سفرنامه تنگ تیزآب فارس
پنج شنبه ۱۳۶۹/۰۴/۱۴
هدف برنامه خانوادگی
صبح روز پنج شنبه ۱۴/۴/۶۹ پس از جمع شدن در چهارراه پارامونت و گرفتن یک مینی بوس به سمت اردکان حرکت کردیم.
ساعت ۰۷:۳۰ بود که یک مینی بوس توانستیم بگیریم و پس از رسیدن به پلیس راه به علت ایراد داشتن کارت ماشین مجددا به فلکه قصردشت برگشتیم و ساعت ۰۹:۰۰ بود که یک مینی بوس دیگر را گرفته و به سمت اردکان حرکت کردیم. پس از گذشتن از اردکان به سمت تنگ تیزاب رفته و ساعت ۱۰:۴۵ بود که به تنگ رسیدیم.
بعد از هماهنگی های لازم به سمت داخل تنگ راه افتادیم و در ساعت ۱۱:۳۰ به محل گذشتن از آب رسیدیم؛ ابتدا خانم ها و لوازم ها را به آن طرف آب رد کردیم وبه علت خستگی و بودن تعدادی افراد مسن همانجا ماندیم و صلاح در آن دانستیم که از این جلوتر نرویم و شب را روی قلوه های این مکان بمانیم.
پس از مرتب کردن مکان و صرف نهار، چادر را زدیم و همگی به کارهای خود مشغول شدند. عده ای نیز برای شب هیزم را فراهم کردند. ساعت نزدیک ۶ عصر بود که هوا خنک شد و ما مجبور به برپاکردن آتش شدیم. به سبب هوای خوب و برپاشدن آتش بچه هابه دور آن جمع شدند و محیط صمیمی و با صفایی را بوجود آوردند. در حدود ساعت ۸ شب بچه ها بساط شام را حاضر کردند و شام را با شمع و چراغ تزیین کرده و صرف کردیم. بعد از شام خانواده های مومن به سمت خواب رفتند و بقیه پای آتش تا حدود ساعت ۱۱ نشستند و بعد از ساعت ۱۱ نیز به غیر از من و انوش و ساسان کس دیگری در کنار آتش نمانده بود؛ مانیز نزدیک به چرت زدنمان که شد و حسابی خواب به سراقمان که آمد به سمت کیسه خواب و پتوهایمان رفتیم و تا صبح که من لرزیدم.
ساعت ۶ صبح تقریبا همگی بیدار شدند و پس از آماده کردن صبحانه همگی دورهم جمع شدیم و صرف صبحانه را در محیطی پاک و باصفا شروع کردیم. پس از صبحانه تعدادی آماده ی رفتن به آخر تنگ شدیم و بقیه نیز همانجا ماندند. ساعت ۱۲:۰۰ بود که ما به آخر تنگ و پشت ریزال آخر تنگ رسیدیم و پس از کمی ماهیگیری و شنا برگشتیم و در ساعت ۱۴:۰۰ بود که به مکان کمپ رسیدیم. نهار حاضر بود و بلافاصله به علت گرسنگی زیاد شروع به خوردن نمودیم و پس از نهار، آرام آرام وسایل خود را جمع کرده و ساعت ۱۶:۳۰ به سمت جاده حرکت کردیم.
ساعت ۱۷:۲۰ به سر جاده رسیدیم و پس از سوار شدن در مینی بوس به سمت شیراز حرکت کردیم.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.