مشکلات جذب گردشگر به روستای میامی

میمه یا میامی در قرون گذشته در مسیر راه قدیم توس و مشهد به سرخس واقع بوده و یکی از منزلگاه‌های مهم کاروانیان و مسافران به شمار می‌رفت که از زمان ساخت بقعه‌ای برای امامزاده یحیی بن زید(ع) بر اهمیت آن افزوده شده است.

براساس اسناد مکتوب، روستای میامی حداقل از دوره تیموریان رونق داشته که در وقف‌نامه گوهرشاد در سال ۸۲۹ هجری قمری و در کتیبه مدرسه نواب به تاریخ ۱۰۹۰ قمری به آن اشاره شده است. علاوه بر آن در یکی از سنگ قبرهای گورستان قدیمی روستای میامی نام «خواجه نعیم‌الدین بن خواجه نظام الدین احمد میمدی» متوفی به تاریخ ۹۲۳ قمری نیز نوشته شده است.

در سال ۱۳۲۸ قمری طی وقف‌نامه‌ای، بانوی نیکوکار بنام عزت ملک ملقب به «اشرق السلطنه» فرزند عمادالدوله ولد امام قلی میرزا، تمام رودخانه و کل مزرعه میامی در پایین مشهد را که از یک سو به کوه، از طرفی به مزرعه نظریه و از طرف دیگر به اراضی مزروعی ختم می‌شد، وقف بقعه متبرکه امامزاده یحیی بن زید(ع) کرد.

محمدرضا فعال، مدیر اجرایی آستان مقدس امامزاده یحیی بن زید(ع) در خصوص بقعه تاریخی امامزاده یحیی اظهار کرد: آستان مقدس امامزاده سالانه پذیرای پنج میلیون زائر ایرانی و خارجی است.

وی با اشاره به اینکه روستای میامی علاوه بر زیارتی بودن زمینه گردشگری نیز دارد، ابراز کرد: سالانه مشهد پذیرای ۲۵ تا ۳۰ میلیون زائر و گردشگر است، لذا در صورت فراهم شدن زیرساخت‌های گردشگری و با تبلیغات گسترده در هتل‌ها، فرودگاه، راه‌آهن و پایانه مسافربری می‌توان گردشگران زیادی را به این روستای قدیمی جذب کرد.

فعال افزود: میامی قدمتی ۶۱۰ ساله دارد که با ایجاد زیر ساخت‌های مناسب از جمله بازسازی خانه‌های قدیمی روستا می‌توان زمینه بوم‌گردی آن را فراهم کرده و علاوه بر پذیرا بودن پنج میلیون زائر شاهد جذب همین تعداد گردشگر در این منطقه باشیم.

مدیر اجرایی آستان مقدس امامزاده یحیی بن زید(ع) گفت: در روستا چندین بازارچه وجود دارد که یک بازارچه آن در اطراف امامزاده است، لذا با ورود اداره‌کل میراث فرهنگی بازار خوبی برای صنایع‌دستی سراسر خراسان در این منطقه به وجود خواهد آمد.

وی تصریح کرد: در حال حاضر زمین‌های اطراف امامزاده به مساحت ۷ هزار هکتار از موقوفات عزت خانم است که در این موقوفات نیز می‌توان  با ایجاد امکانات، برای حضور گردشگران زمینه‌ای فراهم کرد.

فعال اضافه کرد: علاوه بر زمینه گردشگری با توجه به نیروی انسانی روستا، سرمایه‌گذاران می‌توانند در این منطقه با ایجاد کارگاه‌های تولیدی علاوه بر ایجاد اشتغال نیز به رونق این منطقه در زمینه تولید بیفزایند.

مدیر اجرایی آستان مقدس امامزاده یحیی بن زید(ع) ادامه داد: در حال حاضر مهم‌ترین زیرساخت جذب گردشگر یعنی جاده این مسیر که مسافتی ۵۵ کیلومتری را شامل می‌شود بسیار خطر آفرین بوده و باید جاده دوبانده ایجاد شود.

فعال دفن پسماند، فاضلاب و معضلات چرم شهر را از دیگر موانع برای جذب گردشگران بیشتر به این منطقه برشمرد و گفت: با وجود اینکه ردیف بودجه از سوی استانداری برای ساخت جاده تعریف شده اما همچنان این پروژه بر زمین مانده است.

منبع: ایسنا

مرتبط:

کاروانسرای میاندشت میامی

میامی _سرزمین کاروانسرا ها

تاریخی‌ترین درِ کاخ گلستان عاقبت باز می‌شود؟

کاخ گلستان از بازگشایی تاریخی‌ترین در این مجموعه در اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۰ خبر داده است؛ دری که قرار بود یک دهه پیش باز شود.

 «باب عالی» درِ شرقی کاخ گلستان است که با ارگ سلطنتی تهران همسن بوده و بیشتر از ۶۰ سال است که بسته مانده. نخستین‌بار سال ۱۳۸۹ وعده بازگشایی ورودی شرقی کاخ، از خیابان ناصرخسرو داده شد. قرار بود دالان تاریخی راه بیاندازند و عکس‌ها و اسناد کاخ گلستان را به مردم نشان دهند. اما بدتعهدی شهرداری وقت، آن را عقب انداخت.

سال ۱۳۹۳ نیز احمد مسجدجامعی ـ رییس وقت شورای شهر تهران ـ در جریان تهران‌گردی‌هایش از باب عالی وارد کاخ گلستان شد تا شاید بهانه‌ای شود برای بازگشایی در بسته کاخ. آن موقع عمارت باب عالی انبار لوازم معاونت میراث فرهنگی بود. بهانه آوردند که بازگشایی این در، حفاظت از کاخ را سخت می‌کند، چون نیروی یگان حفاظت هم کم بود. درِ کاخ آن‌ها سال باز نشد. اما در سال ۱۳۹۶ اعلام کردند عمارت «باب عالی» آرشیو کاخ گلستان می‌شود.

در سال ۱۳۹۹ شهرداری منطقه ۱۲ تهران دوباره از بازگشایی باب عالی خبر داد و اعلام کرد که گردشگران و بازدیدکنندگان تا شهریورماه ٩٩ می‌توانند از خیابان ناصرخسرو وارد کاخ گلستان شوند، اما این‌بار هم بازگشایی بدون مشخص شدن دلیل آن به تعویق افتاد.

اینک آفرین امامی ـ مدیر مجموعه جهانی کاخ گلستان ـ خبر داده که «باب عالی»، تاریخی‌ترین درِ این کاخ، قرار است در اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۰ همزمان با هفته میراث فرهنگی باز شود. هرچند این دفعه هم ممکن است محدودیت‌های کرونا این وعده را به سرانجام نرساند.

 

امامی درباره بازگشایی «باب عالی» به ایسنا گفت: سال‌های زیادی در جلسات متعدد بحث بود که این در باز شود و محسنات و مضرات آن بارها بررسی شد.  در اسفندماه ۹۸، موضوع بار دیگر در شورای راهبردی کاخ پیشنهاد شد،  توصیه معاونت میراث نیز بر این بود که بازگشایی باب عالی حتما جزو برنامه‌های کاخ قرار گیرد. تمام نقاط قوت و ضعف را درنظر گرفتیم و این یک سال کارهای لازم انجام شد ‌و الان آماده بازگشایی هستیم.

او اضافه کرد: البته ترجیح ما این بود که نوروز ۱۴۰۰ درها باز شود، اما با توجه به اضافه شدن پاک‌سازی بنا، کار عقب افتاد. حالا نمای «باب عالی»  پاک‌سازی شده و پرده سمت خیابان ناصرخسرو آویخته شده و برای در امان ماندن نما از فضولات پرندگان، ساختاری فراهم شده است، فقط منتظر فرارسیدن هفته میراث فرهنگی هستیم تا در را باز کنیم. تابلو کاخ گلستان را نیز از سمت خیابان ناصرخسرو پس از هماهنگی با اداره کل موزه‌ها و پایگاه‌های ثبت جهانی نصب می‌کنیم.

او درباره طولانی شدن آماده‌سازی باب عالی اظهار کرد: این کار مقدماتی نیاز داشت، مثل ایجاد زیرساخت‌های گردشگری، راه‌اندازی سیستم بلیت‌فروشی الکترونیکی، مرمت و ترمیم ساختمان که البته بیشتر منظور حفاظت و پاک‌سازی ساختمان بود. این کارها تقریبا انجام شده و زیرساخت بلیت‌فروشی آماده است. به همت شهرداری منطقه ۱۲ نیز توانستیم ساعت شمس‌العماره را هم تعمیر کنیم که صدایش در منطقه بپیچد.

امامی اظهار کرد: با بازگشایی  «باب عالی» که تنها درِ تاریخی باقی‌مانده از درهای کاخ گلستان است، قرار نیست درِ جنوب غربی که هم‌اکنون ترددها از طریق آن انجام می‌شود، بسته شود. درِ جنوب غربی که از نظر محل قرارگیری یادآور سردر ورودی کاخ است، همچنان باز خواهد ماند.

او این احتمال را مطرح کرد که ممکن است شرایط کرونا در شهر تهران افتتاحیه را به تاخیر اندازد و گفت: اگر کاخ در هفته میراث فرهنگی باز شود و بازدیدکنندگان وارد کاخ شوند، در این صورت باب عالی باز می‌شود و اگر اجازه بازگشایی ندهند، قطعا بسته می‌ماند. اما امکان دارد افتتاحیه نمادین برای اعلام عمومی در هفته میراث فرهنگی انجام شود.

امامی اظهار کرد: با بازگشایی «باب عالی» انفاق مهمی می‌افتد؛  کاخ به محور گردشگری خیابان ناصرخسرو، مدرسه دارالفنون، خانه امام جمعه و بازار تهران متصل می‌شود. متاسفانه تا پیش از این، این رابطه قطع بود. از طرفی مراوده دوسویه بین کاخ و بازار اتفاق می‌افتد و افرادی که برای خرید به منطقه بازار آمده‌اند وارد کاخ می‌شوند و افرادی که هدف‌شان فقط بازدید از کاخ بوده می‌توانند به بازار تهران مراجعه کنند و یک رابطه اقتصادی هم ایجاد می‌شود که سبب رونق گردشگری خواهد بود.

علی محمد سعادتی، شهردار منطقه ۱۲ تهران که در بازگشایی باب عالی با کاخ گلستان مشارکت دارد، درباره مزیت باز شدن در شرقی گفته بود: اگر کسی به طهران قدیم آشنا نباشد، ممکن است حین بازدید از کاخ گلستان هرگز متوجه نشود که بافت تاریخی اطراف این کاخ چطور بوده و چه پیشینه‌ای داشته است، اما با باز شدن باب عالی این پیوند برقرار می‌شود. با مرمت و بهسازی کوچه مروی، اتصال به پامنار نیز میسر شده و همین‌طور بعد از آن دسترسی به گذر صنایع دستی عودلاجان که یکی از قطب‌های تولید و فروش صنایع دستی منطقه است نیز مهیا می‌شود و به این ترتیب یک مسیر گردشگری پیاده‌روی میزبان علاقه‌مندان به طهران قدیم خواهد بود.

منبع: ایسنا

مرتبط:

کاخ گلستان _زیباترین جاذبه گردشگری در تهران

آشنایی با خرانق _زادگاه خورشید ایران

دیدن مناظر طبیعی، یکی از لذت‌بخش‌ترین و کم‌هزینه‌ترین تفریحاتی است که می‌توان در زندگی تجربه کرد؛ در این میان کشور ما دارای تنوع بی‌نظیر و شگفت‌انگیزی از جاذبه‌های طبیعی است که در اقصی نقاط این جغرافیا، قرار گرفته‌اند و یکی از این مناطق «روستای خرانق» در نزدیکی شهر یزد بوده که به «زادگاه خورشید ایران» معروف شده است.

استان یزد یکی از توریستی‌ترین و مسافرپذیرترین استان‌های ایران است. جاذبه‌های طبیعی و تاریخی این استان مانند مسجد جامع یزد، قنات‌ها، بادگیرهای سنتی و تعدادی زیادی از دیدنی‌های دیگر همواره نام این استان را بر سر زبان آورده است. با این ‌وجود در دل جاذبه‌های فراوان یکی از جذاب‌ترین مناطق طبیعی استان یزد، روستای «خرانق» در نزدیکی شهر اردکان است که تاکنون کمتر به آن پرداخته شده‌است.

روستای خرانق در نزدیکی شهر اردکان و در ۸۵ کیلومتری شهر یزد، در میان کوهستان‌های مرکزی ایران واقع شده است. جغرافیای این روستا و قرار گرفتن در میان کوه‌های بلند، باعث شده است تا آب‌وهوای این روستا بسیار خنک‌تر و مطبوع‌تر از شهر یزد باشد.

اگرچه که این روستا در اقلیمی کویری و در مرکز ایران قرار دارد، اما وجود کوه‌های بلند در اطراف این روستا باعث شده است تا میانگین دمای سالانه در این روستا حدود ۱۵.۵ درجه سانتیگراد و میزان بارندگی ۷۵ میلی‌متر در سال ثبت شود. خرانق را می‌توانیم یکی از ییلاقات استان یزد بدانیم چرا که در گرم‌ترین روزهای سال هم از سایر مناطق استان خنک‌تر است.

این روستا به ‌دلیل وجود منابع سنگ‌آهن، اورانیوم، ساغند، باریت، روی و گرانیت از اهمیت اقتصادی بسیار بالایی برخوردار است. همچنین خرانق به ‌دلیل دارا بودن ویژگی‌های خاص طبیعی، زیستگاه امنی برای گونه‌های جانوری مثل یوزپلنگ، کل، بز، قوچ و میش، به ‌شمار می‌رود.

خرانق

با این‌حال اما این روستا به لحاظ برخورداری از سفره‌های آب زیرزمینی در وضعیت خوبی قرار ندارد، تا جاییکه اراضی اطراف به شدت در معرض فرسایش، تخریب و نفوذ شوری قرار گرفته‌اند و این تهدید آنقدر جدی است که درحال حاضر لایه‌های گچ و نمک، درصد زیادی از منطقه را پوشانده‌اند و طبق پیش‌بینی‌ها ممکن است به‌علت فرسایش زیاد، در آینده اثری از این روستا وجود نداشته باشد.

قدمت روستای خرانق را حدود ۴۵۰۰ سال پیش تخمین زده‌اند، که محل زندگی زرتشتیان بوده ‌است. همچنین قدیمی‌ترین اسناد تاریخی که به این منطقه اشاره کرده‌اند، مربوط به دوره ساسانیان است و نشان از این دارد که این منطقه از زمان باستان دارای اهمیت تجاری بوده؛ به همین دلیل از دوره حکومت هخامنشیان قلعه‌ها، راهدارخانه‌ها و چاپارخانه‌هایی به منظور حفاظت از کاروان‌های هجاری در مقابل حمله چادرنشینان در این منطقه ساخته شده است.

در آثار مکتوب به جامانده از این روستا با نام «خورنق» نیز یاد شده، اما در طول زمان این نام به «خرانق» تغییر کرده است و معنای آن ‌را «محل تولد خورشید» عنوان کرده‌اند.

 

روستای خرانق با حدود ۴۰۰ نفر جمعیت، از دو بخش جدید و قدیم تشکیل شده است و ساکنان این روستا در حال حاضر در منطقه جدید زندگی می‌کنند. بیشتر ساکنان این روستا به شغل‌های کشاورزی، باغداری، دامداری و قالی‌بافی اشتغال دارند و از محصولات عمده کشاورزی در این روستا، می‌توان به گندم، پنبه و هویج اشاره کرد.

به دلیل بافت تاریخی و کهن این روستا معماری آن نیز همیشه بر سر زبان‌ها بوده و همواره چشم تعداد زیادی از گردشگران ایرانی و خارجی را به خود خیره کرده است. به ‌عنوان مثال از ویژگی‌های خاص معماری این روستا می‌توان به بافت ارتباطی و کوچه‌های تو در تو اشاره کرد که به نحو جالبی با یکدیگر ارتباط دارند. همچنین کوچه‌هایی که به خانه‌ها ختم می‌شوند به ‌صورت تنگ و با طاقی پایین ساخته شده‌اند تا کسی سوار بر اسب نتواند وارد بخش مسکونی این روستا شود.

خرانق

شرایط استراتژیک، امکانات آب‌وهوایی و ویژگی‌های اقلیمی همواره در طول تاریخ این روستا را مورد توجه قرار داده است و باعث رونق آن در کنار کویر شده است. سنگ‌نگاره‌های قدیمی که تاریخ این منطقه را به قرن‌ها پیش برمی‌گرداند و هنوز هم در این منطقه وجود دارد، خود سند و مدرکی بر قدمت تاریخی این منطقه است، اما در این بین «قلعه خشتی خرانق» به‌عنوان اصلی‌ترین جاذبه گردشگری این روستا، شایان توجه است.

این قلعه بر سر تپه‌ای بلند و با هدف دفاع آسان‌تر در برابر مهاجمان ساخته شده است که بر کل زمین‌های اطراف احاطه دارد و در طول هزاران سال، موجودیت خود را حفظ کرده است. این قلعه از دیوارهای گلی و سقف‌هایی از جنس تیرهای چوبی، حصیرهای الیافی و چوب ساخته شده و در اطراف خود ۶ برج نگهبانی دارد. همچنین از نکات جالب توجه این قلعه می‌توان به حدود ۸۰ خانه دو یا سه طبقه‌ای که در داخل این قلعه ساخته شده‌اند اشاره کرد. «قلعه خرانق» از یادگاری‌های دوران پس از اسلام و حکومت ساسانیان بوده که در سال ۱۳۸۳ به ‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

از جمله جاذبه‌های گردشگری دیگر این روستا می‌توان از کاروانسرای خزانق، بقعه مشهدک، مزار بابا خادم، پل خرانق، حمام خرانق، آب‌انبار خرانق، مسجد جامع و حسینیه خرانق و منارجنبان خرانق را نام برد که هرکدام تاریخ و فرهنگی را در دل خود جا داده‌اند و هرساله گردشگران بسیاری از اروپا را به تماشای خود می‌کشانند.

گردشگران می‌توانند برای تماشای روستاهای تاریخی که هرکدام از خشت‌های گلی‌شان داستانی طولانی و پر رمز و راز از سیر اتفاقات تاریخی که بر روستا گذشته است را روایت می‌کند، می‌توانند پس از همه‌گیری کرونا به این روستای منحصر به‌فرد سفر کنند و از مناظر طبیعی و تاریخی لذت ببرند.

منبع: ایسنا

مرتبط:

«بادگیر»، جرقه‌ی پایداری یزد در جهان

مسجد جامع یزد _موزه معماری ایران

آینه های دوهزارساله‌ای که سالم‌اند

باستان‌شناسان در چین ده‌ها آینه تاریخی را از یک مقبره کشف کرده‌اند که با گذشت سال‌ها هنوز سالم باقی مانده‌اند.

 به نقل از انشنت اوریجینز، بیش از ۸۰ آینه نفیس برنزی در مقبره متعلق به دودمان «هان» در چین کشف شده که برخی از آن‌ها همچنان قابل استفاده هستند. این آینه‌ها که بیش از دوهزار سال پیش دفن شده بودند شامل حکاکی‌ها و نمادهایی هستند که اطلاعات جدیدی را برای کارشناسان فراهم می‌کنند.

دودمان «هان» که بیش از ۴۰۰ سال بین ۲۰۲ پیش از میلاد تا ۲۲۰ پس از میلاد حکمرانی کرد دومین دودمان سلطنتی در تاریخ چین باستان به شمار می‌رود. از دوران حمکرانی این دودمان به عنوان «عصر طلایی» یاد می‌شود.

این اکتشاف که در یک مقبره بزرگ باستانی واقع در غرب چین رخ داده سبب شگفتی باستان‌شناسان شده چراکه پس از پاک کردن آینه‌ها مشخص شد اغلب این آثار حتی پس از دوهزار سال همچنان قابل استفاده هستند.

blank

 

اندازه این آینه‌های برنزی بین ۷ تا ۲۲ سانتی‌متر است. اغلب این آینه‌ها در نزدیکی سر و یا بالاتنه جسد در مقبره دفن شده بودند. موضوعی که در همان ابتدا مشخص شد این بود که این مقبره که شامل ۴۰۰ قبر است به اشراف‌زادگان «هان» تعلق دارد.

این فرضیه پس از کشف آثار تاریخی دیگری در مقبره تایید شد. این آثار شامل اشیاء نفیسی از جنس سفال، یشم، آهن و دیگر فلزات بودند که به همراه اجساد دفن شده بودند.

منبع: ایسنا

مرتبط:

انتقاد به ساخت هتلی در چین با چشم‌انداز خرس‌های

ممنوعیت‌های باورنکردنی در چین

چینکوئتی _دهکده قرون وسطایی با هزاران متن باستانی

ندوشن _شهری که هر کوچه‌اش یک مسجد دارد

مسجدهای کوچک و بزرگ ندوشن قدمت و داستان‌های بسیاری دارند. از مسجد «آمنه‌گل» گرفته که فقط یک اتاق کاهگلی دارد و فقط زنان در آن رفت و آمد می‌کردند تا «مسجد جامع» که بخشی از تاریخ آن در موزه متروپولیتن نگهداری می‌شود.

«شبستان مسجد جامع کبوده حالت مرموز و بسته‌ای از روحانیت عرضه می‌کرد. از طریق یک درِ کوچک به درون می‌رفتند که پنجره نداشت و فقط سوراخ‌هایی برای تعویض هوا بود. نورِ روز از خلال مرمرهایی که جابجا بر سقف تعبیه شده بود، پالوده می‌گشت و سحر البته پیه‌سوزها کار می‌کرد.  پیه‌سوزهای مسی پایه‌دار بود که روغن چراغ در آنها می‌ریختند و فتیله می‌گذاشتند و قدمت آنها به دوره صفویه می‌رسید.»

اینها بخشی از توصیف دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن در کتاب «روزها» درباره مسجد جامع ندوشن است که از روستا با عنوان «کبوده» یاد کرده است. واژه «کبوده» در فرهنگ‌های مختلف در معانی متفاوتی آمده است: «رنگی از رنگ‌های اسب» که مجازاً در ادب فارسی به اسب هم می‌گویند، درختی از جنس سپیدار و در شاهنامه نام چوپان افراسیاب است. اما این واژه در نوشته‌های دکتر اسلامی ندوشن از ترکیب «کبود + ده» ساخته شده است، به معنی ده کبودرنگ یا ده نیلی‌رنگ که در فرایند واجیِ ادغام به «کبوده» تغییر یافته است.

ندوشن دیگر روستا نیست و حالا تبدیل به شهر کوچکی شده که در ۷۰ کیلومتری شمال یزد واقع است و گرچه بسیاری از خانه‌های جدید و مدرن جای قدیمی‌ها را گرفته‌اند اما بافت تاریخی آن همچنان پابرجاست و برخی از فعالان گردشگری ندوشن خانه‌های قدیمی را مرمت و آنها را به بومگردی تبدیل می‌کنند تا بتوانند بخشی از یادگاری‌های گذشته شهرشان را حفظ کنند.

طبق گفته فضل‌الله رحیمیان – فعال حوزه میراث و گردشگری – در حال حاضر ندوشن ۳۰۰۰ نفر جمعیت دارد و تقریبا در هر کوچه‌ای یک مسجد وجود دارد که اکثر مسجدها هم تاریخی هستند و همه آنها با زیلو فرش می‌شدند. گرچه فرش‌های رنگارنگ جای آن زیلوها را در برخی مساجد گرفته‌اند اما زیر همین فرش‌ها همچنان زیلوهایی که زمانی وقف شدند و وقفنامه هم دارند، پهن هستند. ندوشن ۱۰ مسجد کوچک و هفت مسجد بزرگ دارد و بافت تاریخی آن ثبت ملی شده است.

ندوشن

به گفته او اولین مدرسه روستایی ایران که متعلق به سال ۱۳۰۴ است در ندوشن شکل گرفته و در حال حاضر چهار دبستان، دو مدرسه راهنمایی و دو دبیرستان پسرانه و دخترانه دارد. ندوشن یک درمانگاه کوچک هم دارد.

مساجد ندوشن دیدنی‌اند. برخی از آنها شامل یک اتاق کاهگلی می‌شوند که در نهایت جمعیتی به تعداد انگشتان دست در آن جا می‌شوند. برخی دیگر هیچ زیراندازی ندارند و با خاک فرش شده‌اند و فقط آثاری از چند تسبیح و مهر در آن دیده می‌شود.

مسجد «آمنه گل» ندوشن یکی از همان مساجد کوچک در بافت قدیم ندوشن است که فقط یک اتاق دارد و کلید آن را جلوی در آویزان کرده‌اند تا هر کسی خواست قفل مسجد را باز کند. گفته می‌شود فقط زنان از این مسجد استفاده می‌کردند و قدمت آن به قرن هشتم هجری قمری برمی‌گردد. اثری با نمای کاهگلی  و آجرفرش پشت بام و کف. اما داخل مسجد جذابیت بسیار خاصی دارد و پر از یادگاری‌نویسی‌هایی با خط خوش است که برخی از آنها در سال ۱۲۷۲ نوشته شده است. این مسجد به شماره ثبتی ۲۳۰۱ و در تاریخ ۲۶/ ۱۱/ ۷۸ در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است.

اثر تاریخی دیگر در این مسجد یک کتیبه سنگی بوده که روی آن درباره موقوفه مسجد توضیحاتی نوشته شده بوده اما این کتیبه دزدیده شده است!

در کوچه پس‌کوچه‌های ندوشن مساجد کوچک و بزرگ بسیاری وجود دارند. برخی از مساجد مثل مسجد «آمنه گل» یک اتاق دارد، با سقفی گنبدی بدون منبر و گلدسته. برخی ترک‌های عمیق برداشته‌اند و به نظر می‌رسد درِ برخی از آنها هم مدت‌هاست که باز نشده و خاک روی همه چیز را گرفته است اما همه اینها هیچ چیز از فضای خاص این مساجد کم نمی‌کند؛ مساجدی که مدت‌ها می‌تواند خلوتگاه آدم‌ها بویژه در زمان اعتکاف باشد و موجب رونق گردشگری مذهبی شود.

اما گفته می‌شود مسجد جامع، قدیمی‌ترین مسجد ندوشن است؛ مسجدی نسبتا بزرگ مربوط به سدهٔ هشت هجری قمری که در مرکز شهر قرار گرفته است. این مسجد مناره‌ای آجری به ارتفاع ۱۹ متر دارد که در دوره صفویه به آن اضافه شده است. این مناره ۶۰ پله‌ای، نمایی آجری و گلدسته آجر لعابدار دارد. راه‌پله‌هایی تنگ و تاریک که فقط یک آدم با قد و قواره باریک می‌تواند از آن به سلامت بالا برود و از آنجا تمام شهر را ببیند. مسجد جامع هم در سال ۱۳۷۷ به شماره ۲۱۵۰ ثبت ملی شده است.

blank

نفیس‌ترین اثر تاریخی و فرهنگی ندوشن، منبر چوبی قدیمی مسجد جامع است که از چوب سرو و کاج در سه قسمت مجزا ساخته شده و تزئینات مشبک‌کاری و منبت‌کاری دارد. این منبر شش پله دارد و روی آن سه سوره از قرآن به خط کوفی کنده شده است اما بخشی از منبر چوبی که به احتمال زیاد سرلوحه آن است در موزه مترو پولیتن آمریکا نگهداری می‌شود.

دکتر اسلامی ندوشن در کتاب «روزها» درباره مسجد جامع ندوشن نوشته است: «از خانه ما تا مسجد جامع پانزده دقیقه راه بود. چراغ بادی را برمی‌داشتیم و روانه می‌شدیم. در آن ساعت تک و توک کسانی در کوچه دیده می‌شدند؛ کسانی که آنها نیز عازم مسجد بودند یا زنانی که برای شست‌وشو به لب جوی آمده بودند. در مسجد من از مادرم جدا می‌شدم، او به قسمت زنانه می‌رفت و من به قسمت مردها که با پرده بزرگی از هم جدا می‌شدند. مسجد که به شکل مستطیل بود، دو طرفش دهانه‌هایی داشت. زیلوهای وقف‌شده کف زمین افتاده بود و مهرها در مهردان‌ها و رحل‌ها به جای خود. هر دو سه نفر در پای پیه‌سوزی زانو زده بودند و قرآن یا دعا می‌خواندند. کسانی که سواد نداشتند به همراه دیگری که کمی بلند می‌خواند، تکرار می‌کردند. همه قرآن‌ها خطی بود و به تعداد زیاد. بعضی با خط‌های بسیار درشت و بعضی از لحاظ نوع کاغذ و زیبایی خط و تذهیب‌هایی که داشت، نفیس بودند. تمام این قرآن‌ها را کسانی وقف کرده بودند که گاهی نام واقف یا نام نویسنده (اگر خود واقف نبود) در آغاز یا آخر مصحف نوشته شده بود. نور کم بود و تنها درشتی خط می‌توانست امکان خواندن را فراهم نگاه دارد. البته چشم‌ها در آن زمان به غیر از چشم‌های امروز بود چون عادت به عینک نداشت، خود را تا دوره‌های بالای عمر می‌کشاند. گذشته از این، چشم‌ها هنوز به نور زیاد نازپرورده و بدعادت نشده بود و با روشنایی مختصر خود را قانع می‌داشت. نورِ کورسوی چراغ‌ها که تک‌تک می‌افتاد همان شعاع کوچکی از زیلو را روشن می‌کرد و پیش پاها را. بوی بدن‌ها و پاها و بوی روغن چراغ، همراه با بوی غبار و ماندگی در فضا معلق بود. نور کم، ارتعاش پرتوک‌ها و سایه‌ها، چون با صداهای لرزانی که دعا و قرآن و نماز می‌خواندند، در هم می‌آمیخت، در مجموع رقت قلبی برای عبادت می‌بخشید، شما را از دنیا منفک می‌کرد و چشم‌انداز مرگ را نزدیک می‌نمود. سرانجام امام جماعت که همان سید نابینا بود می‌رسید و نماز برپا می‌گشت. پس از دعا و روضه بیرون می‌آمدیم که دیگر صبح دمیده بود. دمدمه‌های صبح بود. شاید از همان زمان و همان تجربه بود که من با صبح زود انس پیدا کردم. صبح مشرق‌زمین، خاصه در روستای کم‌درخت با دیوارهای گِلی، صبح برهنه که بر خاک می‌افتد و این دو برهنگی – خاک و صبح – در هماغوشی بی‌آلایش خود، پاکیزه‌ترین نفس‌ها را می‌زایانند.»

ندوشن

این نویسنده اهل ندوشن درباره خاطراتش در ماه مبارک رمضان در همین کتاب آورده است: «بعد از ظهرها برای من که روزه‌دار نبودم آسان‌تر از صبح‌ها می‌گذشت. گاهی می‌رفتم مسجد جامع که در آنجا وعظ و مسئله‌گویی بود و گوش می‌دادم. مسجد با رونق‌ترین نقطه محل بود. همه نوع مردمی می‌آمدند. با همدیگر حرف می‌زدند. درماندگی انسان از یک سو و امید به بهشت و زندگی بهتر از سوی دیگر، در پیشانی و نگاه‌ها مستور بود. یکی از اقلام موقوفه مسجد خرید خرما برای ماه رمضان بود. خرماهای درشت خوب از «شارستان» وارد می‌کردند. خادم مسجد سفره‌ای به گردن می‌بست که پر از خرما بود. پابرهنه جلوی صف نمازگزاران می‌گذشت و جلوی هر کسی یک چنگ از آن می‌گذاشت. با کسانی که روابط نزدیک‌تر داشت یا از اعتبار بیشتری برخوردار بودند، چنگ بزرگ‌تر و در مقابل دیگران فقط چندین دانه که یک دانه به دهن می‌گذاشتند و افطار می‌کردند. آنگاه به نماز ادامه می‌دادند. پس از خاتمه، سهم خود را برمی‌داشتند و خرماخوران از مسجد خارج می‌شدند. بودند کسانی که به خاطر همین چند دانه خرما به نماز جماعت حاضر شوند و بنظر می‌رسد که مَثَل «برای خدا یا برای خرما» از همین جا ناشی شده است. من که گاه بگاه همراه سیدابوالحسن می‌رفتم، نه برای گرفتن چند دانه خرما بود زیرا خودمان در خانه داشتیم بلکه برای تماشا و تنوع، هرچند خرمای مسجد به دهنم خوشمزه‌تر و شیرین‌تر می‌آمد. خادم مسجد هم که مرا می‌شناخت و به خانواده‌ام خصوصیت نشان می‌داد، پنجه پهن خود را خوب می‌گشود و یک مشت بزرگ جلوی من می‌نهاد. سید نیز به تولای من مشت بزرگی نصیب خود می‌کرد. من گاهی تشبه به نمازخوانی می‌کردم و گاهی همانگونه می‌نشستم که هنوز خود را تکلیف‌شده نمی‌دانستم. اهل ده بین سه مسجد تقسیم می‌شدند که هر یک آخوند و امام خاص خود داشت. ولی از همه معظم‌تر و مفصل‌تر مسجد جامع بود. نه تنها جمعیت بیشتر به آن روی می‌برد بلکه خود همین بنا، ثروتش، تعدد قرآن‌ها و پیه‌سوزها و رحل‌ها، اهمیت امامش، آن را شاخص‌تر نگاه می‌داشت. ما بطور طبیعی از روی تقسیم‌بندی محله جزء قلمرو مسجد جامع بودیم هرچند هم اگر نمی‌بودیم آن را به دو مسجد دیگر ترجیح می‌دادیم. شب‌های احیا مراسم «قرآن‌برسرگذاری بود». صف‌ها منظم می‌شد؛ ردیف، همه به دو زانوی ادب. ولی در آنجا نیز فرق میان توانگر و بی‌چیز بود. اعیان در صف‌های جلو قرار می‌گرفتند و عامه به ترتیب، پشت سر آنها. آنگاه خادم، قرآن‌ها را تقسیم می‌کرد، جلوی هر کسی یکی می‌نهاد. در تقسیم قرآن نیز این تفاوت مرتبه دنیوی رعایت می‌شد، بدین معنی که به «ارباب‌ها» قرآن‌های کوچک و سبک می‌دادند تا بر سرشان سنگینی نکند (حتی در میان آنها کسانی این اعیانیت را به خرج می‌دادند که قرآن بغلی ظریفی از جیب بیرون آورند) و قرآن‌های بزرگ و جسیم نصیب «رعیت‌ها» می‌گردید.»

منبع: ایسنا

تاثیر گیاه‌خواری گردشگری وگان

نتایج بررسی‌ها نشان می‌دهد که روند وگانیسم (گیاه‌خواری مطلق) به‌طور فزاینده‌ای بر گردشگری تاثیر می‌گذارد.

به نقل از نیوز، در سال‌های اخیر، سبک زندگی وگان به شدت توسعه یافته و بیشتر از گذشته مورد توجه قرار گرفته است. این سبک زندگی در بسیاری از جنبه‌ها از جمله گردشگری تاثیر داشته است. به همین دلیل مفهوم گردشگری وگان شکل گرفت و محبوبیت یافت.

به تازگی، پدیدارشدن مواردی مانند «زندگی سبز»، گردشگری مسئولانه و همچنین علاقه بیشتر جامعه به گردشگری پایدار توانسته به توسعه گردشگری وگان کمک کند. به‌ویژه بعد از گذشت یک‌سال از شیوع بیماری همه‌گیر کووید-۱۹ گردشگران علاقه بیشتری به محصولات یا خدمات دوستدار محیط‌زیست از جمله گردشگری وگان پیدا کرده‌اند.

بر اساس نظرسنجی جهانی شرکت گلوبال دیتا (GlobalData) در سه ماهه سوم سال ۲۰۱۹، ۴۶ درصد از پاسخ‌دهندگان عنوان کردند: تمایل به خرید محصولاتی دارند که برای محیط‌زیست و یا حیوانات بهتر باشد. نظرسنجی اخیر این شرکت در دسامبر ۲۰۲۰ نشان داد که بیش از ۷۶ درصد از پاسخ‌دهندگان جهانی در انتخاب محصولات یا خدمات، مواردی مانند  اخلاق، سازگاری با محیط زیست و مسئولیت اجتماعی را در نظر می‌گیرند.

سبک زندگی وگان تاثیر منفی زیست‌محیطی ناشی از کشاورزی را به حداقل رسانده است، پس این سبک زندگی نقش خاصی در حفظ پایداری و سازگاری با محیط‌زیست را در نظر می‌گیرد و به این ترتیب، گردشگری وگان، بخشی از گردشگری مسئولانه است و به گردشگری پایدار نیز کمک خواهد کرد.

گردشگری وگان فراتر از صرف غذای گیاهی در طول سفر یا گزینه‌های ناهارخوری در رستوران‌های گیاهی مقصد است. همچنین بسیاری از گردشگران وگان استفاده از محصولات یا خدماتی را که تاثیر منفی روی حیوانات دارند مانند آزمایش بر روی حیوانات یا فعالیت‌های گردشگری مربوط به بهره‌برداری از حیوانات را نیز محدود می‌کنند. بنابراین، در گذشته یافتن رستوران و هتل با غذاهای گیاهی برای این گردشگران مشکل و به‌عنوان مانعی برای بازدید از یک مقصد تلقی می‌شد. با این وجود، رشد چشمگیر گردشگری وگان در طول سال‌ها انتخاب‌های گردشگران وگان را از نظر مقصد و محل اقامت بسیار غنی‌تر کرده است.

گردشگری وگان

 

نوآوری‌های گردشگری وگان

هتل Saora ۱۸۷۵ در اسکاتلند که در سال ۲۰۱۸ به‌طور اختصاصی برای وگان ساخته شده به‌عنوان اولین هتل صددرصد وگان در انگلیس است. این هتل برای مهمانان خود علاوه بر منوی گیاه‌خواری، از تختخواب وگان (عدم استفاده از پشم و پر) و مینی بار (یخچال کوچک) وگان نیز استفاده می‌کند.

در اوایل سال ۲۰۱۹، هتل Hilton London Bankside اولین مجموعه وگان را افتتاح کرد و تجربه سفر وگان جامع را به مهمانان ارائه کرد. در این هتل همه موارد از جمله میز پذیرش، کف، کلید کارت‌ها، تختخواب، فرش، وسایل حمام، مینی‌بار و غیره از محصولات گیاهی و دوستدار گیاه‌خواران تهیه شده است.

در آلمان، رشد هتل‌های مورد علاقه گیاه‌خواران با ارائه بیش از ۵۰۰ ویژگی در جهان شاهدی بر رشد بالقوه این روند گردشگری است و به لطف توسعه برنامه‌های سفر مخصوص این گروه از گردشگران، یافتن اطلاعات مربوط به تور وگان نیز راحت‌تر شده است. Air Vegan و Veg Visits دو برنامه مفید در این زمینه هستند که تجربه سفر وگان را آسان‌تر می‌کنند. در این برنامه‌ها رتبه‌بندی فرودگاه‌های وگان‌پسند، غذاخوری‌های گیاهی و رزرو محل اقامت برای این افراد در سراسر جهان را می‌توان یافت.

گردشگری وگان

با افزایش روند گردشگری وگان، تعدادی از شرکت‌های مسافرتی هستند که در تهیه تورهای گردشگران وگان تخصص دارند. علاوه بر این، بسیاری از شرکت‌های مسافرتی در سراسر جهان نیز با گسترش محصولات خود برای تامین نیازها و ترجیحات گردشگران وگان، به گردشگران وگان نزدیک می‌شوند. به گفته یوهانا بونهیل اسمیت، تحلیلگر مسافرت و جهانگردی در GlobalData سبک زندگی وگان به محبوبیت بیشتری رسیده است و دیگر به‌عنوان یک بازار طاقچه (بخش فرعی از بازار کلی) شناخته نمی‌شود. وی اظهار کرد: «ارائه خدمات به نیازهای هر مسافر در بهبودی پس از همه‌گیری بسیار حیاتی است تا اعتماد به نفس را بازیابی و رضایت را تامین کند.»

با سطح رضایت بیشتر، شانس بیشتری برای جذب مشتریان وفادار وجود دارد و با توجه به بیماری کووید- ۱۹ و آسیب‌های زیان‌آور بر درآمد شرکت‌ها، چشم‌انداز امیدوارکننده‌ای ایجاد خواهد شد. با توجه به اینکه شرکت‌های مسافرتی در حال شخصی‌سازی تجربه افراد هستند، برای تایید و عمل این موضوع، گیاه‌خواری باید منطقه‌ای باشد و در بخش گردشگری نادیده گرفته نشود.

منبع: ایسنا

جدال ترکیه و کریستیز بر سر مجسمه شش‌هزارساله

دولت ترکیه خواهان بازگشت مجسمه شش‌هزارساله و ۱۴.۴ میلیون دلاری به این کشور شد که هم‌اکنون در اختیار حراجی کریستیز قرار دارد.

به نقل از آرت نیوز، حراجی کریستیز در سال ۲۰۱۷ یک مجسمه مرمرین را به عنوان یک شاهکار هنری چندهزارساله به مبلغ ۱۴.۴ میلیون دلار فروخت اما دولت ترکیه با ادعای مالکیت این اثر تاریخی در تلاش برای جلوگیری از فروش و بازگرداندن آن است و شکایتی را در دادگاه فدرال آمریکا در این‌باره مطرح کرده است.

دولت ترکیه در شکایت خود به فرمان حکومت عثمانی در سال ۱۹۰۶ اشاره دارد که بر اساس آن همه آثار تاریخی کشف‌شده در این کشور متعلق به آن‌هاست و خروج آن‌ها از کشور به هر نحوی ممنوع است. ترکیه قصد دارد با ارائه شواهد و مدارکی ثابت کند نه تنها این مجسمه در این کشور کشف شده بلکه زمانی کشف و از کشور خارج شده که قانون حکومت عثمانی لازم‌الاجرا بوده است.

از سوی دیگر وکیل حراجی کریستیز معتقد است دولت ترکیه شواهد مستقیمی از زمان و مکان کشف و خروج این مجسمه تاریخی و حتی عکسی از آن ندارد.

این مجسمه که «Guennol Stargaze» نام دارد پیش‌تر متعلق به یک مجموعه‌دار هنری به نام «آلستر بردلی مارتین» بود که حدود دهه ۱۹۶۰ میلادی آن را خریداری کرده بود و بین سال‌های ۱۹۶۶ تا ۲۰۰۷ در چند برهه زمانی برای نمایش به موزه هنر متروپولیتن نیویورک امانت داده بود.

«مایکل استنهارد» در سال ۱۹۹۳ این مجسمه مرمرین را از یک گالری در نیویورک خریداری کرده بود و در سال ۲۰۱۷ آن را در حراجی کریستیز فروخت اما خریدار جدید این اثر به دلیل دعواهای حقوقی تا کنون هزینه آن را پرداخت نکرده و این مجسمه در حال حاضر در مخزن حراجی کریستیز نگهداری می‌شود.

منبع: ایسنا

مرتبط:

معرفی جاذبه های گردشگری در پاموکاله ترکیه

دودکش‌های پری _مقصد بیشترین گردشگران ترکیه

گردشی در اسکی شهیر ترکیه ، شهر رویایی ترکها

زیلو _دست بافته‌ای سرشار از عشق و تقسیم کار

فوت رئیس منطقه‌ای آسیا و اقیانوسیه شورای جهانی صنایع دستی که در ثبت جهانی زیلو نقش پررنگی داشته است، بهانه‌ای شد تا مرور کنیم که زیلو، دست‌بافته‌ای سرشار از عشق مردمان میبد است که بعضاً یک خانواده در تولید آن نقش‌آفرینی می‌کنند.

«غدا هیجاوی» رئیس منطقه‌ای آسیا و اقیانوسیه شورای جهانی صنایع دستی، اهل کشور کویت بود که اخیراً به علت ابتلا به بیماری همه گیر کرونا جان خود را از دست داد اما مرور تصاویر مربوط به حضور وی در استان یزد، بهانه‌ای شد تا یادی از نگاه ویژه‌ی او نسبت به دستبافته جهانی زیلو کنیم.

وی به عنوان رئیس منطقه آسیا و اقیانوسیه شورای جهانی صنایع‌ دستی، پیوند مردم و زیلو را مهمترین عامل در ثبت این صنایع دستی می‌دانست و می‌گفت: عشق و علاقه مردم میبد به هنر زیلوبافی و تلاش آنان برای حفظ این هنر باعث شده تا عنوان شهر جهانی زیلو با شایستگی‌هایی که در این زمینه در میبد وجود دارد، برای این شهر ماندگار شود.

«غدا هیجاوی» در حاشیه بازدید از نمایشگاه صنایع دستی و کارگاه‌های زیلو و موتابی میبد نیز گفته بود؛ مطمئن هستم که مردم میبد سعی و تلاش خود را در سایه همکاری برای حفظ این عنوان خواهند کرد.

وی برگزاری کارگاه‌های آموزشی برای بانوان را از اقدامات موثر در زمینه حفظ و ترویج هنر صنعت زیلوبافی در میبد بیان و عنوان کرده بود: اولین بار است که بعد از ثبت جهانی زیلو به نام میبد به این شهر آمده‌ام و عشق و دوستی نسبت به زیلو بافان میبدی، بیشترین انگیزه برای سفر به میبد شد.

 

اما آنچه هیجاوی به آن اشاره کرده یعنی اصالت و هویت نهفته در زیلو، مهمترین عاملی است که به ثبت جهانی زیلو منجر شد.

مردمان سختکوش میبد سالیان سال بدون آن که بدانند زیلو روزی قرار است برای مردم جهان به ثبت برسد، آن را به عنوان سالم‌ترین دستبافته خود بافتند و به دنیا عرضه کنند.

زیلو تنها هنر دستان مردم یک شهر نبود بلکه خلاصه‌ای از اندیشه‌ها و باورهای مردم میبد بود که توانست در قامت پنبه‌گون خود خلاصه شود؛ خلاصه‌ای از سادگی، آرامش، سختکوشی، کسب و کار، خلاقیت، سلامت و خانواده است.

خانواده یکی از مهمترین بسترهایی است که می‌تواند به خوبی آن را نشان دهد چرا که مردم این شهر از زن و مرد گرفته در کنار یکدیگر مشغول زیلوبافی میشدند، هنر صنعتی که یک زن خانه‌دار در آن نقش آفرینی می‎کرده و مرد خانواده نیز شاغل زیلوبافی بوده است؛ وظایفی از جمله نخ ریسی، برپا کردن و تهیه دار زیلو، بافندگی و فروش و عرضه آن همگی وظایفی مشترک میان خانواده‌های میبدی بوده که زن و مرد و بعضا فرزندان در آن تقسیم کار داشته اند.

منبع: ایسنا

مرتبط:

ضربه مهلک کرونا به زیلوبافان میبد

ثبت جهانی زیلوی میبد؛ روزنه‌ای برای راهیابی آن به بازارهای جهانی

برج پیر شهریار _ برج اسرارآمیز لمرز

برای دقایقی فکرخود را از تمامی موضوعات به دور کنید و با ما به تماشای این دو اثر زیبای تاریخی بپردازید. برج پیر شهریار را میتوانید در درختان سر به فلک کشیده استان مازندران، روستای لمرز، دهستان راستوپی در مسیر روستاهای ییلاقی پل سفید و ساری با آب و هوایی دلپذیر پیدا کنید. برجی که خود را به شکل مدور با بامی شبیه کله قند در آورده و با لباسی از آجر و گچ، زیبایی خود را به رخ همگان میکشد. کهن بودن این برج را میتوانید از قطر دیواره های آن بیابید که در حدود  ۲.۳۵ متر است. حتی قطر ۷۰ سانتی متری قسمت های آجری این بنا، از قدمت آن صحبت میکند که به قرن ۵ هجری قمری بر میگردد.

برج پیر شهریار اسرار زیادی را در دل خود جای داده است که از آن بی خبریم مانند وجود یک درب و صندوقچه قدیمی که امروزه آنها را در برج نمیبینید. اما باستان شناسان به محض فهمیدن این موضوع تلاش های زیادی را برای پی بردن به واقعیت آن انجام دادند. بالاخره با پیگیری ها و تلاش های مستمر آنان در دهه ۶۰ توانستند یک تکه از چوب صندوق را کشف کنند. با بررسی های صورت گرفته بر این تکه، مشخص شد این صندوق باستانی در عهد درویش صالح زاهد عابد، دوره ی محمد شهریار ساخته شده و نوشته های روی آن توسط دستان هنرمند درویش علی خرومه زاهد حکاکی شده است.

برج پیر شهریار

نگاهی به روستای لمرز:

قبل از اینکه درباره قلعه کوتول شاه صحبت کنیم بیایید نگاهی به طبیعت بکر و زیبای روستای لمرز که برج پیر شهریار هم در آن واقع شده، بیندازیم. این طبیعت فوق العاده، مناسب کسانی است که به دنبال طبیعت گردی و جنگل نوردی هستند. با رفتن به سمت شمال این روستا ب همراه لذت بردن از دیدنی های اطراف آن، به دشتی بدون پوشش جنگلی میرسید که دورتادور آن را جنگل فرا گرفته است و قسمتی از دامنه ی جنوبی قله الوات را در برمیگیرد.

اگر قصد فتح کردن قله الوات را داشته باشید باید راه خود را به سمت راست در جهت شرق ادامه دهید. با رسیدن به انتهای آن دوباره به سمت شرق پیشروی کنید. اکنون با کم شدن شیب، شما روی قله الوات قرار گرفته اید که با تغییر جهت به سمت غرب و پیمایش آن تا انتها به قله ی ۱۹۰۰ متری اِلوات خواهید رسید.

برج پیر شهریار

قلعه کوتول شاه

با برج پیر شهریار در استان مازندران و روستای لمرز که برج پیر شهریار در آن واقع شده بود، آشنا شدید. حالا فکر میکنید قلعه کوتول شاه در کدام استان قرار گرفته است؟

حتما این سری درست حدس زده اید که ممکن است این بنای تاریخی هم متعلق به یکی از استان های شمالی کشور عزیزمان ایران باشد. باید بگویم حدس شما درست است این قلعه در استان گیلان، شهرستان سیاهکل و در مجاورت روستای موشا یعنی میرشاه قرار دارد و بالاخره  در ۱۴ مرداد سال ۱۳۸۲ به عنوان اثر ملی ایران به ثبت رسید.

شاید باورتان نشود اما قدمت این قلعه به دوره اسماعیلیه و تیموریان برمیگردد. نام آن برمیگردد به حکمرانی اعضا یک خانواده سلطنتی از روستاهای اطراف این قلعه یعنی موشا (میرشاه) دیماسرا (پیرمیرشاه)، مرجانه.

اطلاعات چندانی درباره آنها وجود ندارد که در اختیار شما قرار دهیم اما برخی نوشته ها میگوید کوتول شاه یکی از حاکمان ظالم دوره های اسماعیلیان و تیموریان بوده که بر شهرهای رودبار، سنگسر و لاهیجان حکومت میکرده است و هدف خود را از ساخت قلعه کوتول شاه، حکمرانی بر مرکز شهر قرار داده بود.

برج پیر شهریار

قلعه کوتول شاه به شکل بیضی ساخته شده است. این بنا در ضلع جنوبی یک تکه اضافی را به خود متصل کرده است تا مراکز دیده بانی در آن قرار بگیرند. در واقع این نمای دو طبقه با راه پله های ارتباطی ورودی قلعه را شکل داده است.

این قلعه در ضلع شرقی یک آب انبار و در ضلع غربی تاقی را در خود جای داده است که همه را برای تماشا مجذوب میکند. در ساختار بنای خود از اشکال هندسی استفاده کرده است. یعنی فضای اتاقک های خود را به شکل جناقی و سر در اتاقک ها را به شکل قوسی ساخته است.

برای رسیدن به قلعه باید وارد جاده لاهیجان به سمت سیاهکل شوید و بعد از رسیدن به سه راه راه خود را به سمت راست ادامه دهید. بعد از گذشت چند کیلومتر و با رسیدن به یک دوراهی مسیر خود را دوباره به سمت راست طی کنید. حالا کافیست چند دقیقه پیاده روی کنید تا قله کوتول شاه را بر روی یک تپه ۳۰ متری ببینید.

کلام آخر:

عاشقان طبیعت گردی از بناهای تاریخی، با دو اثر تاریخی دیگر به نام های برج پیر شهریار و قلعه کوتول شاه آشنا شدید. هم اکنون میتوانید برای آینده سفر خود و دیدن از این بناهای تاریخی برنامه ریزی کنید. اما یادتان باشد بعد از سفر، تجربه های خود را در این مطلب بنویسید. اگر کسی هست که به این دو مکان زیبا رفته، خاطرات به یادمندی خود از برج پیر شهریار و قلعه کوتول شاه را با ما به اشتراک بگذارد.

ارگ تاریخی میشیجان _حافظه تاریخی خمین

شهرستان خمين، در جنوب استان مرکزی قرار دارد. این شهرستان به واسطه موقعیت جغرافیایی از خصوصيات اقليمی مختلف تأثير گرفته و دارای شرايط آب و هوايی متغيری است. به طور کلی دارای زمستان‌های سرد تا بسيار سرد و تابستان‌های معتدل تا گرم در مناطق مختلف است.
در شمال غربی آن ادامه رشته کوه‌های زاگرس کشيده شده است و از ارتفاعات مشهور آن می‌توان به کوه‌های بوجه، خود سنگ و هفت سواران اشاره کرد. بيشترين وسعت شهرستان از جمله شهر خمين در دشت وسيعی به طرف شرق کشيده شده و بين ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ متر ارتفاع دارد. سوغات اين شهرستان، محصولات لبنی، باغی و عسل است و از جاذبه‌های تاريخی شهرستان خمين می‌توان به مجموعه تاريخی بيت امام (ره)، سنگ نگاره‌های موسوم به سنگ نگاره‌های تیمره، قلعه سالارمحتشم و حاج جلال لشگر اشاره کرد.
روستای میشیجان
روستای میشیجان روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان خمین در استان مرکزی ایران است. این روستا در ۷ کیلومتری شمال شرقی خمین قرار دارد. میشیجان یا میشیان به معنی ده میش یا جایگاه و سرزمین میش است. این روستا در دهستان صالحان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۹۵۲ نفر (۲۶۳خانوار) بوده ‌است.
ارگ تاریخی میشیجان
ارگ تاریخی میشیجان
در نزدیکی امامزادگان روستا مجموعه‌ای تاریخی به نام ارگ تاریخی میشیجان قرار دارد که قدمت آن به قبل از دوره قاجاریه برمی‌گردد. پارک تاریخی امیر حشمت در روستای میشیجان از توابع شهرستان خمین قرار دارد و بنای آن در مسیر منتهی به گورستان و دو امامزاده روستای میشیجان واقع شده و تا شهر خمین ۵ کیلومتر فاصله دارد، این بنای تاریخی به عنوان یادمانی از دوره قاجاریه در کنار رودخانه فصلی میشیجان و در کنار بنای امامزاده عبدالله با برج و باروی قدیمی خود جلوه‌گری می‌کند.
به‌رغم اینكه به مرور زمان بخش‌هایی از فضاهای داخلی عمارت از سوی مالكان بعدی آن، تغییر كاربری داده شده و تغییراتی در داخل آنها انجام شده، اما شالوده و پایه اصلی بنا حفظ شده و در جای خود باقی است.
این بنای تاریخی مشتمل بر سر در ورودی، اتاق‌های انتظار، حیاط، کالسکه خانه، عمارت اصلی، گلخانه و دیگر فضاهای خدماتی كه در جوانب حیاط است، مصالح عمده به کار رفته در شالوده اثر را خشت و گل و در نماها، آجر تشکیل می‌دهد.
سردر ورودی بنا آجری و مشتمل بر دو جرز در طرفین و لچک‌هایی با آجرکاری خفته راسته میان جرزها و نغول‌ها و طاق نماهایی در پشت بغل‌های جرز یاد شده است. پس از ورودی بنا، راهرویی سنگ فرش قرار دارد که در طرفین آن به صورت قرینه اتاق‌هایی به عنوان اتاق‌های انتظار قبل از اذن ورود برای پاکارها و نایبان امیر تعبیه شده است.
رشته پلکانی از راهرو یاد شده به بام فضاهای یاد شده و دو برج نگهبانی در طرفین ورودی می‌رسد. در جنوب حیاط، فضایی تحت عنوان کالسکه خانه قرار دارد. تمام سطوح داخلی دیوارهای بنا با استفاده از ایجاد جرزهایی از خشت و گل قاب‌بندی شده است.
بنای اصلی عمارت به صورت بنایی مرکزی و منفرد در دو طبقه با نقشه چهار ضلعی در میان حیاطی که درختان کهنسال سرو و صنوبر آن را به مثابه باغی جلوه داده‌اند، قرار گرفته است. نمای بیرونی این بخش از بنا را نیم ستون‌های آجری در نمای ایوان، آجرکاری کار شده در رخ بام و در لبه‌های جرزهای آجری به کار رفته در قاب‌بندی سطوح خارجی اثر، آراسته است. ورودی بنا که به ایوان رو به جنوب و به حیاط عمارت باز می‌شود به سر سرایی می‌رسد که در طرفین آن اتاق‌هایی به صورت قرینه قرار دارند.
ارگ تاریخی میشیجان
رشته پلکانی با تبدیل شدن به تختگاهی در پایان و انشعاب یافتن به عنوان دو رشته جداگانه به طرف شرق و غرب، از سر سرای یاد شده به دالان می‌رسد که در شمال فضاهای مسکونی و در جنوب آن تالار اصلی عمارت قرار دارد.
تمام ورودی فضاهای واقع در شمال دالان یاد شده به دالان مذكور باز شده و نور آنها از طریق پنجره‌های تعبیه شده در ضلع شمالی اثر تامین می‌شود.
در شمال دالان، تالاری بزرگ و اتاقی گوشواره مانند قرار گرفته است. قاب بندی‌های یکپارچه که سقف فضاها را به عنوان سقفی کاذب آراسته‌اند، تنها تزیین شاخص تالار به شمار می‌روند. درب‌های چندگانه جنوب تالار به ایوانی باز می‌شود که نیم ستون‌های آجری تزیینی و ستون‌های چوبی با روکشی از گچ و سرستون‌هایی گچ‌بری در نمای آن جلوه‌گری می‌کنند. در شمال، شمال غرب و غرب بنای اصلی عمارت، فضاهای دیگری قرار گرفته‌اند.
در شمال حیاط عمارت، گل‌خانه و دو اتاق گوشواره مانند در طرفین آن جای دارند. در کنار فضاهای یاد شده و در شمال غرب حیاط، چند فضای تغییر کاربری یافته و برج نگهبانی وجود دارد که رشته پلکانی به‌صوت غلام گردشی به نیم طبقه‌های تعبیه شده در آن و محل تیرکش‌ها می‌رسند. در شمال غرب حیاط عمارت، حیاط کوچکی وجود دارد که دربی چوبی واسط آن و زمین‌های بیرون از عمارت بوده است.
در شمال این حیاط، فضاهایی با کاربری مطبخ و انباری قرار دارد که به دیگر فضاهای واقع در غرب حیاط با کاربری‌های این چنینی راه دارند. مواد و مصالح بکار رفته در تمام فضاهای شمال غرب حیاط را خشت و گل و پوشش آنها را طاق آهنگ و طاق‌های چهار بخشی تشکیل می‌دهند. در جنوب حیاط عمارت تنها فضای مستطیل شکل، کالسکه خانه  قرار گرفته است.
این مجموعه ارزشمند در سال گذشته از سوی سرمایه‌گذار بخش خصوصی مورد مرمت قرار گرفته و با کاربری اقامتی و پذیرایی و همچنین یک موزه تخصصی اسناد تاریخی احیاء شده است.
عمارت اصلی بنای میشیجان در حال حاضر به موزه اسناد تاریخی اختصاص یافته و سایر فضاهای آن با کاربری اقامتی، پذیرایی و تفریحی به روی گردشگران و علاقمندان بازگشایی شده است.
* گزارش از محسن کریمی، دکترای باستان شناسی
مرتبط: