نوشته‌ها

سفرنامه صعود به قله دراک

تاریخ: ۱۳۷۲/۰۲/۱۰

این برنامه که با بچه های گروه واحد آموزش طرح کاد به اجرا در آمد در صبح جمعه روز فوق با جمع شدن کلیه اعضای شرکت کننده  و تعدادی مهمان از طرف  پرسنل کارخانه سیمان شروع شد. قرار ساعت ۰۶:۳۰ صبح بود که با کمی تاخیر ساعت ۰۷:۰۰ جلوی کارخانه سیمان و از طرف خیابان کناری آن به سمت  باغ دهقان حرکت کردیم؛ پس از وارد شدن به باغ و ادامه راهپیمایی به دره کلبه کل علی رسیدیم و با آرامی شیب را تا کلبه به پایان رساندیم و پی از رسیدن به کلبه در ساعت ۰۹:۱۰ بساط صبحانه را پهن کرده و صبحانه  دلچسبی را نوش جان کردیم، هوا بسیار خوب بود.

تعدادی کوهگرد و تعدادی افراد بی بند وبار نیز در آن محیط بودند که وجودشان کمی از لذت کوه را کم می کرد. پس از صرف صبحانه در ساعت ۱۰:۱۰ حرکت به سمت آغل  را شروع کردیم و بعد از بالارفتن از دره این بار کمی به سمت راست و مستقیم ادامه مسیر دادیم که مسیری بسیار جالب و دیدنی محسوب می شد و سربالایی کمتری داشت. پس از یک ساعت راهپیمایی به آغل رسیدیم و بعد از اندکی استراحت به سمت چاه راه افتادیم. با بالا رفتن از یک شیب و چند مارپیچ رفتن به شیب آخر رسیدیم که با گذشتن از آن شیب به دو راهی قله و چاه رسیدیم کوهستان بسیار شلوغ بود اهالی که برای کندن موسیر، سیرموک، قارچ، بن سرخ و جاشیر آمده بوند، بعلاوه کوهگردهای معمولی . به هر حال باکمی تامل و جدا کردن اکیپ قله،  به سمت چاه حرکت کردیم. به علت تازه کار بودن کلیه اعضا صلاح را در این دیدیم که به سمت قله حرکت نکنیم و به طرف چاه برویم ولی به علت مشتاق بودن اعضای مهمان اکیپ قله در ساعت ۱۲:۳۰ به سرپرستی محمد ذکاوت  به سمت قله رفتند و بقیه به سمت داخل دره و چاه سرازیر شدیم.

پس از پهن کردن زیراندازها، استراحت در زیر آفتاب چاه دلچسب بود البته به علت حضورعشایر ها و گوسفندها که برای خوردن آب، بکر بودن کوهستان از بین رفته بود. پس از گذشت حدود  ۵/۲  ساعت و دلشوره ای برای ما،  بچه ها ساعت ۱۵:۰۰ از قله برگشتند و پس از صرف نهار همگی از طرف دره معدن به پائین رفته و در ساعت ۱۸:۳۰ جلوی باغ دهقان بودیم و پس از رسیدن به کارخانه ی سیمان  به سمت منزل حرکت کردیم.

این برنامه در این فصل با وجود آب و هوای خوب به لحاظ شلوغی بدرد نمی خورد.

اعضای شرکت کننده در این برنامه ۶ نفر بودند.

مرتبط:

سفرنامه دو روزه غار جدید اکتشاف استهبان

سفرنامه استهبان – برنامه فنی

سفرنامه قله قلات

گزارش برنامه صعود به قله البرزکوه جهرم

تاریخ:  ۱۳۷۱/۱۰/۱۷

این برنامه به همت آقای محسن لقمانی  و با اعضای گروه آموزش کاد و با حضور دو نفر از کوهنوردان آزاد اجرا شد. در این برنامه که به مدت دو روز به طول انجامید و کوهنوردان توانستند ضمن بازدید از مناطق مختلف البرزکوه به سه قله آن نیز دست یابند.

صبح روز ۱۳۷۱/۱۰/۱۷ با جمع شدن اعضا در جلوی دفتر گروه در چهار راه مشیر شروع شد. بچه ها در ساعت۰۸:۰۰ صبح ایستاده بودند که مینی بوس اداره با کمی تاخیر از راه رسید. پس از سوار شدن و مقداری منتظر ماندن بلاخره ساعت  ۰۸:۴۰ حرکت کردیم و به سمت جاده جهرم رفتیم هوا صاف تر و از مقدار ابرها کاسته می شد تا در ساعت ۱۲:۰۰ به جهرم رسیدیم. با هماهنگی هایی که با گروه سیمرغ و هیئت کوهنوردی جهرم انجام شده بود به محل این گروه واقع در حلال احمر رفتیم و مورد استقبال اعضای هیئت و گروه کوهنوردی جهرم قرار گرفتیم. پس از صرف نهار و استراحت،  تعدادی از بچه ها به قوتبال پرداختند سپس جهت بازدید از چند منطقه دیدنی البرزکوه به سمت کوه رفتیم.

پس از وارد شدن به بلوار فردوسی ( شهید رجایی ) در امتدادآن به سمت شهرک انقلاب رفته و ماشین را در پائین کوه پارک کردیم و به سمت چپ  دره گبری حرکت کردیم و در ساعت ۱۵:۳۰ پس از کمی راهپیمایی به قسمت تاریخی قلعه گبری رسیدیم که شامل سنگ چین هایی در اطراف کوه و چاهی در اطراف آن که حدود سی متر عمق داشت و جهت آب استفاده می شد، پس از بازدید به سمت داخل دره رفتیم، مسیر مشابه دره های اکبرآباد بود. در ادامه به مسیرهایی که باید مقداری سنگ کوتاه و فنی کار کرد رسیدیم که مقداری از زمان را می گرفت. در ساعت ۱۷:۴۵ پس از یک تراولرز کوچک با ارتفاع در سمت راست دره به کلاهک بزرگی که چشمه ای در آن بود رسیدیم، نام چشمه به نام محلی آن صدا می شد( او مهدی ) پس از کمی استراحت و خوردن مقداری انرژی که شامل خرمای جهرم و ارده جهرم بود. به سمت بالا ادامه مسیر دادیم سپس کمی به سمت بالا رفته و به طرف چپ به مسیر تقریبا” فنی رسیدیم که می بایست به علت لیز بودن حمایت بسته شود. سرپرست گروه سیمرغ جهرم نفر اول حرکت کرد و پس از رسیدن به محل مناسب بچه ها را حمایت کرد. ساعت ۱۸:۰۰ تقریبا هوا تاریک و غروب می شد که همین مسئله باعث نگرانی من شد، چراکه بچه ها تقریبا بدون امکانات آمده و از مسیر راه هم اطلاعی نداشتند. به هرحال آخرین نفر که بالا آمده بود، فقط با نور مهتاب ما پیش می رفتیم. پس از رسیدن به روی یال سمت دره گبری به سمت پائین حرکت کردیم و در حدود ساعت ۱۹:۰۰ به جاده رسیدیم. سریع سوار ماشین شده و به سمت قرارگاه حرکت کردیم و پس از تهیه شام و کمی تفریح و شوخی به دستور سرپرست گروه در ساعت ۲۲:۰۰ به خواب رفتیم.

صعود به البرزکوه جهرم

ساعت ۰۵:۰۰ صبح بود که با صدای جمع کردن کیسه خواب،  من و بقیه بیدار شدیم و پس از جمع آوری چیزها و مرتب کردن وسایل به سمت بونیز حرکت کردیم در ساعت ۰۶:۴۰ پس از گذشتن از خیابان فردوسی در مکان روز قبل ماشین را گذاشته و به سمت دره  بونیز راه افتادیم. ساعت ۰۷:۰۰ در حدود بیست نفر را دیدیم که به سمت پائین می آمدند و هر کدام جدا از هم ولی همدیگر را می شناختند، این برای ما بسیار جالب بود ؛ چرا که از شهر به این کوچکی این تعداد کوهنورد باعث تعجب بود.

پس از یک ساعت راهپیمایی به محل بونیز که شامل یک غار و چند حوضچه و چشمه هایی که از سقف غار به پائین می ریخت رسیدیم و محیط  جالبی را  بوجود آورده بود؛ حتی برای خود جهرمی ها نیز جالب بود. تقریبا از همه سن و گروهی در آنجا دیده می شد. پس از صرف صبحانه تعدادی از افراد که به علت فوتبال و برنامه دیروز صدمه دیده بودند که شامل  سه نفر می شدند در بونیز مانده و بقیه به سمت قله ادامه دادیم در این برنامه صعود آقای فریدون افسر مسئول فنی هیئت جهرم و مسئول گروه سیمرغ جهرم نیز به علت گرفتاری به شهر بازگشت کردند و ما با سه نفر از اعضای هیئت جهرم به سمت قله حرکت کردیم. ساعت ۰۸:۴۵ پس از رسیدن به یال بونیز به سمت قله ادامه مسیردادیم؛ هوا بسیار خوب بود و فقط باد نسبتا” تندی می وزبد. در اکثر سنگ ها آب جمع شده بود. پس از یک ساعت راهپیمایی معمولی در ساعت ۰۹:۵۰  به قله بونیز رسیدیم که از اینجا دیگر می توانستیم به سمت قله  بصورت پی در پی برویم؛ مسیر خود را به سمت چپ ادامه دادیم و پس از طی سربالایی نسبتا” خوب به قله سه گاله اولین قله از این مسیر رسیدیم.

در ساعت ۱۰:۰۵ در ارتفاع  ۲۱۰۰ متری در ادامه به قله خنگ که در بالای  خنگ واقع شده بود رسیدیم و در ساعت ۱۰:۳۰ در ارتفاع ۲۲۵۰ هوا خیلی خوب بود و بچه ها کلا” سرحال بودند و دو قله ی دیگر را می توا نستیم بزنیم ولی به علت کمبود وقت جهت برگشت به شیراز و ناراحتی پای چند نفر من و بقیه اعضا به سمت پائین حرکت کردیم و تنها دو نفر از کوهنوردان آزاد ( حسین یار و شمس ) و یک نفر از اعضای آموزش کاد به سمت قله دیگر حرکت کردند. ساعت ۱۲:۰۰ بود که ما به بونیز رسیدیم و پس از کمی استراحت به سمت جهرم برگشتیم و ساعت ۱۳:۰۰ با ماشین هلال احمر به سمت قرارگاه حرکت کردیم. پس از صرف نهار با مینی بوس اداره به دنبال ۳ نفر دیگر برگشتیم و پس از کمی تامل و سوار کردن هر ۳ نفر به سمت هلال احمر رفته و پس از جمع آوری و استراحت و بازی فوتبال توسط بچه ها در ساعت ۱۶:۰۰ به سمت شیراز بازگشتیم و در ساعت ۱۹:۳۰ در شرایط جوی و بارانی شدید شیراز به شهر رسیدیم.

در این برنامه آقای فریدون افسر، رامین راضقی و احمد ناظری از کوهنوردان خوب جهرم ما را یاری کردند.

قله ها به ترتیب از طرف صعود ما: ۱- اونیز ۲- سه گاله ۳- خنگ ۴- اوانار( بزرگ ترین قله ) و کداک ( یک مسیر در یکی از دره ها که از طرف آخر خیابان حافظ شروع می شود که به پارک شهرداری رسیده و به نام دره رونی معروف است و تفریگاه خوبی می باشد).

اعضای شرکت کننده در این برنامه  ۸ نفر بودند.

مرتبط:

سفرنامه صعود به قله تامر

سفرنامه غار کان گوهر

سفرنامه غار کان گوهر

تاریخ:  ۱۳۷۱/۰۸/۲۱

این برنامه توسط گروه کوهنوردی آموزش کاد برگزار گردید که با هماهنگی که با اداره آموزش و پرورش نیز شده بود  یک مینی بوس تهیه شده و ساعت ۱۷:۳۰ روز پنج شنبه در جلوی هیئت کوهنوردی  ایستاده  و پس از جمع شدن بچه ها که از گروه کوهنوردی طرح کاد بودند سوار مینی بوس شدیم و پس از رد شدن از زیر پل قرآن در ساعت ۱۸:۰۰ به سمت بوانات حرکت کردیم. ساعت ۲۱:۰۰ به دهبید رسیدیم  و به جاده بوانات  تغییر مسیر دادیم. ساعت ۲۲:۰۰ به شهر سوریدن رسیدیم که پس از پیدا کردن خانه فرهنگ به داخل خانه ای مرتب و تمیز وارد شدیم و بعد از کمی استراحت و خوردن چای و حرف هایی پیرامون مسائل فردا و تجزیه و تحلیل مربوط به غار، شب را در اتاق گرم به صبح رساندیم.

پس از خوابی تقریبا” دلچسب ساعت ۰۵:۳۰ همگی بیدار شدیم و پس از صرف  حلیم شور ولی خوشمزه و جمع کردن وسایل  در ساعت ۰۵:۴۵ به سمت غار حرکت کردیم. با گذشتن از یکی دو روستا ساعت  ۰۷:۱۰ به دوراهی رسیدیم که خاکی بود؛  یکی از راه ها به سمت راست و به سمت کوه می رفت که نسبتا” جاده خوبی هم نبود؛ از سمت راست حرکت کرده و تقریبا” از نزدیکی باغی محصورکه متعلق به محیط زیست بود و نام آن تاغ آباد بود رد شدیم. ساعت  ۰۷:۱۷ در مسیر جاده به سمت داخل تنگی می رفتیم که غار در آن تنگ قرار داشت. در حدود یک کیلومتر مانده به غار،  از پائین مشخص بود که زلزله نسبتا” شدیدی سنگ هایی را از بالای دهنه غار به سمت پائین ریخته بود که نشانه مشخص غار بشمار می رفت. غار در سمت راست جاده و در حدود ۵۰ متری ارتفاع نسبت به جاده قرار داشت و پس از مقداری سر بالایی رفتن به دهنه غار خیلی بزرگ  رسیدیم و از سوراخ نسبتا” بزرگی وارد تالاری شدیم که شیبی به سمت بالا داشت که پس از گذشتن از این شیب به سمت چپ تغییر مسیر داده و به سرازیری تبدیل می شد. راه از دیواره کوتاهی که به صورت پله ای بود به پائین می رفت و سپس از درون سوراخی به صورت سینه خیز به سمت قسمت داخلی غار رفته و در این مکان ، تغییر از لحاظ دمای  و بخار هوا ایجاد شد. پس از کمی جلو رفتن به تالار نسبتا” کوچکی رسیدیم که طناب ۴۰ متری را به یک ستون بسته و به سمت داخل چاهی حرکت کردیم که از این به بعد غار به صورت چاهی می شد که گاه باریک و گه گاه گشاد می شد و مسیر سرازیری نیز بود.

هنوزمیانه طناب نرسیدیم که چاه مقداری مشکل شد و پس از اضافه کردن یک طناب انفرادی به آن مسیر فنی تقریبا” تمام شد و سپس بدون طناب به پیش رفتیم. از دو حوضچه آب زلال می بایست  رد شویم، پس از آن با سینه خیز خیلی تخت به قسمتی که استلاگ میت های بسیاری از غار آویزان و سبک جالبی را داشته رسیدیم و سپس به سمت انتهای غار رسیدیم که با نام های مردان کوچک که با نوشتن اسم خودشکل غار را به شکل کثیفی تبدیل کرده بودند و بدین وسیله اظهار وجود کرده  بودند رسیدیم.

ساعت ۰۹:۴۵ بود که پس از گرفتن عکس های زیبا به سمت دهنه غار حرکت کردیم و ساعت ۱۱:۳۰ به دهنه غار رسیدیم و ساعت ۱۲:۲۰ سوار ماشین شدیم و ساعت ۱۲:۳۰ به جاده اصلی رسیدیم. پس از رسیدن به سوریدن و خوردن نهار به سمت شیراز بازگشتیم.

اعضای شرکت کننده در این برنامه ۸ نفر بودند.

مرتبط:

سفرنامه استهبان

سفرنامه چشمه قربانی قلات

سفرنامه استهبان

تاریخ: ۱۳۷۱/۱۰/۰۸

طبق روال گذشته بچه ها در چهار راه پارامونت جمع شدند که برنامه خود را که فنی در سیوند بود را شروع کنند و با هماهنگی که من با شهنام و یکی  دونفر از بچه ها ی طرح کاد گذاشته بودم ما جدا از برنامه گروه و با همین تعداد به سمت برنامه خودمان به سمت استهبان حرکت کردیم. البته قرار ما ساعت ۰۶:۰۰ صبح در چها ر راه مشیر بود که با کمی تاخیر ساعت ۰۶:۳۰ به سمت فلکه ولی عصر حرکت کردیم. پس از نزدیک به یک ساعت که در فلکه منتظر ماشین شدیم اتوبوس ایستاد و پس از سوار شدن ما به سمت استهبان حرکت کردیم؛ ساعت ۰۸:۳۰ به استهبان رسیدیم و پس از پیاده شدن به سمت سرآسیاب رفتیم و حدود ساعت ۱۰:۰۰ صبح بود که به سرآسیاب رسیدیم و پس از پهن کردن بساط صبحانه مشغول خوردن شدیم. پس از صبحانه و جمع کردن وسایل در ساعت ۱۰:۳۰ به سمت داخل تنگ حرکت کردیم.

هوا بسیار خوب بود و من که پس از مدت ها بدون مسئولیت به کوه آمده بودم واقعا احساس آرامش کامل داشتم. ساعت ۱۱:۱۵ پس از پایان تنگ به سمت سلخ و باغات بالا حرکت کردیم؛ هنوز انجیر، انگور و کیالک در سر درختان بود و بچه ها نیز به خاطر کندن میوه تاخیر داشتند و در ساعت ۱۱:۴۵ به  سلخ      رسیدیم و پس از استراحت و گرفتن عکس به سمت بهشت حرکت کردیم. پس از بیست دقیقه راه پیمایی به تاکستان رسیدیم و مشغول کندن انگور شدیم، از کیالک ها نیز دست برنداشتیم و پس از حدود بیست کیلو انگور کندن و ۵ الی ۶ کیلو کیالک به سمت پائین حرکت کردیم. یکسره و بدون استراحت پائین آمدیم و در وسط های تنگ جایی را برای نهار انتخاب کردیم. پس از صرف نهار و استراحت ساعت ۱۶:۰۰ به سمت پائین رفتیم  و در حدود  پنج بعداز ظهر به تعاونی های اتوبوس رانی رسیدیم و پس از کمی انتظار با یک اتوبوس به سمت شیراز حرکت کردیم.

افراد شرکت کننده در این برنامه ۳ نفر بودند.

مرتبط:

سفرنامه صعود به قله سپیدار

سفرنامه دره اناری – منطقه اکبرآباد کوار

سفرنامه چشمه قربانی قلات

تاریخ:  ۱۳۷۱/۰۳/۲۲

طبق روال گذشته  ساعت ۰۶:۰۰ صبح در چهار راه پارامونت چمع شدیم تا برنامه را شروع کنیم. پس از چمع شدن بچه ها ساعت ۰۶:۳۰ به سمت فلکه قصر الدشت و اتوبوس های قلات رفتیم و پس از منتظر ماندن در سر فلکه و در ایستگاه اتوبوس ها  ساعت ۰۷:۰۰ به سمت قلات حرکت کردیم.  در ساعت ۰۷:۳۰ بود که به روستای قلات رسیدیم و پس از خرید و جمع و جور شدن به سمت چشمه شب شتری رفتیم؛ پس  از ۱۵ دقیقه به شب شتری رسیدیم که بسیار منطقه ای خوب و خوش آب و هوایی بود. تعدادی از مردم هم به علت شلوغ شدن از صبح زود به این مکان آمده بودند و پس از جا گرفتن در مکان های خوب منتظر همراهان خود بودند و پس از گذشتن از این مکان شلوغ به سمت سرچشمه که خلوت بود رسیدیم. ابتدا بساط صبحانه را پهن کرده و پس از صرف آن به سمت داخل تنگ حرکت کردیم.

ساعت ۰۹:۰۰ پس از مدتی راه رفتن  به چشمه ای در داخل تنگ رسدیم  که برای استراحت خوب و مناسب بود. پس از کمی استراحت به سمت چپ تنگ حرکت کردیم و پس از بالا رفتن از دیواره ای کوتاه و مقداری راه پیمایی به چشمه ای بسیار خوب در میان درختان چنار رسیدیم و مکانی مناسب جهت خوردن هندوانه بود. پس از استراحت به سمت چشمه قربانی حرکت خود را ادامه دادیم. ساعت ۱۲:۰۰ بود که به چشمه قربانی رسیدیم. حدود ۷ الی ۸ سال قبل من به این نقطه آمده بودم و مکان برای من جالب و دیدنی وبسیار خوب بود. پس از استراحت و خوردن نهار ساعت ۱۵:۳۰ به سمت پائین حرکت کردیم و ساعت ۱۷:۰۰ از طریق مسیر کنار باغ ها به پائین رسیدیم و به سمت آبشار بزرگ رفتیه و پس از گرفتن چند عکس به سمت آبشار دیگر حرکت کردیم. پس از بازدید از آبشار به سمت محله قدیم قلات و سپس ایستگاه اتوبوس حرکت کردیم و بعد از انتظار در ایستگاه اتوبوس و رسیدن آن به سمت شیراز حرکت کردیم.

افرادی شرکت کننده در این برنامه  از گروه کوهنوردی آرش ۹ نفر بودند.

مرتبط:

سفرنامه استهبان – برنامه فنی

سفرنامه قصر قباد

سفرنامه صعود به قله تاسک

تاریخ: ۱۳۷۱/۰۳/۰۸

ان برنامه به مناسبت چهلمین روز در گذشت یکی از کوهنوردان گروه کوهنوردی کوهیاران و به صورت عمومی و با شرکت کلیه گروه ها کوهنوردی و زیر نظر هیئت و با شرکت گروه کوهنوردی آرش و در نتیجه حضور اعضای آرش در فلکه فرودگاه آغاز شد.

کلیه گروه ها تقریبا” وسیله نقلیه آورده بودند و پس از جمع شدن در ساعت ۰۷:۰۰ به سمت دشت ارژن حرکت کردیم. پس از رسیدن به چل چشمه  به سمت روستای کلاه سیاه حرکت کردیم. در ساعت ۰۸:۳۰ به روستای کلاه سیاه رسدیدیم  و پس از صرف صبحانه به سمت قله راه افتادیم.  پس از گذشتن از جنگل ها به قسمت بوته ای رسیدیم و پس از گذشتن از این قسمت به یخچال ها رسیدیم.

در ساعت ۱۲:۳۰ پس از گذشتن از یخچال ها به قله صعود کردیم. تعداد ۱۲۰ نفر از گروه های کوهنوردی استان پس از گرامی داشت یاد کوهنورد  مرحوم مهرزاد قنواتی  مسیر را به سمت پائین ادامه دادیم و در ساعت ۱۳:۴۵ به روستای کلاه سیاه رسیدیم. پس از صرف نهار با ماشین ها به سمت شیراز حرکت کردیم؛ البته پس از رسیدن به شیراز کلیه افراد ( ۱۲۰ نفر )  به منزل مهرزاد قنواتی رفته و تسلی به خانواده ی آن  مرحوم دادیم و سپس به سمت منزل حرکت کردیم.

اعضای شرکت کننده از گروه کوهنوردی آرش ۴ نفر بودند.

منبع: ایسنا

مرتبط:

سفرنامه استهبان – برنامه فنی

سفرنامه دشت ارژن ۶

سفرنامه استهبان – برنامه فنی

تجلیل از حمیدرضا دیهیم

تاریخ: ۱۳۷۱/۰۱/۲۸

برنامه به صورت تقریبا” عمومی و با همکاری هیئت برگزار شد. این برنامه به صورت پی در پی و در سه جلسه به اتمام رسید البته پایه و اساس آن در حدود دو سال قبل بود که بچه ها به رل کوهی آشنا شدند و دیواره استهبان را به یاد دوست و بنیان گذار فنی در گروه به نام حمیدرضا دیهیم نامگذاری کردند که طی این دو سال بچه ها با تلاش و همکاری همه جانبه و تمرین ها و تهیه وسایل مختلف به پایان رساندند.

برنامه بدین ترتیب بود که حدود ۲۰ متر از این مسیر باقی مانده بود و هفته قبل بچه ها حدود ۱۰ متر از قسمت باقیمانده را به اتمام رساندند و حدود ۱۰ متر دیگر باقیمانده بود که برای اختتام آن گذاشته بودند. بچه های فنی کار از روز قبل مسیر را شروع کرده بودند و ما که روز جمعه این مسیر را از نزدیک دیدیم تقریبا” مسیر تمام شده و فقط  چند رل دیگر باقیمانده بود. به هر حال برنامه در ساعت ۰۶:۰۰ صبح از فلکه ولی عصر شروع شد و پس از جمع شدن بچه ها با مینی بوس تربیت بدنی به سمت استهبان حرکت کردیم. ساعت ۰۶:۳۰ بود که از فلکه برنامه آغاز شد. پس از اشکالی که در ماشین بوجود آمد و مدتی در نزدیکی پلیس راه ایستادیم حرکت خود را به سمت استهبان ادامه دادیم. درساعت ۰۹:۴۰ به آبشار استهبان سر آسیاب ( سر آسیو ) رسیدیم. پس از هماهنگی به سمت دیواره رفتیم؛ بچه ها از صبح زود به دیواره  رفته بودند و در محدود  زر کلاهک اصلی رسیده بودند. جمعیت زیادی برای تفریح به این مکان آمده بودند و برنامه ما هم خانوادگی بود و تعدادی از افراد نیز در این برنامه از گروه های دیگر مثل پیام،  پتروشیمی شرکت داشتند. پس از گرفتتن تعدادی عکس از نقاط مختلف به وسیله من  و با لنز تله و نرمال و از دو نفر صعود کننده،  در حدود ساعت ۱۳:۰۰ شاهین که در جلو حرکت داشت به بالای دیواره رسید و پس از حدود یک ساعت دیگر، نادر در انتهای دیواره قرار گرفت. مسئول هیئت استان جناب آقای  وظیفه ازگروه کوهنوردی پیام از اعضای گروه  و دو نفر صعود کننده قدردانی کردند و  یاد حمیدرضا دیهیم را گرامی داشتند.

پس از مراسم  و جمع کردن وسایل  توسط دو نفرصعود کننده آماده رفتن شدیم. ساعت ۱۶:۳۰ از استهبان حرکت کرده  و پس از استراحت کمی و خوردن بستنی در سروستان به سمت شیراز حرکت کردیم.

اعضای شرکت کننده در این برنامه ۱۱ نفر بودند. با حضور گروه پیام و گروه پتروشیمی و خانواده های الیاسی و خردمند

مرتبط:

سفرنامه قصر قباد

سفرنامه قله قلات

سفرنامه دشت ارژن ۶

تاریخ:  ۱۳ تا ۱۵ فروردین ۱۳۷۱

برنامه امسال من تنها نبودم و متاهل شده بودم و باید برنامه خانوادگی می رفتیم؛ به همین واسطه برنامه را سبک تر  و نزدیک شهر باید گذاشته می شد. برنامه سال گذشته یعنی از خان زنیان تا دریاچه پریشان نسبتا” خوب بود ولی مسافت زیادی را شامل می شد که ما به خاطر بودن خانم من برنامه را از گردنه دشت ارژن شروع کرده و به سمت سرچشمه آبشار حرکت کردیم. البته قرار براین بود که یکی دو نفر دیگر نیز همراه خانم من باشند که متاسفانه به دلایل مختلف این مقصود عملی نشد.

به هر حال برنامه را از روز پنج شنبه ۱۳ فروردین ماه شروع شد. ساعت ۰۷:۰۰ صبح در فلکه فرودگاه بعد از کی هم آهنگی در ساعت ۰۷:۳۰  از ترمینال مینی بوس های جدید که در اول جاده سیمان زده بودند با سوار شدن به مینی بوس ممسنی حرکت به سمت دشت ارؤن را شروع کردیم. ساعت ترافیک جاده نسبتا” زیاد بود و در حدود ساعت ۰۹:۰۰ ما به گردنه رسیدیم؛ در نزدیکی جاده سمت چپ چشمه ای بود که صبحانه را برپا کرده و اولین روز شروع برنامه را با هوای خوب و صبحانه نسبتا” خوب آغاز شد و پس از صرف صبحانه ساعت ۰۹:۴۵ به سمت بالا حرکت کردیم. هدف این بود که به سمت بالا و پشت یال رفته و پس از وارد شدن به جاده بالای سر آبشار آن را ادامه داده و به سر چشمه برسیم. در ساعت ۱۱:۰۰ پس از گذشتن از سر بالایی که برای خانم من نسبتا” مشکل بود به روی یال رسیدیم. پس از اندکی دور شدن از روی خط الراس به جاده دکل رسیدیم و استراحت کمی را در آنجا داشتیم. در اینجا دکل مخابراتی دیده می شد و در اطراف و جبهه های شمالی کوه ها تماما” برف بود که تابه حال در این موقع از سال واقعا” تعجب آور بود. پس از راهپیمایی در جاده در حدود ساعت ۱۲:۳۰ به زیر دکل و چشمه زیر آن رسیدیم، به علت وجود چشمه برف های اطراف آن آب شده بودند ولی یال ها ی جلو و عقب برف نسبتا” زیادی داشتند که به نظر من تا آخر اردیبهشت نیز این برف ها باقی می ماند.

پس از گذشتن از این چشمه و ادامه دادن جاده باریکی به سمت بالای آبشار در مکانی که باد نبود نشستیم و بساط نهار را پهن کردیم ساعت ۱۳:۳۰ پس از صرف نهار در هوای بسیار عالی کمی استراحت کردیم. در ساعت ۱۵:۱۵ پس از وارد شدن در جنگل نسبتا” انبوهی که شیبی به سمت پائین داشت به سمت کوه پیل و پائین حرکت  کردیم که به نظر من زیاد به سمت راست رفتیم و باید کمی به سمت چپ حرکت می کردیم. در ساعت ۱۶:۰۰ به رودخانه ای رسیدیم که آبشار اول را تشکیل می داد که ما آن را به اشتباه آبشار بزرگ پنداشتیم و پس از نیم ساعت در مسیر رودخانه حرکت  کردن متوجه اشتباه خود شدیم و دوباره به سمت کوه پیل برگشتیم. در ساعت ۱۶:۲۰ کوه پیل دقیقا” در جلوی ما بود و دریاچه در سمت راست ما پدیدار شد و کوه بالای دشت ارژن که دقیقا” از آن گذشتیم و زمین های زیر آبشار بزرگ دارد در زیر پایمان دیدیم.  ساعت ۱۷:۰۰ به سرچشمه رسیدیم، هنوز گل های اشک بیرون نیامده بودند ولی در اطراف چشمه گل های زیبایی منظره را جالب و وحشی  کرده بودند. مکان، واقعا” وحشی بود و پس از استراحت اندکی به علت کمی وقت سریع به جمع آوری هیزم و برپایی چادر پرداختیم. هیزم فراوان در اطراف بود که متاسفانه تنها یک اره لازم داشت که ما آن را نداشتیم. به هر حال ما با جمع کردن هیزم هایی که در اطراف بود، نور و سوخت و گرمی شب را برای خودمان تهیه کردیم. پس از تاریک شدن بلافاصله هیزم ها را روی آتش گذاشتیم و بساط چایی را  راه انداختیم، آشپزها نیز به طرف قابلمه و برنج و بقیه وسایل رفتند؛ به هر حال شب خوبی بود. پس از تهیه برنج و غذاهای دیگر شام را خوردیم و در کنار آتش به خوردن چایی و قهوه مشغول شدیم.

متاسفانه خانم من تنها بود و همین امر باعث شد که به من آنجنان دلچسب نباشد ولی واقعا” شب خوب و جالبی بود. پس از آمدن خواب به علت سردی هوا و نا امنی به علت وجود حیوانات وحشی مخصوصا” گرگ، همگی داخل چادر خوابیدیم که به علت وجود خانم من مسئولیت و ترس من نیز بیشتر بود.

ساعت ۲۴:۰۰ بود که ما خواب رفتیم و صبح ساعت حدود ۰۵:۰۰ بود که من به علت وحشت از حیوانات از خواب بیدار شدم، البته صدای پا و نشخوار کردن نیز می آمد. پس از مدتی بیدار ماندن در ساعت ۰۶:۳۰ دوباره به خواب رفتم و ساعت ۰۷:۴۵ بیدار شدیم که متوجه شدم بقیه نیز بیدار شده اند. پس از صرف صبحانه و جمع کردن وسایل به سمت ادامه رودخانه حرکت کردیم، مسیر آبشار را باید به سمت چپ آبشار رفت تا پس از رسیدن به یک درخت که در بالای دره ای و در روی تخته سنگ های بزرگ می باشد، به داخل دره رفت و به پائین و در کنار دریاچه رسید. ساعت ۱۱:۰۰ بود که ما روی تخته سنگ ها به استراحت و عکس گرفتن از دریاچه مشغول شدیم و پس از خوردن میوه که بسیار چسبید به سمت آبشارحرکت کردیم. دریاچه واقعا” بزرگ و بسیار زیبا شده بود البه هنوز به علت سردی هوا نه از گل اشک خبری بود نه از چمن ها ولی به هرحال زیبایی خودش را داشت. در ساعت ۱۲:۰۰ پس از رسیدن به آبشار بچه ها به استراحت پرداختند. من و همسرم به سمت آبشار رفتیم، آبشار واقعا” باعظمت شده بود بدون اغراق به سه برابر آب خود تبدیل شده بود. پس از گرفتن چند عکس که متاسفانه تمام فیلم ما سیاه و سفید بود به سمت دریاچه و دیدار از دریاچه رفتیم. کل دریاچه را کاملا” برای همسرم توضیح دادم و پس از استراحت کوچکی در کنار دریاچه اصلی به کنار آبشار برگشتیم.

پس از تهیه نهار و صرف آن در ساعت ۱۵:۰۰ من و خانمم کمی در کیسه خواب در آفتاب ملایم خوابیدیم و پس از حدود یک ساعت خوابیدن به دنبال هیزم رفتیم. صلاح در آن دیدیم که به علت ابری شدن هوا و با آنکه چادر را برپا کردیم به غار در کنار آبشار برویم و شب را در آنجا بمانیم. پس از جمع کردن کوله ها و بازدید از غار و راضی کردن حسین کلیه لوازم ها را به سمت غار حمل کردیم که نسبتا” مشکل بود. یک بار هم کلیه وسایل را پر از آب کردیم و به سمت بالا بردیم. به هر حال با اطمینان از باران و حیوان در غار ماندیم و پس از بحث های نسبتا” خوب علمی و فلسفی با آقای توجه که یکی دو ساعت به طول انجامید و تهیه برنج توسط آشپز شام را خوردیم و پس از مدتی نیز به درون کیسه خواب ها خزیدیم. هوا بسیار خوب بود و استراحت نسبتا” خوبی داشتیم. فردای آن روز صبحانه مفصلی میل کرده  و پس از جمع آوری وسایل به سمت پائین حرکت کردیم و در کنار آبشار ظرف ها را شستیم و استراحت کردیم.

ساعت ۱۲:۱۵ از آبشار حرکت کرده و به سمت دشت ارژن در جاده به راه افتادیم و پس از گذشتن از آبشار میانی و آبشار دومی که واقعا” پر آب شده بودند به سمت انتهای دریاچه رسیدیم. در ساعت ۱۴:۰۰ به مسیر چشمه آخر دریاچه رسیدیم که به صورت رودخانه جاری شده بودو سپس با پهن کردن  زیراندازها بساط نهار را پهن کرده و نهار را خوردیم، هواخوب بود. در مکانی که ما بودیم باد می آمد و با ابری شدن هوا دیگر نشستن بدرد نمی خورد. ساعت ۱۵:۰۰  راه افتادیم و در حدود ساعت ۱۵:۵۰ به جاده رسیدیم، پس از مدتی انتظار در کنار پمپ بنزین به وسیله یک ده چرخ که از آشنایان کاکاجان کمالی دشت ارژنی بود به سمت شیراز حرکت کردیم.

اعضای شرکت کننده در این برنامه ۵ نفر بودند.

مرتبط:

سفرنامه قله قلات

سفرنامه صعود به قله سپیدار

سفرنامه قصر قباد

تاریخ:   ۱۳۷۰/۱۰/۱۳

بچه های گروه مثل همیشه در چها راه پارامونت جمع شدند و برنامه،  بازدید از  قصر قباد ( قعله قلات ) بود. بچه های پتروشیمی نیز قرار بود که با ما در این برنامه شرکت کنند. ساعت ۰۶:۳۵ دقیقه بود که بچه های  که البته یک نفر بودند با مینی بوس رسید. پس از سوار شدن به سمت فلکه ولی عصر و جاده  جهرم حرکت کردیم. پس از رسیدن به کوه های اکبرآباد کوار و گذشتن از دره های آبریزک  و ( اونی )  در ساعت ۰۷:۴۵ به جلو دره قصرقباد رسیدیم. پس از مقداری راه رفتن در جاده ای که به داخل دره می رفت به مکانی رسیدیم که دیگر مینی بوس جلوتر نمی آمد، البته به داخل دره  رسیده بودیم. بعد از پیاده شدن به سمت چشمه حرکت کردیم و پس از نیم ساعت راهپیمایی به چشمه رسیدیم. چشمه درون غاری بود که بالای آن آب بصورت قطره قطره به سمت پائین و درون کوزه های قدیمی می ریخت، چراغ قوه لازم بود ولی بدون آن هم می شود با کمی سختی آب را برداشت. هوا ابری بود و کمی سرد، روی قله  اصلی این منطقه برف نشسته بود.

پس از پهن کردن بساط خوردن و برپایی آتش، صبحانه نسبتا” خوبی را صرف کردیم. به علت سردی هوا همگی موافقت کردندکه به سمت قعله برویم. در ساعت  ۰۹:۳۰ بساط را جمع کرده و کوله پشتی ها را به کول انداخته و به سمت بالا حرکت کردیم. به علت بودن خانم من بچه ها رعایت کرده و آرامتر از گذشته راه می رفتند البته شاهین بدون پا هم همراه ما بود. پس از انحراف به سمت بالا و دره سمت راست به سمت بالا حرکت کرده و به نزدیکی دیواره های قعله رسیدیم که در پائین  و ابتدای دیواره چاهی سنگی که به وسیله دست کنده شده بود رسیدیم. این چاه در حدود ۲۵ متر عمق داشت و به نظر می رسید که جهت آب تعبیه  شده باشد.از کنار چاه  به سمت راه اصلی جهت صعود به قله جاده مال رو بود که ما را هدایت می کرد. پس از گذشتن از چند اطاقک مربوز به عهد باستان به انتهای دیواره ها و راه بوجود آمده  توسط انسان های ۲۰۰۰ سال قبل رسیدیم؛ ابتدای راه به صورت مار پیچ و درون دیواره  بود و بعد تونلی بوجود آورده بود که حدودا” ۱۰ پله سنگی در آن تعبیه شده و پس از گذشتن از این ده پله به مکانی وی رسیدیم که تونل تغییر مسیر داده و در جهت سمت چپ، تونل جدیدی با تعداد پبه های بیشتر به سمت انتهای چاهی به طول ۴ متر می رسید که پس از رسیدن به این مکان از این دیواره ۴ متری می بایست صعود کرد تا به روی قعله رسید.

در روی قلعه آب انبارهایی که مقداری از آنها هنوز سالم بودند وجود داشت و تنها یکی از آنها بود که کاملا” روی آن بسته بود. در ساعت ۱۲:۰۰ پس از بازدید مسیر برگشت را به سمت پائین در پیش گرفتیم. مسیر برگشت راحت بود ولی سر پائینی شدیدی داشت. پس از رسیدن به چشمه نهار را حاضر کردیم و در ساعت  ۱۵:۳۰  پس از صرف نهار و استراحت کمی و خوردن قهوه به سمت پائین حرکت کردیم. ساعت ۱۶:۱۰ پس از رسیدن به مینی بوس به سمت شیراز برگشتیم.

افراد شرکت کننده در این برنامه ۵ نفر به اضافه  ۱ نفر از پتروشیمی.

مرتبط:

سفرنامه صعود به قله سپیدار

سفرنامه قله قلات

سفرنامه دیواره حسین آباد ( دراک ) فنی

تاریخ : ۱۳۶۹/۱۰/۲۸

پس از جمع شدن  در سر قرار همیشگی چهار راه پارامونت در ساعت ۶:۳۰ به سمت فلکه قصر الدشت و معالی آباد حرکت کردیم.  حدود ساعت  ۷:۰۰ بود که به انتهای معالی آباد رسیدیم. در این برنامه یکی از دوستان مینی بوس آورده بود و با آن به انتهای جاده خاکی که به سمت دیواره می رفت حرکت کردیم. دیواره دقیقا از جاده معالی آباد پیداست به صورت کتیبه ای گرد مانند که در سمت چپ دره قرار گرفته است. پس از صرف صبحانه به دو نفر از اعضا گفته شد که مسیری برای صعود پیدا کنند و در آنجا طناب و کارگاه را آماده کرده  تا بقیه ی افرادرا بیاوریم پای آن.

پس از جمع شدن بچه ها در اطراف من ، طریقه صعود و گره های کوهنوردی را به صورت کلاس به بچه ها آموزش دادیم  و پس از تمرین و گفتن مسائلی در رابطه با صعود دیواره به سمت دیواره حرکت کردیم. دیواره را با یک صعود آغاز کرده  و سپس به وسیله فرود خودکار و هشت به پای پله های نردبانی حرکت می کردند و سپس از پله ها بالا می آمدند و دوباره فرود می رفتند. در پایان که همگی کار کردند از دیواره به سمت پائین با فرود هشت به پائین آمدند و پس از جمع کردن کارگاه در ساعت ۱۴:۰۰ به سمت پائین و محل خوردن صبحانه حرکت کردیم و پس از صرف نهار و چایی در ساعت ۱۶:۰۰ به سمت ماشین رفته و به سمت شیراز رفتیم و اتمام برنامه.

اعضای شرکت کننده در این برنامه ۸ نفر بودند.

مرتبط:

سفرنامه قله قلات

سفرنامه دره اناری – منطقه اکبرآباد کوار