداری و به تملك دولت درآید.
متعاقبا به دستور دولت در بهمن ۱۳۱۴، شركتی جدید و دولتی به نام «شركت سهامی فرش ایران» تاسیس و تمام اموال و داراییهای «كمپانی تولیدكنندگان قالی شرقی» خریداری و به این شركت جدید واگذار شد. شركتی كه هماكنون نیز پس از نزدیك به ۸۰ سال فعالیت مستمر هنوز به فعالیت خود ادامه میدهد و اوج و حضیضهای مختلفی را پشت سر گذاشته است اما هنوز معلوم نیست چرا مقامات مختلف دولتی و حتی مقامات این شركت پس از گذشت نزدیك به ۸۰سال از تاسیس آن، در گفتوگوها، نام عجیب «كمپانی هند شرقی» را كه هیچ ربطی به این ماجرا ندارد به زبان میآورند و خود را وارث چنین كمپانی میدانند؟
حتما حكمتی در آن است كه هیچ كس نمیداند! به هر ترتیب شركت سهامی فرش ایران تاسیس شد و مسئولیتهای بزرگی نظیر نظارت و رسیدگی بر صادرات فرش دستباف و تهیه و توزیع مواد اولیه مناسب در فرشبافی و ترویج نقشههای مناسب و خلاصه ساماندهی به اوضاع فرش مملكت، با حمایت دولت و به طور انحصاری بهعهده آن گذاشته شد. باید به خاطر داشت بررسی موضوعی همچون فرش كه برخاسته از تودههاست و به قولی مردمیترین و عامترین هنر این سرزمین شناخته میشود، موضوعی است چند وجهی كه نیاز به مطالعات جانبی دیگری نیز دارد.
مهمترین آن، تحلیلهای جامعهشناسانه و مردمشناسانهای است كه اصلیترین چالش پژوهشها و بررسیهای این چنینی است. به همین دلیل در همین جا به نكتهای مهم كه مطالعه فرش ایران بدون آن مبهم و ناشناخته باقی خواهد ماند، اشاره میكنیم. در طول تاریخ ایران همواره اقوام، طوایف و عشایر نقطه اتكای دولتها و حكومتهای مركزی بودهاند و به همین دلیل میبینیم در تصدی مقامات و مسئولیتهای مختلف كشوری نظیر تعیین حاكمان شهرها و حتی حاكمان ایلات، ریاست فوجهای نظامی و…، سران ایلات همواره نقش مهم بلكه كلیدی داشتهاند و این موضوع از ایام حكومت صفویان و حتی پیش از آن بخوبی قابل بررسی است و تا پایان دوره قاجار همچنان ادامه داشت.
اما با به قدرت رسیدن پهلوی و برای اولین بار به دلیل بیاعتمادی شاه به عشایر، بتدریج دست بزرگان و سران طوایف و ایلات مختلف از مناصب حكومتی كوتاه و حتی برای كنترل بیشتر عشایر و جلوگیری از تحركات احتمالی آنها ضمن قلع و قمع تعداد زیادی از سران عشایر و مخالف، سال ۱۳۰۹ طرح اسكان عشایر برای اولین بار در كشور به اجرا درآمد كه در اصطلاح جامعهشناسی به تخته قاپو شدن مشهور است. بیان این موضوع از آن جهت اهمیت و نیاز به تحلیلهای بیشتر و جانبی دارد كه با اجرای تدریجی این قانون و طرحهای دیگری كه بعدها تحت عناوینی نظیر رسیدگی به بهداشت بیشتر، خدمترسانی و… به اجرا درآمد، پایههای نابودی یك سنت و تمام عوامل و دستاوردهای چنین سنتی پیریزی شد.
در واقع با از بین رفتن زندگی عشایری و هرآنچه محصول چنین زندگی بود، مهمترین محصول این جامعه تاریخی و كهن یعنی سنت بافندگی عشایری بتدریج از میان رفت و این رخداد چنان ادامه یافت كه میتوان مدعی بود در این زمان از میان دهها سبك بافندگی عشایری در ایران، تنها دو یا سه سبك با شیوه و رسم تاریخی پابرجاست و الباقی یا از میان رفتهاند یا چنان تغییر یافتهاند كه جز اسم، چیزی به عنوان بافندگی عشایری قابل شناسایی نیست. متعاقبا با به قدرت رسیدن پهلوی دوم، اقدامات و مصوبات دیگری به كاربسته شد كه تیشه دیگری بود بر پیكر گروهی دیگر از سبكهای فرش ایران. با به اجرا گذاشته شدن طرح اصلاحات ارضی در اواخر دهه ۴۰ پایههای نابودی روستا و فرهنگ روستانشینی گذاشته شد.
با اجرای این فرمان و تبعات آن كه به تحلیل و بررسیهای جامعهشناسانه از سوی متخصصان ذیربط نیاز دارد، پایههای مهاجرت از روستا به شهر و حاشیهنشینی چنان گذاشته شد كه از پی آن هر آنچه میتوانست محصول روستا و فرهنگ مستقل روستانشینی باشد از جمله قالیبافی ، همه از میان رفت. البته عشایر و روستانشینان هنوز هم پابرجایند و هنوز هم میبافند و خواهند بافت، اما جای تعجب ندارد كه مثلا كردهای شمال خراسان و لرهای جنوب چهارمحال و بختیاری قالی نائین ببافند! یا چه اهمیتی دارد روستاییان جیرفت قالی افشار ببافند یا كرمانی؟ چه اهمیتی دارد گبه فارس در تهران بافته شود؟ یا بافندگان نجیب مراغه نقشه فرش قم را ببافند و … با پیروزی انقلاب اسلامی و راهاندازی نمایشگاه بینالمللی فرش در تهران و دهها نمایشگاه منطقهای، تاسیس رشته فرش در دبیرستان و دانشگاه تا مقطع كارشناسی ارشد و مهمتر از همه تاسیس مركز ملی فرش ایران در وزارت بازرگانی و گماشتن افراد متعهد و متخصص در راس امور فرش ـ كه حقیقتا در تعهد برخی از آنها تردیدی نیست ـ و دستاوردهای این اقدامات، نیاز به بررسی و تحلیلهای ویژه و مهمی دارد كه شرح آن طولانی است و انشاءالله در جایی دیگر به آن خواهیم پرداخت.
بیتردید همان گونه كه شرح آن رفت، دولتها در توسعه، سقوط یا نزول فرش ایران نقش تعیینكنندهای داشته و دارند، در این زمان تحلیل اقدامات و تاثیرات آنها برای آیندگان از ضروریات است. نه نگارنده این سطور و نه هیچ كس دیگر در دلسوزی و توجهات دولتمردان امروز كشور در موضوع فرش تردیدی ندارد. اما اقدامات و دستاوردهای دولت و مدیران آن در امور فرش باید بررسی و مورد توجه قرار گیرد تا برای آینده و خروج از شرایط فعلی كه فقط آگاهان برآن واقفند، چارهاندیشی مناسب اندیشیده شود.
تورج ژوله - پژوهشگر فرش
مرتبط:
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.