سفرنامه دریاچه برم فیروز

تاریخ: ۱۳۷۲/۰۶/۱۲

هدف: صعود به ارتفاعات و دریاچه

طبق روال برنامه های تور یک روزه همگی در جلوی اداره جهانگردی جمع شدند. بعلت تاخیر یکی از مینی بوس ها برنامه با تاخیر در ساعت ۰۶:۳۰  شروع شد و پس از سوار کردن اعضای خانواده جمالی  در نزدیکی حسین آباد  نهایتا” در ساعت ۰۷:۰۰  به سمت جاده سپیدان حرکت کردیم. این برنامه بعلت داشتن راهپیمایی ۲ ساعتی با حضور اکثر افراد جوان و بیشتر خواهران برگزار شد و بعلت وجود مکان خوب و بودن دریاچه و برف در این فصل،  استقبال زیادی از این برنامه شد.

در ساعت  ۰۹:۰۰  پس از وارد شدن در جاده کمر در کنار جاده  و زیر درختان  بساط صبحانه را پهن کردیم و پس از صرف صبحانه به سمت منطقه سه چاه حرکت کردیم. جاده پناهگاه مسدود بود و به همین علت  در ساعت ۱۰:۲۰ راهپیمایی را از منطقه سه چاه شروع کردیم. پس از رسیدن به پناهگاه به سمت چپ تغییر مسیر دادیم و نهایتا” پس از گذشتن از سربالایی تیزی به درون دشت سر سبزی رسیدیم. بعد از گذشتن از این دشت که شیب ملایمی داشت  نهایتا”کوه برم فیروز  پدیدار شد و پس از طی این شیب که بعلت زیگزاگ رفتن چندان مشکل نبود به روی کوه برم فیروز سوار شدیم و در ساعت ۱۳:۲۰ پس از کمی راهپیمایی به دریاچه رسیدیم بلافاصله بساط نهار را پهن شد و همگی نهار را درزیر آفتاب و در هوای خنک صرف  کردند.

با هماهنگی بین کلیه شرکت کنندگان و بعلت نبودن آب جهت خوردن،  تعدادی برف های اطراف دریاچه را آورده و درون ظرف ها ریخته و نهایتا” به آب تبدیل کردند و با این وسیله مسئله کمبود آب که بسیار مورد اهمیت بود حل شد. پس از تفریح و استراحت در کنار دریاچه که بسیار دلچسب بود در ساعت ۱۶:۰۰ به سمت پائین راه افتادیم. بعلت بودن افرادی که اولین بار در این برنامه ها شرکت کرده بودند و آمادگی نداشتند مسیر برگشت را از بین ( کلبه زنبوری )  و پناهگاه که شیب کمتری داشت را انتخاب کرده و پس از گذشتن از دره ای به سمت پائین امتداد داشت وارد جاده ی مالرویی که به سمت چپ تمایل داشت رفته و تا چشمه بسیار خوبی که در امتداد جاده بود در ساعت ۱۷:۰۰ رسیدیم. پس از کمی استراحت و خوردن آب بسیار خوب و تمیز به سمت پائین حرکت کردیم و نهایتا” در ساعت ۱۸:۳۰ در ۲ کیلومتری سه چاه به جاده رسیدیم و پس از آمدن کلیه شرکت کنندگان به سمت شیراز حرکت کردیم و در ساعت ۲۱:۰۰ با رسیدن به جلوی اداره جهانگردی برنامه به پایان رسید.

این برنامه باید در خردادماه به اجرا گذاشته شود که احتمالا” سرد می باشد و احتمالا” درتیر ماه هم خوب است.

اعضای شرکت کننده در این برنامه  ۱۰  خانواده بود.

مرتبط:

سفرنامه بهشت گمشده ممسنی

سفرنامه صعود به قله دراک

سفرنامه بهشت گمشده ممسنی

تاریخ:  ۱۳۷۲/۰۴/۲۵

این برنامه که جهت بازدید از نورآباد و بهشت گمشده آن منطقه و با حضور بیش از ۳۰ نفر از خانواده های کارمندان مختلف برگزار گردید. صبح روز فوق  پس از جمع شدن کلیه شرکت کنندگان در محل جهانگردی و آمدن اتوبوس که از قبل تهیه شده بود به سمت جاده بوشهر  حرکت کردیم؛ ساعت حدود  ۰۷:۰۰  بود که وارد جاده شدیم، پس از طی مسافت ۶۰ کیلو متر به دشت ارژن رسیدیم و پس از قرارگرفتن در مکان مناسب صبحانه را صرف کردیم. پس از جمع آوری وسایل به سمت نورآباد ممسنی حرکت کردیم.

پس از گذشتن از تنگ بل حیاط هوا ناگهان گرم شد؛  این گرما تا هنگامی که به منطقه بوان رسیدیم ادامه داشت.  منطقه بوان که منطقه سرحد می باشد از نقاط دیدنی ممسنی می باشد که به نام بهشت گمشده نام برده می شود. این مکان به علت پوشش گیاهی زیاد و ازدیاد درختان گرد و آب فراوان جای مناسبی برای تفریح مردم می باشد که متاسفانه این مکان مدتی است که به صورت شخصی و بومی درآمده و از ورود افراد غیر بومی جلوگیری می کنند.

به علت، حضورتعداد زیاد افراد در  تور و عدم همکاری مردم غیر بومی مجبور شدیم تا مدتی در انتظار مکان مناسب مانده که برای شرکت کنندگان کمی ناراحت کننده بود؛ به هرحال با تلاش و پرداخت هزینه ای موفق شدیم که مکان خوب برای افراد تهیه کرد و پس از جایگزین شدن کمی استراحت کرده و نهار را در همان جا صرف کردیم و نهایتا” پس از گشتن در اطراف در ساعت ۱۸:۰۰ به سمت شیراز حرکت کردیم و در ساعت ۲۱:۳۰ به شیراز رسیدیم.

مرتبط:

سفرنامه صعود به قله تامر

سفرنامه دو روزه غار جدید اکتشاف استهبان

سفرنامه صعود به قله دراک

تاریخ: ۱۳۷۲/۰۲/۱۰

این برنامه که با بچه های گروه واحد آموزش طرح کاد به اجرا در آمد در صبح جمعه روز فوق با جمع شدن کلیه اعضای شرکت کننده  و تعدادی مهمان از طرف  پرسنل کارخانه سیمان شروع شد. قرار ساعت ۰۶:۳۰ صبح بود که با کمی تاخیر ساعت ۰۷:۰۰ جلوی کارخانه سیمان و از طرف خیابان کناری آن به سمت  باغ دهقان حرکت کردیم؛ پس از وارد شدن به باغ و ادامه راهپیمایی به دره کلبه کل علی رسیدیم و با آرامی شیب را تا کلبه به پایان رساندیم و پی از رسیدن به کلبه در ساعت ۰۹:۱۰ بساط صبحانه را پهن کرده و صبحانه  دلچسبی را نوش جان کردیم، هوا بسیار خوب بود.

تعدادی کوهگرد و تعدادی افراد بی بند وبار نیز در آن محیط بودند که وجودشان کمی از لذت کوه را کم می کرد. پس از صرف صبحانه در ساعت ۱۰:۱۰ حرکت به سمت آغل  را شروع کردیم و بعد از بالارفتن از دره این بار کمی به سمت راست و مستقیم ادامه مسیر دادیم که مسیری بسیار جالب و دیدنی محسوب می شد و سربالایی کمتری داشت. پس از یک ساعت راهپیمایی به آغل رسیدیم و بعد از اندکی استراحت به سمت چاه راه افتادیم. با بالا رفتن از یک شیب و چند مارپیچ رفتن به شیب آخر رسیدیم که با گذشتن از آن شیب به دو راهی قله و چاه رسیدیم کوهستان بسیار شلوغ بود اهالی که برای کندن موسیر، سیرموک، قارچ، بن سرخ و جاشیر آمده بوند، بعلاوه کوهگردهای معمولی . به هر حال باکمی تامل و جدا کردن اکیپ قله،  به سمت چاه حرکت کردیم. به علت تازه کار بودن کلیه اعضا صلاح را در این دیدیم که به سمت قله حرکت نکنیم و به طرف چاه برویم ولی به علت مشتاق بودن اعضای مهمان اکیپ قله در ساعت ۱۲:۳۰ به سرپرستی محمد ذکاوت  به سمت قله رفتند و بقیه به سمت داخل دره و چاه سرازیر شدیم.

پس از پهن کردن زیراندازها، استراحت در زیر آفتاب چاه دلچسب بود البته به علت حضورعشایر ها و گوسفندها که برای خوردن آب، بکر بودن کوهستان از بین رفته بود. پس از گذشت حدود  ۵/۲  ساعت و دلشوره ای برای ما،  بچه ها ساعت ۱۵:۰۰ از قله برگشتند و پس از صرف نهار همگی از طرف دره معدن به پائین رفته و در ساعت ۱۸:۳۰ جلوی باغ دهقان بودیم و پس از رسیدن به کارخانه ی سیمان  به سمت منزل حرکت کردیم.

این برنامه در این فصل با وجود آب و هوای خوب به لحاظ شلوغی بدرد نمی خورد.

اعضای شرکت کننده در این برنامه ۶ نفر بودند.

مرتبط:

سفرنامه دو روزه غار جدید اکتشاف استهبان

سفرنامه استهبان – برنامه فنی

سفرنامه قله قلات

سفرنامه دو روزه غار جدید اکتشاف استهبان

تاریخ:  ۱۳۷۲/۰۱/۱۳

این برنامه به صورت خانوادگی و با حضور بیش از بیست نفر از کوهنوردان و خانواده هایشان برگزار گردیده؛ در ساعت ۰۸:۳۰ بود که تقریبا” در اطراف منزل ما جمع شدند و پس از آمدن اتوبوس که از قبل تهیه دیده بودیم، همگی سوار اتوبوس شدیم و مثل همیشه منتظر افراد بدقول ماندیم و پس از سوار شدن به اتوبوس به سمت فلکه جهت سوار کردن تعدادی از افراد رفته و سپس به سمت استهبان حرکت کردیم. به علت نداشتن هیچگونه مسئولیتی، این برنامه  برای من بسیار جالب بود زیرا که مسئولیت ها به عهده نادر کرمی بود.

پس از رسیدن به نزدیکی استهبان  و گذشتن از جاده بهشت به یک آب انبار قدیمی رسیدیم که جلوی در غار کیمیا بود. سپس وارد جاده ای شدیم که به سمت داخل دره می رفت، جاده ای خاکی به طول یک کیلومتر. پس از وارد شدن به جاده تا حدی که اتوبوس توانست رفته وسپس لوازم ها را بدوش کشیده و به سمت یکی از کپرهای اطراف که از قبل در نظر گرفته شده بود رفتیم؛ شرکتی که در حال ساختمان بود آب مورد نیاز ما را در طول این برنامه تامین می کرد زیرا آب در این اطراف نبود.

ساعت ۱۳:۰۰  بود که بساط نهار را پهن کرده و همگی با یک عجله و گرسنگی زیاد به سراغ غذاها رفته و تقریبا” همه جیز را تمیز کردند. پس از صرف غذا کمی استراحت زیر آفتاب بهاری بسیار دلچسب بود. به علت کم بودن آب تعدادی از وسایل ها را برداشته و به سراغ  نزدیک جاده و آب رفته و ظروف را با کمک همدیگر آب کردیم ؛ چون آب به مقدار زیادی لازم بود و ظرف مناسب جهت آب نداشتیم به همین دلیل من با یک نایلکس بزرگ و گونی ظرف بسیار جالبی جهت حمل آب تهیه کزدم که حدود ۲۵ کیلو آب را در خود جای می داد. به هر حال آب که مسئله مهمی جهت اعضا به حساب می آمد تامین و سپس  در ساعت ۱۶:۰۰ با کلیه افراد گروه یک که شامل افراد کم تجربه و سن زیادتر داشتند به سمت غار حرکت کردیم؛ قرار بر این بود که این افراد را امروز از غار بازدید کرده و بقیه که از تجربه بهتری و جوان تر نیز بودند فردا بازدیید کنند و غار را کاملا” تمام کرده و متر سنجی کرده، چون غار نیز به اتمام نرسیده بود. به هر حال من مادر خود را به راه انداخته و به سمت غار حرکت کردیم. غار در ابتدای دره و در سمت راست آن بود. دیواره ای که در ابتدای دره وجود داشت به صورت یک تیکه تا پائین دره امتداد داشت. در بالای دیواره سوراخی وجود داشت که جهت نشانه و پیدا کردن غار بسیار خوب بود زیرا در پشت سوراخی و در امتداد آن به پائین دهنه غار بود؛ پس از وارد شدن به دره به سمت بالا حرکت کردیم، یک سربالایی تیزی ( شیب زیاد ) در حدود ۱۰۰ متر بود که باید تا به دهنه غار برسیم؛ بعلت خستگی مادر و همسرم مجبور به برگشت شدیم. پس از رسیدن به محل خواب بساط خواب را آماده کردیم و مقداری چایی نیز برای بچه ها تهیه کردیم؛ جالبی این برنامه این بود که بچه های کوچک نیز از غار بازدید کردند و درحدود یکصد متر از غار را دیدند هوا تاریک می شد که یکی یکی گروه اول از غار برگشتند و پس از صرف شام و خواباندن بچه ها در اطراف آتش حلقه زدیم و صحبت های همیشگی را گفته و در ساعت ۲۴:۰۰ بود که من بساط خواب خودم را تهیه کرده و به خواب رفتم. هوا سرد نبود ولی کیسه خواب لازم بود که متاسفانه بعضی ها نداشتند؛ به هرحال ما شب را به صبح رساندیم.

فردای آن شب پس از صرف صبحانه ساعت ۰۹:۰۰ به طرف غار حرکت کردیم . پس از رسیدن به سربالایی و در امتداد دیواره به دیواره سنگی کوتاهی می رسیم که دهنه کوچک غار در آن قرارگرفته بود؛ ساعت ۱۰:۰۰ یکی یکی وارد غار شدیم؛ این غار به علت وجود راه نفوذ دیگر، هوای بسیار خوبی داشت و پس از وارد شدن تالار بزرگی پدیدار گردید و پس از کمی راهپیمایی زیبایی غار دوچندان می شد و هرچه که جلوتر می رفتیم غار نیز زیباتر می شد. پس از وارد شدن به یک تالار دیگر دهنه کوچکی ( که بسیار کوچک بود و با همت جواد مزعل زاده در برنامه قبل و به وسیله تیشه دهنه بزرگ تر شده ) رسیدیم و با کمی اشکال وارد مرحله دوم غار شدیم؛ از این به بعد بود که ستون های استلاگتیت بسیار، جنگلی زیبا را بوجود آورده بود.

یک سنگ کوتاهی وجود داشت که پس از بستن طناب و حمایت به مرحله بعد پیشروی کردیم  که در پایان غار به دو شعبه تقسیم می شد و ما نیز به دو گروه تقسیم شدیم و پس از وارد شدن به تالار بزرگ غار ما مسیر سمت راست را ادامه دادیم و نادر و بهرام قسمت مترسنجی غار به مسیر سمت چپ حرکت کردند. تالار بسیار بزرگ بود و استلاگمیت های بسیار زیادی از سقف آویزات بودند به اندازه های مختلف و بسیار زیبا یک متر قطر در ۱۰ متر طول، سه متر قطر در ۵ متر طول و ستون های بسیار عظیم و زیبا؛ به هر حال بسیار زیبا و توصیف ناکردنی؛ در بعضی از قسمت ها ابتدای غار سفال های قدیمی که قدمت آن ها به نیم قرن و بیشتر می رسید نیز دیده می شد. پس از بازدید غار به سمت دهنه غار رفته و ساعت ۱۴:۰۰ به بیرون غار رسیدیم. پس از بستن دهنه غار به سمت پائین حرکت کردیم تا به محل اتراق رسیدیم، تنها ما بودیم که نهار نخورده بودیم. پس از صرف نهار و خوردن غذای دلچسب تازه، لوازم ها را جمع کردیم و سوار اتوبوس که آمده و در نزدیکی ( کپر ) قرار گرفته بود شدیم و بدین ترتیب برنامه غار جدید (غارذکریا) و روز سیزده به پایان رسید.

اعضای شرکت کننده در این برنامه شامل ۶ نفر از گروه کوهنوردی آرش و ۸ خانواده از آنها.

مرتبط:

سفرنامه صعود به قله تامر

سفرنامه غار کان گوهر

گزارش برنامه صعود به قله البرزکوه جهرم

تاریخ:  ۱۳۷۱/۱۰/۱۷

این برنامه به همت آقای محسن لقمانی  و با اعضای گروه آموزش کاد و با حضور دو نفر از کوهنوردان آزاد اجرا شد. در این برنامه که به مدت دو روز به طول انجامید و کوهنوردان توانستند ضمن بازدید از مناطق مختلف البرزکوه به سه قله آن نیز دست یابند.

صبح روز ۱۳۷۱/۱۰/۱۷ با جمع شدن اعضا در جلوی دفتر گروه در چهار راه مشیر شروع شد. بچه ها در ساعت۰۸:۰۰ صبح ایستاده بودند که مینی بوس اداره با کمی تاخیر از راه رسید. پس از سوار شدن و مقداری منتظر ماندن بلاخره ساعت  ۰۸:۴۰ حرکت کردیم و به سمت جاده جهرم رفتیم هوا صاف تر و از مقدار ابرها کاسته می شد تا در ساعت ۱۲:۰۰ به جهرم رسیدیم. با هماهنگی هایی که با گروه سیمرغ و هیئت کوهنوردی جهرم انجام شده بود به محل این گروه واقع در حلال احمر رفتیم و مورد استقبال اعضای هیئت و گروه کوهنوردی جهرم قرار گرفتیم. پس از صرف نهار و استراحت،  تعدادی از بچه ها به قوتبال پرداختند سپس جهت بازدید از چند منطقه دیدنی البرزکوه به سمت کوه رفتیم.

پس از وارد شدن به بلوار فردوسی ( شهید رجایی ) در امتدادآن به سمت شهرک انقلاب رفته و ماشین را در پائین کوه پارک کردیم و به سمت چپ  دره گبری حرکت کردیم و در ساعت ۱۵:۳۰ پس از کمی راهپیمایی به قسمت تاریخی قلعه گبری رسیدیم که شامل سنگ چین هایی در اطراف کوه و چاهی در اطراف آن که حدود سی متر عمق داشت و جهت آب استفاده می شد، پس از بازدید به سمت داخل دره رفتیم، مسیر مشابه دره های اکبرآباد بود. در ادامه به مسیرهایی که باید مقداری سنگ کوتاه و فنی کار کرد رسیدیم که مقداری از زمان را می گرفت. در ساعت ۱۷:۴۵ پس از یک تراولرز کوچک با ارتفاع در سمت راست دره به کلاهک بزرگی که چشمه ای در آن بود رسیدیم، نام چشمه به نام محلی آن صدا می شد( او مهدی ) پس از کمی استراحت و خوردن مقداری انرژی که شامل خرمای جهرم و ارده جهرم بود. به سمت بالا ادامه مسیر دادیم سپس کمی به سمت بالا رفته و به طرف چپ به مسیر تقریبا” فنی رسیدیم که می بایست به علت لیز بودن حمایت بسته شود. سرپرست گروه سیمرغ جهرم نفر اول حرکت کرد و پس از رسیدن به محل مناسب بچه ها را حمایت کرد. ساعت ۱۸:۰۰ تقریبا هوا تاریک و غروب می شد که همین مسئله باعث نگرانی من شد، چراکه بچه ها تقریبا بدون امکانات آمده و از مسیر راه هم اطلاعی نداشتند. به هرحال آخرین نفر که بالا آمده بود، فقط با نور مهتاب ما پیش می رفتیم. پس از رسیدن به روی یال سمت دره گبری به سمت پائین حرکت کردیم و در حدود ساعت ۱۹:۰۰ به جاده رسیدیم. سریع سوار ماشین شده و به سمت قرارگاه حرکت کردیم و پس از تهیه شام و کمی تفریح و شوخی به دستور سرپرست گروه در ساعت ۲۲:۰۰ به خواب رفتیم.

صعود به البرزکوه جهرم

ساعت ۰۵:۰۰ صبح بود که با صدای جمع کردن کیسه خواب،  من و بقیه بیدار شدیم و پس از جمع آوری چیزها و مرتب کردن وسایل به سمت بونیز حرکت کردیم در ساعت ۰۶:۴۰ پس از گذشتن از خیابان فردوسی در مکان روز قبل ماشین را گذاشته و به سمت دره  بونیز راه افتادیم. ساعت ۰۷:۰۰ در حدود بیست نفر را دیدیم که به سمت پائین می آمدند و هر کدام جدا از هم ولی همدیگر را می شناختند، این برای ما بسیار جالب بود ؛ چرا که از شهر به این کوچکی این تعداد کوهنورد باعث تعجب بود.

پس از یک ساعت راهپیمایی به محل بونیز که شامل یک غار و چند حوضچه و چشمه هایی که از سقف غار به پائین می ریخت رسیدیم و محیط  جالبی را  بوجود آورده بود؛ حتی برای خود جهرمی ها نیز جالب بود. تقریبا از همه سن و گروهی در آنجا دیده می شد. پس از صرف صبحانه تعدادی از افراد که به علت فوتبال و برنامه دیروز صدمه دیده بودند که شامل  سه نفر می شدند در بونیز مانده و بقیه به سمت قله ادامه دادیم در این برنامه صعود آقای فریدون افسر مسئول فنی هیئت جهرم و مسئول گروه سیمرغ جهرم نیز به علت گرفتاری به شهر بازگشت کردند و ما با سه نفر از اعضای هیئت جهرم به سمت قله حرکت کردیم. ساعت ۰۸:۴۵ پس از رسیدن به یال بونیز به سمت قله ادامه مسیردادیم؛ هوا بسیار خوب بود و فقط باد نسبتا” تندی می وزبد. در اکثر سنگ ها آب جمع شده بود. پس از یک ساعت راهپیمایی معمولی در ساعت ۰۹:۵۰  به قله بونیز رسیدیم که از اینجا دیگر می توانستیم به سمت قله  بصورت پی در پی برویم؛ مسیر خود را به سمت چپ ادامه دادیم و پس از طی سربالایی نسبتا” خوب به قله سه گاله اولین قله از این مسیر رسیدیم.

در ساعت ۱۰:۰۵ در ارتفاع  ۲۱۰۰ متری در ادامه به قله خنگ که در بالای  خنگ واقع شده بود رسیدیم و در ساعت ۱۰:۳۰ در ارتفاع ۲۲۵۰ هوا خیلی خوب بود و بچه ها کلا” سرحال بودند و دو قله ی دیگر را می توا نستیم بزنیم ولی به علت کمبود وقت جهت برگشت به شیراز و ناراحتی پای چند نفر من و بقیه اعضا به سمت پائین حرکت کردیم و تنها دو نفر از کوهنوردان آزاد ( حسین یار و شمس ) و یک نفر از اعضای آموزش کاد به سمت قله دیگر حرکت کردند. ساعت ۱۲:۰۰ بود که ما به بونیز رسیدیم و پس از کمی استراحت به سمت جهرم برگشتیم و ساعت ۱۳:۰۰ با ماشین هلال احمر به سمت قرارگاه حرکت کردیم. پس از صرف نهار با مینی بوس اداره به دنبال ۳ نفر دیگر برگشتیم و پس از کمی تامل و سوار کردن هر ۳ نفر به سمت هلال احمر رفته و پس از جمع آوری و استراحت و بازی فوتبال توسط بچه ها در ساعت ۱۶:۰۰ به سمت شیراز بازگشتیم و در ساعت ۱۹:۳۰ در شرایط جوی و بارانی شدید شیراز به شهر رسیدیم.

در این برنامه آقای فریدون افسر، رامین راضقی و احمد ناظری از کوهنوردان خوب جهرم ما را یاری کردند.

قله ها به ترتیب از طرف صعود ما: ۱- اونیز ۲- سه گاله ۳- خنگ ۴- اوانار( بزرگ ترین قله ) و کداک ( یک مسیر در یکی از دره ها که از طرف آخر خیابان حافظ شروع می شود که به پارک شهرداری رسیده و به نام دره رونی معروف است و تفریگاه خوبی می باشد).

اعضای شرکت کننده در این برنامه  ۸ نفر بودند.

مرتبط:

سفرنامه صعود به قله تامر

سفرنامه غار کان گوهر

سفرنامه صعود به قله تامر

تاریخ:  ۱۳۷۱/۰۴/۱۰

این برنامه به صورت مشترک وبا حضور گروه پتر.شیمی، گروه آرش ، گروه های کوهیاران ، پالایشگاه و تنی چند از هیئت های دیگر استان بصورت آموزشی برگزار گردید. طبق روال گذشته ها مکانی را جهت جمع شدن اعضای گروه ها انتخاب شده بود و قرار بر این بود که ساعت ۰۶:۳۰ صبح در چهار راه پارامونت همگی جمع شوند. در ساعت ۰۶:۴۵  همه سوار ماشین ها شدند و بعد به سمت جاده اردکان حرکت کردیم. در ساعت ۰۷:۲۵ از فلکه قصر دشت گذشته و در مسیر جاده اردکان قرار گرفتیم، هوا بسیار سرد بود. کوه های دراک و کوه سرخ دارای برف نسبتا” زیادی بودند. پس از رسیدن به اردکان در ساعت ۰۸:۳۰ به سمت جاده یاسوج حرکت کرده و پس از گذشتن از جاده پیست اسکی برف ها کم شد و دوباره در منطقه تنگ سرخ برف زیاد شد که در بالای تنگ سرخ و نزدیک یال قله ماشین ها را نگه داشتیم ( تابلوی ۲۵ کیلومتری به یاسوج مشاهده می شد)  پس از پیاده شدن همگی و پوشیدن کت ها،  دستکش ها و لباس های گرم  به سمت قله حرکت کردیم، مسیر از سمت چپ جاده بود. در ساعت ۱۰:۳۰ مسیر را به صورت زیگ زاگ به سمت بالا ادامه دادیم تا به یال اصلی زیر قله رسیدیم و پس از کمی به سمت چپ حرکت کردن به طرف بالا و قله حرکت خود را ادامه دادیم. تعداد حدودا” ۶۰ نفر بودند که به علت یخ زدگی صعود با کمی اتلاف وقت صورت  می گرفت.

در ساعت ۱۲:۴۵ پس از گذشتن شیب ملایم آخر به قله رسیدیم. ساعت ۱۳:۰۰ پس از کمی تامل و دیدن مناظر زیبای قله های دنا و منطقه ممسنی و رشته کوه تامر و گرفتن عکس های بسیار جالب به سمت پائین راه افتادیم. پس از یک ساعت اسکی و راه پیمایی به جاده رسیدیم و در ساعت ۱۴:۰۰ پس از در آوردن وسایل برف و سوار شدن به جلوی تنگ تیزاب رسیده و در آنجا نهار را خوردیم، به علت آب و هوای بسیار خوب و زدن یک قله بچه ها با اشتهای زیادی غذا را میل می کردند و تقریبا” هر چیز خوردنی را می خوردند. پس از صرف نهار و سوار شدن به سمت شیراز حرکت کردیم و در ساعت ۱۸:۳۰ به شیراز رسیدیم.

اعضای شرکت کننده از گروه کوهنوردی آرش ۹ نفر بودند.

مرتبط:

سفرنامه غار کان گوهر

سفرنامه چشمه قربانی قلات

سفرنامه غار کان گوهر

تاریخ:  ۱۳۷۱/۰۸/۲۱

این برنامه توسط گروه کوهنوردی آموزش کاد برگزار گردید که با هماهنگی که با اداره آموزش و پرورش نیز شده بود  یک مینی بوس تهیه شده و ساعت ۱۷:۳۰ روز پنج شنبه در جلوی هیئت کوهنوردی  ایستاده  و پس از جمع شدن بچه ها که از گروه کوهنوردی طرح کاد بودند سوار مینی بوس شدیم و پس از رد شدن از زیر پل قرآن در ساعت ۱۸:۰۰ به سمت بوانات حرکت کردیم. ساعت ۲۱:۰۰ به دهبید رسیدیم  و به جاده بوانات  تغییر مسیر دادیم. ساعت ۲۲:۰۰ به شهر سوریدن رسیدیم که پس از پیدا کردن خانه فرهنگ به داخل خانه ای مرتب و تمیز وارد شدیم و بعد از کمی استراحت و خوردن چای و حرف هایی پیرامون مسائل فردا و تجزیه و تحلیل مربوط به غار، شب را در اتاق گرم به صبح رساندیم.

پس از خوابی تقریبا” دلچسب ساعت ۰۵:۳۰ همگی بیدار شدیم و پس از صرف  حلیم شور ولی خوشمزه و جمع کردن وسایل  در ساعت ۰۵:۴۵ به سمت غار حرکت کردیم. با گذشتن از یکی دو روستا ساعت  ۰۷:۱۰ به دوراهی رسیدیم که خاکی بود؛  یکی از راه ها به سمت راست و به سمت کوه می رفت که نسبتا” جاده خوبی هم نبود؛ از سمت راست حرکت کرده و تقریبا” از نزدیکی باغی محصورکه متعلق به محیط زیست بود و نام آن تاغ آباد بود رد شدیم. ساعت  ۰۷:۱۷ در مسیر جاده به سمت داخل تنگی می رفتیم که غار در آن تنگ قرار داشت. در حدود یک کیلومتر مانده به غار،  از پائین مشخص بود که زلزله نسبتا” شدیدی سنگ هایی را از بالای دهنه غار به سمت پائین ریخته بود که نشانه مشخص غار بشمار می رفت. غار در سمت راست جاده و در حدود ۵۰ متری ارتفاع نسبت به جاده قرار داشت و پس از مقداری سر بالایی رفتن به دهنه غار خیلی بزرگ  رسیدیم و از سوراخ نسبتا” بزرگی وارد تالاری شدیم که شیبی به سمت بالا داشت که پس از گذشتن از این شیب به سمت چپ تغییر مسیر داده و به سرازیری تبدیل می شد. راه از دیواره کوتاهی که به صورت پله ای بود به پائین می رفت و سپس از درون سوراخی به صورت سینه خیز به سمت قسمت داخلی غار رفته و در این مکان ، تغییر از لحاظ دمای  و بخار هوا ایجاد شد. پس از کمی جلو رفتن به تالار نسبتا” کوچکی رسیدیم که طناب ۴۰ متری را به یک ستون بسته و به سمت داخل چاهی حرکت کردیم که از این به بعد غار به صورت چاهی می شد که گاه باریک و گه گاه گشاد می شد و مسیر سرازیری نیز بود.

هنوزمیانه طناب نرسیدیم که چاه مقداری مشکل شد و پس از اضافه کردن یک طناب انفرادی به آن مسیر فنی تقریبا” تمام شد و سپس بدون طناب به پیش رفتیم. از دو حوضچه آب زلال می بایست  رد شویم، پس از آن با سینه خیز خیلی تخت به قسمتی که استلاگ میت های بسیاری از غار آویزان و سبک جالبی را داشته رسیدیم و سپس به سمت انتهای غار رسیدیم که با نام های مردان کوچک که با نوشتن اسم خودشکل غار را به شکل کثیفی تبدیل کرده بودند و بدین وسیله اظهار وجود کرده  بودند رسیدیم.

ساعت ۰۹:۴۵ بود که پس از گرفتن عکس های زیبا به سمت دهنه غار حرکت کردیم و ساعت ۱۱:۳۰ به دهنه غار رسیدیم و ساعت ۱۲:۲۰ سوار ماشین شدیم و ساعت ۱۲:۳۰ به جاده اصلی رسیدیم. پس از رسیدن به سوریدن و خوردن نهار به سمت شیراز بازگشتیم.

اعضای شرکت کننده در این برنامه ۸ نفر بودند.

مرتبط:

سفرنامه استهبان

سفرنامه چشمه قربانی قلات

سفرنامه استهبان

تاریخ: ۱۳۷۱/۱۰/۰۸

طبق روال گذشته بچه ها در چهار راه پارامونت جمع شدند که برنامه خود را که فنی در سیوند بود را شروع کنند و با هماهنگی که من با شهنام و یکی  دونفر از بچه ها ی طرح کاد گذاشته بودم ما جدا از برنامه گروه و با همین تعداد به سمت برنامه خودمان به سمت استهبان حرکت کردیم. البته قرار ما ساعت ۰۶:۰۰ صبح در چها ر راه مشیر بود که با کمی تاخیر ساعت ۰۶:۳۰ به سمت فلکه ولی عصر حرکت کردیم. پس از نزدیک به یک ساعت که در فلکه منتظر ماشین شدیم اتوبوس ایستاد و پس از سوار شدن ما به سمت استهبان حرکت کردیم؛ ساعت ۰۸:۳۰ به استهبان رسیدیم و پس از پیاده شدن به سمت سرآسیاب رفتیم و حدود ساعت ۱۰:۰۰ صبح بود که به سرآسیاب رسیدیم و پس از پهن کردن بساط صبحانه مشغول خوردن شدیم. پس از صبحانه و جمع کردن وسایل در ساعت ۱۰:۳۰ به سمت داخل تنگ حرکت کردیم.

هوا بسیار خوب بود و من که پس از مدت ها بدون مسئولیت به کوه آمده بودم واقعا احساس آرامش کامل داشتم. ساعت ۱۱:۱۵ پس از پایان تنگ به سمت سلخ و باغات بالا حرکت کردیم؛ هنوز انجیر، انگور و کیالک در سر درختان بود و بچه ها نیز به خاطر کندن میوه تاخیر داشتند و در ساعت ۱۱:۴۵ به  سلخ      رسیدیم و پس از استراحت و گرفتن عکس به سمت بهشت حرکت کردیم. پس از بیست دقیقه راه پیمایی به تاکستان رسیدیم و مشغول کندن انگور شدیم، از کیالک ها نیز دست برنداشتیم و پس از حدود بیست کیلو انگور کندن و ۵ الی ۶ کیلو کیالک به سمت پائین حرکت کردیم. یکسره و بدون استراحت پائین آمدیم و در وسط های تنگ جایی را برای نهار انتخاب کردیم. پس از صرف نهار و استراحت ساعت ۱۶:۰۰ به سمت پائین رفتیم  و در حدود  پنج بعداز ظهر به تعاونی های اتوبوس رانی رسیدیم و پس از کمی انتظار با یک اتوبوس به سمت شیراز حرکت کردیم.

افراد شرکت کننده در این برنامه ۳ نفر بودند.

مرتبط:

سفرنامه صعود به قله سپیدار

سفرنامه دره اناری – منطقه اکبرآباد کوار

سفرنامه چشمه قربانی قلات

تاریخ:  ۱۳۷۱/۰۳/۲۲

طبق روال گذشته  ساعت ۰۶:۰۰ صبح در چهار راه پارامونت چمع شدیم تا برنامه را شروع کنیم. پس از چمع شدن بچه ها ساعت ۰۶:۳۰ به سمت فلکه قصر الدشت و اتوبوس های قلات رفتیم و پس از منتظر ماندن در سر فلکه و در ایستگاه اتوبوس ها  ساعت ۰۷:۰۰ به سمت قلات حرکت کردیم.  در ساعت ۰۷:۳۰ بود که به روستای قلات رسیدیم و پس از خرید و جمع و جور شدن به سمت چشمه شب شتری رفتیم؛ پس  از ۱۵ دقیقه به شب شتری رسیدیم که بسیار منطقه ای خوب و خوش آب و هوایی بود. تعدادی از مردم هم به علت شلوغ شدن از صبح زود به این مکان آمده بودند و پس از جا گرفتن در مکان های خوب منتظر همراهان خود بودند و پس از گذشتن از این مکان شلوغ به سمت سرچشمه که خلوت بود رسیدیم. ابتدا بساط صبحانه را پهن کرده و پس از صرف آن به سمت داخل تنگ حرکت کردیم.

ساعت ۰۹:۰۰ پس از مدتی راه رفتن  به چشمه ای در داخل تنگ رسدیم  که برای استراحت خوب و مناسب بود. پس از کمی استراحت به سمت چپ تنگ حرکت کردیم و پس از بالا رفتن از دیواره ای کوتاه و مقداری راه پیمایی به چشمه ای بسیار خوب در میان درختان چنار رسیدیم و مکانی مناسب جهت خوردن هندوانه بود. پس از استراحت به سمت چشمه قربانی حرکت خود را ادامه دادیم. ساعت ۱۲:۰۰ بود که به چشمه قربانی رسیدیم. حدود ۷ الی ۸ سال قبل من به این نقطه آمده بودم و مکان برای من جالب و دیدنی وبسیار خوب بود. پس از استراحت و خوردن نهار ساعت ۱۵:۳۰ به سمت پائین حرکت کردیم و ساعت ۱۷:۰۰ از طریق مسیر کنار باغ ها به پائین رسیدیم و به سمت آبشار بزرگ رفتیه و پس از گرفتن چند عکس به سمت آبشار دیگر حرکت کردیم. پس از بازدید از آبشار به سمت محله قدیم قلات و سپس ایستگاه اتوبوس حرکت کردیم و بعد از انتظار در ایستگاه اتوبوس و رسیدن آن به سمت شیراز حرکت کردیم.

افرادی شرکت کننده در این برنامه  از گروه کوهنوردی آرش ۹ نفر بودند.

مرتبط:

سفرنامه استهبان – برنامه فنی

سفرنامه قصر قباد

سفرنامه صعود به قله تاسک

تاریخ: ۱۳۷۱/۰۳/۰۸

ان برنامه به مناسبت چهلمین روز در گذشت یکی از کوهنوردان گروه کوهنوردی کوهیاران و به صورت عمومی و با شرکت کلیه گروه ها کوهنوردی و زیر نظر هیئت و با شرکت گروه کوهنوردی آرش و در نتیجه حضور اعضای آرش در فلکه فرودگاه آغاز شد.

کلیه گروه ها تقریبا” وسیله نقلیه آورده بودند و پس از جمع شدن در ساعت ۰۷:۰۰ به سمت دشت ارژن حرکت کردیم. پس از رسیدن به چل چشمه  به سمت روستای کلاه سیاه حرکت کردیم. در ساعت ۰۸:۳۰ به روستای کلاه سیاه رسدیدیم  و پس از صرف صبحانه به سمت قله راه افتادیم.  پس از گذشتن از جنگل ها به قسمت بوته ای رسیدیم و پس از گذشتن از این قسمت به یخچال ها رسیدیم.

در ساعت ۱۲:۳۰ پس از گذشتن از یخچال ها به قله صعود کردیم. تعداد ۱۲۰ نفر از گروه های کوهنوردی استان پس از گرامی داشت یاد کوهنورد  مرحوم مهرزاد قنواتی  مسیر را به سمت پائین ادامه دادیم و در ساعت ۱۳:۴۵ به روستای کلاه سیاه رسیدیم. پس از صرف نهار با ماشین ها به سمت شیراز حرکت کردیم؛ البته پس از رسیدن به شیراز کلیه افراد ( ۱۲۰ نفر )  به منزل مهرزاد قنواتی رفته و تسلی به خانواده ی آن  مرحوم دادیم و سپس به سمت منزل حرکت کردیم.

اعضای شرکت کننده از گروه کوهنوردی آرش ۴ نفر بودند.

منبع: ایسنا

مرتبط:

سفرنامه استهبان – برنامه فنی

سفرنامه دشت ارژن ۶